خبرگزاری حوزه | جنگ شناختی، شکل تکاملیافته و پیچیدهتر جنگ روانی یا گونهای از جنگ اطلاعاتی، مبتنی بر ارتباطات شبکهای و مدیریت ادراکات بشری است. رسانه، مهمترین ابزار جنگ شناختی است. بهکارگیری تکنیکهای متنوع و دستکاری در پردازش و انتقال اطلاعات در این جنگ، مخاطب را به سمت اهداف از پیش تعیینشده هدایت میکند. هدفِ جنگ شناختی نفوذ به ذهن تکتک افراد برای دستکاریهای ذهنی، تغییر نگرش، تغییر و تسلط بر مدل تحلیل اطلاعات در افراد، اثرگذاری بر تصمیمگیری و اقدامات افراد، پیشبینی کنشهای فرد، مدیریت هیجانات و احساسات و حب و بغضها با مدلسازی ریاضی فرایندهای ذهنی و استفاده حداکثری از هوش مصنوعی و فناوریهای نوین است.
مفهومشناسی
جَنگ به معنای آشوب، پرخاش، پیکار، دشمنی، رزم و نبرد ریشه در فارسی پهلوی دارد.[1] تعریف اصطلاحی جَنگ، در پیوستاری از یک فرصت مطلوب تا یک ابزار بیهوده و معضل بزرگ، در نوسان است. کنشگری، خشونت، مسلحانهبودن، قاعدهمندی و رویارویی گروههای سازمانیافته با اهداف سیاسی، مولفههای مهم و اصلی جنگ است.[2]
شناخت، واژهای فارسی و مترادف با مفاهیمی چون آگاهی، ادراک و معرفت است. این واژه بیشتر متعلّق به حوزه روانشناسی شناختی است و در ترکیب «جنگ شناختی» در دو حوزه متفاوت کاربرد دارد؛ نخست شامل مدلهای شناختی است که بر فرایندهای شناختی، ادراک و باورهای فردی تاکید دارند. در این زمینه فرض آن است که تواناییهای شناختی افراد برای برخورد با مسائل و تصمیمگیری، محدود است و باید از امکانات شناختی، برای کاهش تنگناها و حفظ مجموعهای نسبتاً هماهنگ، با ثبات و ساده از باورها و برداشتها استفاده کرد. از این منظر، حفظ سیستمیِ باورها غالباً به سوگیری شناختی در تفسیر اطلاعات میانجامد. برای مثال اطلاعات آمیخته با عواطف و احساسات، اعتبار و ماندگاری بیشتری نسبت به اطلاعات فاقد این ویژگی دارند، یا اطلاعاتی که با باورهای موجود ناسازگار باشند در معرض تحریف، تغییر یا فراموشی قرار دارند.[3] کاربرد دوم واژه شناخت در حوزه روانشناسی شناختی، مربوط به پویاییهای گروهی است. در این زمینه فرض بر این است که فشارهای درونگروهی میتواند تفسیر اطلاعات را دچار سوگیری کند و انتخاب های فرد را تحت تاثیر قرار دهد. آنچه در این زمینه اهمیت دارد، مدیریت ادراک فرد بهعنوان عضوی از گروه است.[4]
پیشینه جنگ شناختی
جنگها به دو دوره قبل و بعد از جنگ سرد قابل تقسیم است. قبل از جنگ سرد، طرفهای مهاجم غالباً میل به رویارویی سخت داشتند؛ اما با ورود به دنیای مدرن، طرفین متخاصم، ضمن دوری از مواجهۀ مستقیم، متغیرهای جدیدی به عرصه رقابت و کشمکش وارد کردند که منجر به کاهش هزینهها و خسارات در جنگ شد. این نوآوری با گسترش و فراگیرشدن اینترنت و با تکامل تلفن همراه، رایانه ها و شبکههای اجتماعی موجب شد تا مفهوم جنگ بهکلی با گذشته تغییر کند. جنگ روانی، جنگ اطلاعاتی، جنگ الکترونیک و جنگ سایبری نمونههایی از روش جدید تقابل بهشمار میروند. در همه این جنگها بهرهمندی از تاکتیکهای غیرنظامی یا استفاده از فناوری دیجیتال و دانشپایه بودن، وجه تمایز با جنگهای سنتی است.[5] در جنگ شناختی از تکنیکها و ظرفیت جنگهای روانی، اطلاعاتی، الکترونیک و سایبری استفاده میشود.
