به گزارش خبرگزاری حوزه، جهت معرّفی کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» خدمت گفت و گویی با حجت الاسلام محمدباقر ربّانی مدیر گروه فقه جامعه و فرهنگ مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام و نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه میخوانید:
در ابتدا از گروه «فقه جامعه و فرهنگ» مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برایمان توضیح مختصری بدهید؟
گروه فقه جامعه و فرهنگ مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) در سال ۱۳۹۱ با عنایات آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی تأسیس شد. در ابتدا برای ایجاد ادبیات در حوزه علمیه قم، و نیز برای شناخت ماهیت فقه اجتماعی و تفاوت آن با فقه فردی، مصاحبه ای با اساتید صاحب نظر در حوزه علمیه، مانند آیات، حجج اسلام و المسلمین و آقایان، فاضل لنکرانی، اراکی، شرف الدین، عابدی، اورعی، خیری، مریجی، ضمیری،غفاری فر، محمّد زرقانی، محمد صادق ربانی، توسط بنده تدوین و تنظیم شد و در سال ۱۳۹۳ کتاب «مجموعه مصاحبه های فقه اجتماعی» توسط انتشارات مرکز فقهی به چاپ رسید. دومین کتاب در زمینه فقه اجتماعی، کتابی با عنوان « فقه و جامعه» بود که توسط اینجانب و آقای محمّد صادق ربانی در سال ۱۳۹۶ تألیف گردید و در سال ۱۳۹۸ تجدید چاپ شد. آخرین کتابی که با همکاری برخی از اندیشمندان تألیف کردم کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» بود که با عنایات خداوند مورد استقبال محقّقان و پژوهشگران این عرصه قرار گرفت.
به نظر شما پرداختن به فقه اجتماعی چه ضرورتی در دوران معاصر دارد؟
* فقه اجتماعی به خاطر توجه به مسایل اجتماعی در جامعه و نیاز به پاسخ دهی بر اساس فقه جواهری، از اهمیت و ضرورت مهمی برخوردار می باشد. با توجه به مرجعیت علمی فقهای سلف و عدم مرجعیت سیاسی در امور جامعه، فقه اجتماعی از رشد کافی برخوردار نبوده است، گر چه مسایل اجتماعی در گذشته نیز در فقه شیعه مشاهده می شد. اما فقه اجتماعی به عنوان رویکرد اجتماعی به مسائل فقهی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و توجه به نظام سازی در حوزه های اجتماعی از قبیل فرهنگ، سبک زندگی، معماری و شهرسازی، ترافیک و...، ضرورت پرداختن بیشتر محققان واندیشمندان به این حوزه های دانشی ضروری به نظر می رسد.
- درباره آخرین اثر خود با نام «درآمدی بر فقه اجتماعی» برایمان بگویید که چه ضرورتی در نوشتن این اثر دیدید؟
* امروز برای بهچالش کشاندن تمدّن غرب و حاکم کردن تمدّن اسلامی، چارهای جز نظامسازی در حوزههای فقه اجتماعی، نظیر فقه فرهنگ و روابط اجتماعی، فقه مدیریت شهری، شهرسازی و معماری، فقه رسانه و هنر، فقه محیط زیست، فقه حکومتی و ... نداریم. برای رسیدن به این هدف، چارهای جز رویکرد اجتماعی به مباحث و ابواب فقهی و تأسیس ابواب جدید نداریم.
با توجه به این مطلب و نیز اینکه یک اثر مستقل، منسجم و مستدلّ در زمینه فقه اجتماعی و تأثیر جامعه و زمینه های اجتماعی بر فقه و مباحث مربوط به آن وجود نداشت، تدوین یک کتاب مستقل با این خصوصیات ساختاری و محتوایی، لازم به نظر می رسید. به همین خاطر، با توجه به اینکه تولید ادبیات در زمینه مباحث مربوط به فقه اجتماعی از وظایف حوزه های علمیه بهشمار میرود، این کتاب برای توسعۀ مباحث مربوط به چیستی فقه اجتماعی، بیان مؤلفههای تفقه با رویکرد اجتماعی و تعامل فقه وجامعه مباحثی تألیف شد.
-گزارش مختصری از محتوای این کتاب را بیان کنید.
* کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» از آثار آغازین در این عرصه بهشمار می رود. در فصل اول کتاب به تبیین کلیات و مفاهیم این عرصه، و نیز پیشینه فقه اجتماعی، ماهیت و چیستی فقه اجتماعی، تفاوت فقه اجتماعی با فقه فردی، روش شناسی فقه اجتماعی، جایگاه دانش فقه در طبقه بندی علوم پرداختهایم.
فصل دوم که مربوط به مباحث مربوط به تعامل فقه و جامعه است، به تبیین و بررسی مطالبی از قبیل: فقه و زمینه های اجتماعی، فقه و فهم اجتماعی، تفقه با رویکرد اجتماعی، کارکرد های فقه اجتماعی، بایسته های توسعه فقه اجتماعی پرداخته ایم.
در پایان هم به نتایجی رسیده ایم از قبیل اینکه یکی از بازبینیهای ضروری برای گذار از فقه فردی، بازنگری در نسبت فقه اجتماعی با علوم اجتماعی موجود است. علوم اجتماعی مدرن ـ تحت تأثیر برخی انگارههای نظری غالب ـ برای علوم هنجاری همچون فقه، شأن علمی قائل نبودند؛ ولی در تلقّی دیگر از فقه اجتماعی- ضمن حفظ ارتباط روششناختی اجتهادی آن با فقه عام ـ به لحاظ معرفتشناسی، مفروضات بنیادین، اصول و قواعد، الگوی مطالعاتی، منطق تحلیل، تعامل با محیط، تأثیرپذیری از زمان و مکان و... آن را زیرمجموعه و از خانوادۀ علوم اجتماعی اسلامی قلمداد میکند.
همچنین اینکه گذار از فقه فردی به فقه اجتماعی مسئلهای نیست که در مدتی کوتاه دردسترس باشد و نیازمند یک برنامۀ بلندمدت است تا فقه و فقاهت بتواند به پاسخهای کارآمد در مسائل اجتماعی دست یابد. همچنین ایجاد فقه اجتماعی به فقیهانی نیاز دارد تا با جرات علمی و تلاشی فقیهانه، دیدگاههای خود در این زمینه را ابراز کنند و در معرض نقد جامعۀ علمی قرار دهند. یکی دیگر از لوازم تأسیس فقه اجتماعی، مقابله با تفکر سکولار و دخالت نکردن حوزهها در امر سیاست و کاستن فاصلۀ میان حاکمیت سیاسی با حوزهها و علمای دین است.