جنگ روانی
جنگ روانی اگرچه اصطلاحی مدرن مینماید اما همزاد مفهوم جنگ و پیشینهای به درازای تاریخ بشریت دارد. این جنگ کوششی نظاممند و برنامهریزی شده برای تخریب یا تضعیف روحیۀ حریف یا دشمن است که با تکنیکهایی نظیر شایعهسازی، تبلیغات هدفمند، برچسبزنی، اهریمنسازی، ترور شخصیت و تفرقهافکنی به پیش میرود. جنگ روانی، در تمامی جنگها، یک بخش مهم از برنامۀ حمله یا دفاع را تشکیل میدهد و مجموعهای از اقدامات سلبی و ایجابی است که اصول و مبانی تصمیمگیری و یا الگو و سیاست رفتاری مخاطب را با استفاده از ابزارهای غیرکشنده -بهصورت مستقیم- و یا ابزارهای کشنده -به صورت غیرمستقیم- در فضای مبتنی بر تعارض یا اختلاف منافع، تحت تأثیر قرار میدهد و او را نسبت به تغییر رفتار متناسب با منافع درخواستیِ مهاجم، مجبور، قانع یا توجیه میکند.[6]
جنگ اطلاعاتی
پیشرفتها و دگرگونیهای اساسی در حوزه اطلاعات و اطلاعرسانی نظیر سرعت فوقالعاده پردازش اطلاعات، انتشار در گستره جهانی و تبادل بینالمللی و آزاد محتوا منجر به انقلاب در حوزه اطلاعات شد. اطلاعات، از نیازهای مهم در جنگها بهشمار میرود و انقلاب اطلاعات، در حوزه نظامی و دفاعی نسل جدیدی از جنگهای مدرن را با عنوان جنگ اطلاعاتی پدید آورد. پیشینه جنگهای اطلاعاتی به اواخر دهه 1980م باز میگردد که بهکارگیری گسترده و پردازش پیچیده اطلاعات، سیستمهای اطلاعاتی دشمن را مورد حمله قرار میداد. جنگ اطلاعاتی، مجموعه عملیات بهمنظور دستیابی به برتری اطلاعاتی از رهگذر تخریب اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دشمن و منحرف کردن او در اقدامات و تصمیمگیریها است. در جنگ اطلاعاتی، پنج مرحله شامل نفوذ، بهرهبرداری، تخریب اطلاعات، انهدام سامانههای اطلاعاتی و انهدام زیرساختهای حیاتی و حساس، انجام میشود.[7]
جنگ اطلاعاتی در سه سطح یا لایه جریان دارد که برای هر سطح، اهداف و پیامدهای مشخصی به شرح زیر وجود دارد:
الف: لایه سیستم اطلاعاتی
شامل عناصر مادی، تولید، انتقال و ذخیره اطلاعات که حملات بر علیه آن دارای پیامدهای تکنیکی است.
ب: لایه مدیریت اطلاعاتی
در این سطح روندهای مدیریت و پردازش اطلاعات مورد حمله قرار میگیرد که باعث ایجاد پیامدهای کارکردی است.
ج: لایه تصمیمگیری
این سطح مربوط به کاربست اطلاعات بهمنظور تدوین و تنظیم سیاستها و تصمیمها است که حملات در این سطح میتواند پیامدهای عملیاتی ایجاد کند.[8] ویروسها و بدافزارها، کرمهای رایانهای، اسب تروا، تخریب چیپستها، اختلالات الکترونیکی، میکروبها و بمب منطقی یا زمانی از ابزارهای جنگ اطلاعاتی بهشمار میروند.[9]
جنگ الکترونیک
آغاز این جنگ به دهۀ 1990م و اختراع ارتباطات بیسیم بر میگردد و مقدمه جنگ سایبری بهشمار میرود. این جنگ به صورت مستقیم با افکار عمومی سروکار ندارد. جنگ الکترونیک مجموعه تکنیکهایی است که منجر به ساخت تجهیزات با توانایی ردیابی، جستجو، شناسایی، پارازیتسازی و مقابله الکترونیک میشوند. اختلال در رادارها و عملیات ضد شناسایی، رمزنگاری بهمنظور حفاظت از دادههای خودی و انتقال حفاظتشده اطلاعات، هک و ایجاد اختلال در سامانههای اطلاعاتی دشمن و تحریم اطلاعات با هدف تضعیف و تحمیل اراده به دشمن از انواع جنگهای الکترونیک بهحساب میآید.[10]
جنگ سایبری
بستر جنگ سایبری هر سامانه واقعیت مجازی است که در بر گیرنده مجموعهای از رایانههای متصل به اینترنت و شبکه هایی (نظامی و غیرنظامی) باشد که اطلاعات را به اشتراک میگذارند. در واقع جنگ سایبری در جهانی مصنوعی و ساخته دست بشر اتفاق میافتد. این جنگ مجموعه اقدامات آفندی غیرمتحرکی است که به منظور کسب برتری اطلاعاتی از طریق اثرگذاری بر سامانههای اطلاعاتی و شبکههای رایانهای دشمن اتخاذ میگردد. اختلال در نظام اقتصادی، اختلال در زیرساختها، افشای مسائل خصوصی، اختلال در شبکههای رایانهای، خرابکاری، جاسوسی و حملات غافلگیرکننده از انواع حملات سایبری بهشمار میرود. انواع بدافزارها و فیشینگ از ابزارهای حملات سایبری هستند.[11]
جنگ شناختی بهمثابه نسخه تازه عملیات روانی
آنچه امروزه با عنوان جنگ شناختی مطرح است، در گذشته بهعنوان بخشی از تکنیکهای جنگی و عملیات روانی بهمنظور تضعیف روحیه و سستکردن اراده نیروهای دشمن و نهایتاً شکستدادن او بهشمار میرفت. رفتهرفته با پیشرفتهای تکنولوژیکی و اطلاعاتی، خود عملیات روانی و مدیریت اطلاعات علیه دشمن تبدیل به نوع مستقلی از جنگ شده است. از این منظر، جنگ شناختی به معنای هدف قراردادن قوۀ شناخت و أثرگذاری بر نگرشها، باورها، عقاید، اهداف و ارزشهای جامعۀ هدف از طریق مدیریت ادراک بهمنظور ایجاد تغییر در مخاطبان تا مرز همسو شدن آنها با اهداف و دستیابی به منافع مورد نظر است.[12]
در جنگ شناختی به جای اینکه مخاطب با تهییج احساسات و عواطف، بهیکباره و فوری وادار به واکنش شود، در فرایندی مدیریت شده قرار میگیرد تا نگرش وی نسبت به مسائل اساسی نظیر اعتقادات و باورها، خانواده، مناسبات اجتماعی و سیاسی، الگوی رفتاری، شیوه زندگی و ایده حاکمیت بهصورت کاملاً نامحسوس و خزنده تحت تأثیر قرار گیرد.[13]
آفند و پدافند شناختی
تهدید شناختی، هر پدیده سخت یا نرمی است که نتیجه آن اثر نامطلوب بر ذهن یا مغز فردی یا گروهی نیروها باشد. آفند شناختی، انجام فعالیتها و اقداماتی است که منجر به تغییر ذهنیت و دیدگاه یک فرد نسبت به یک مسئله یا موضوع خاص شود. همچنین پدافند شناختی مجموعهای از اقدامات بهمنظور مقابله با تهدیدهای شناختی و کاهش پیامدهای آن است.
مدلهای جنگ شناختی
جنگ شناختی به سه مدل بنیادین تقسیم میشود:
موتور ایدئولوژیکی: تعداد زیاد و متنوعی از عوامل برانگیزاننده به توسعه یک ایدئولوژی خشونتآمیز مدد میرسانند و خشونت را به عنصر اصلی جامعه تبدیل میکنند. همچنین در این مدل ایجادکنندگان هویت جدید، از انرژیهای ماقبل این هویت تازه شکلگرفته برای حرکت پیشرونده بهره میجویند.
دگرگونی گفتمان مقبول: این مدل به تفسیر این مسئله میپردازد که ایجادکنندگان هویت و پیروانشان چگونه با جمعیت بومی و جمعیت دشمن، گفتمان مقبول یک جامعه را دگرگون میکنند.
یورش شناختی: این مدل، پیرامون این مسئله شکل گرفته است که گفتمان تغییریافته و گردانندگان آن، چگونه به گونهای موثر مسلح میشوند و جامعه هدف را خلع سلاح میکنند.
سطوح جنگ شناختی
جنگ شناختی دارای سه سطح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی یا راهکاری است. این سه سطح با توجه به دامنه، عمق، اهمیت و اثرگذاری در جامعه هدف از هم متمایز میشوند. سطح راهبردی، تصمیمات کلیِ اختصاصدادن منابع برای تحقق اهداف است، در حالی که تاکتیک در رابطه با به حرکت درآوردن این منابع و به اجرا گذاشتن آنها است. در سطح عملیاتی بیشتر تاکید بر منافع فعلی سازمان است و محدودیت زمانی مشخصی دارد؛ نظیر برنامههای عملیاتی یک ساله در حالی که در برنامهریزی راهبردی، به منافع آتی نیز توجه میشود.[14]
اهداف جنگ شناختی
جنگ شناختی دو هدف جداگانه اما مکمل دارد. نخست، بیثباتسازی و دوم، نفوذ در جامعه هدف. بیثباتسازی با هدف بروز اخلال در سازمان، کاهش بهرهوری و از بینبردن همکاری و اتحاد مردم و دولت انجام میشود. هدفگذاری اصلی مولفه نفوذ، اثرگذاری از طریق دستکاری تفسیر و آگاهی از جهان پیرامون است.[15]
سکوها و بسترهای جنگ شناختی
رسانههای اجتماعی، شبکههای رادیویی و تلویزیونی، منابع اینترنتی، فیلمها، عکسها، کارتونها و انیمهها و وبسایتها از مهمترین بسترها و سکّوهای جنگ شناختی بهشمار میروند.
تکنیکهای جنگ شناختی
در جنگ شناختی به منظور مدیریت ذهن مخاطب، تکنیک های متفاوتی متمرکز بر موقعیت، خبر، مخاطب هدف یا نوع پردازش اطلاعات بهکار گرفته میشود. این تکنیکها در دو حیطه ایجابی و سلبی قابل دستهبندی است. برجستهسازی، کمرنگنمایی، تحریک احساسات و عواطف، قرینهسازی، پارهحقیقت گویی، انسانیتزدایی، اهریمنسازی و برچسبزنی برخی از تکنیکهای جنگ شناختی بهشمار میرود.[16]
همچنین، مشروعیتزدایی، اعتبارزدایی، اعتمادزدایی، قداستزدایی، ناامیدسازی و ناکارآمدسازی از دیگر تکنیکهای موثر در جنگ شناختی است. بهکارگیری این ابزارها سبب رویگردانی اجتماعی مردم از حاکمیت و از بین رفتن سرمایه اجتماعی نظام حاکم میشود. در این جنگ، اعتقادات، باورها، بینشها، نگرشها و رفتار حاکمان، نخبگان و توده جامعه، هدف قرار میگیرد. در جنگ شناختی، مدیریت ادراک صورت میگیرد که ترکیبی از طراحی، عملیات امنیتی ـ اطلاعاتی، پوشش، فریب، القاء و عملیات روانی است که به تغییر و دستکاری شناخت جامعۀ هدف نسبت به نظام سیاسی منجر میشود. از بینبردن سرمایههای اجتماعی و معنوی که سالها با نظامِ هدف همراه و همدل بودهاند، یکی از ویژگیهای این جنگ است. پیروزی در جنگ شناختی، توانایی اثرگذاری بر رفتارهای جامعه را در دسترس قرار میدهد و در میانمدت و بلندمدت، نگرشها و رفتارهای تغییریافته و دگردیس شده را نهادینه میکند.[17]
جنگ ترکیبی یا هیبریدی
ابهام، پیچیدگی و چندوجهیبودن، از مهمترین مولفههای جنگ ترکیبی (Hybrid War) است. در این جنگ از نبردهای متعارف، نامتعارف، متقارن و نامتقارن، سایبری، روانی و اطلاعاتی استفاده میشود. جنگ ترکیبی از سویی ریشه در نظریات واقعگرایی داشته و از فرایند انبوهسازی فشار عینی برای ناتوانسازی رقیب استفاده میکند و از سوی دیگر در بسترهای ذهنی و شناختی نیز ورود کرده و اِعمال فشار میکند. استفاده از مولفههای آسیبپذیری مخاطبان، میتواند جنگ نامحدود و چندبعدی را پدید آورد که با استفاده از شبکههای اجتماعی و با تاکید بر پراکندهسازی قدرت و مشروعیتزدایی، به فرسایش بازیگران رقیب میپردازد. در این جنگ طیفی از ابزار نظامی پیشرفته در کنار فناوری ارتباطاتی وجود دارد تا بتواند بیشترین تاثیر را بر ذهن و اراده بازیگر هدف، اعمال کند. سلاحهای پیشرفته، شورش و آشوب، تروریسم، افراطگرایی، جنگهای نامتقارن، دیپلماسی، حملات سایبری و عملیات روانی و تبلیغاتی، از مولفههای جنگ ترکیبی بهشمار میروند.[18]
سلمان قاسمی، طلبه درس خارج و دانش آموخته دکتری قرآن و روانشناسی
منابع
«تکنیکهای جنگ شناختی رسانههای غربی علیه ایران؛ چگونگی استفاده از اطلاعات به عنوان سلاح»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: 14 دی 1399ش.
جمعی از نویسندگان، «جنگ نرم و وضعیت کنونی ما»، فصلنامه مرکز پژوهشهای علوم انسانی صدرا، ش5، 1395ش.
راجی، محمدهادی و افتخاری، اصغر، «جنگ ترکیبی غرب در برابر جمهوری اسلامی ایران»، مجله سیاست دفاعی، س28، ش109، 1398ش.
رودخانی، میثم و روحی، مجید، «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگهای نوین»، فصلنامه راهبرد سیاسی، س6، ش21، 1401ش.
صدوقی، مرادعلی، تکنولوژی اطلاعاتی و حاکمیت ملی، تهران، وزارت امور خارجه، 1381ش.
عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، سرپرست تألیف و ویرایش: فرهاد قربانزاده، تهران، اَشجَع، 1389ش.
کاوه جبلی، علیرضا و حسینی، حسین، جنگ شناسی: مفاهیم و نظریهها، تهران، دانشگاه جامع امام حسین، 1389ش.
کلهر، رضا، «جنگ اطلاعاتی و نقش آن در جنگ آینده»، مجله سیاست دفاعی، ش32، 1379ش.
گرجی، مهدی و دیگران، «عمدهترین روشهای نفوذ راهبردی دشمن در نظام دینی»، فصلنامه نامه الاهیات، ش52، س13، 1399ش.
پی نوشت ها:
[1] . عمید، فرهنگ فارسی عمید، واژه جنگ.
[2] . جبلی و حسینی، جنگ شناسی: مفاهیم و نظریه ها، 1389ش، ص12.
[4] . همان، ص236.
[5] . رودخانی و روحی، «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگهای نوین»، 1401ش، ص21.
[6] . رودخانی و روحی، «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگهای نوین»، 1401ش، ص22.
[7] . کلهر، «جنگ اطلاعاتی و نقش آن در جنگ آینده»، 1379ش، ص29.
[8] . صدوقی، تکنولوژی اطلاعاتی و حاکمیت ملی، 1381ش، ص136.
[9] . رودخانی و روحی، «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگهای نوین»، 1401ش، ص28.
[10] . رودخانی و روحی، «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگهای نوین»، 1401ش، ص25.
[11] . رودخانی و روحی، «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگهای نوین»، 1401ش، ص31.
[12] . جمعی از نویسندگان، جنگ نرم و وضعیت کنونی ما، 1395ش، ص88.
[13] . گرجی و دیگران، «عمده ترین روشهای نفوذ راهبردی دشمن در نظام دینی»، 1399ش، ص47.
[14] . جبلی و حسینی، جنگ شناسی: مفاهیم و نظریه ها، 1389ش، ص181.
[15] . همان، ص281.
[16] . خبرگزاری تسنیم، « تکنیکهای جنگ شناختی رسانههای غربی علیه ایران؛ چگونگی استفاده از اطلاعات به عنوان سلاح ».
[17] . گرجی و دیگران، «عمده ترین روشهای نفوذ راهبردی دشمن در نظام دینی»، 1399ش، ص47.
[18] . راجی و افتخاری، «جنگ ترکیبی غرب در برابر جمهوری اسلامی ایران»، 1398ش، ص86.