به گزارش خبرنگار از اراک، خانم رقیه بابایی طلبه مدرسه علمیه ریحانة النبی (س) اراک و از اعضای دوره نویسندگی قدم ، پیرامون جشن روز دختر آورده است :
بسم الله الرحمن الرحیم
من یک دختر ایرانیام.
راستش من هم مثل شما لحظهی به دنیا آمدن و چشم گشودنم را برای اولین بار به یاد ندارم اما والدینم این صحنه را خوب به خاطر دارند.
زمانی که برای بار نخست دختر کوچکشان را به آغوش کشیدند و به اندازهی تمام انتظارهایشان، قربان صدقهاش رفتند. دختر کوچکی که برای دیدنش بیتاب بودند و نه ماه صبر کردند تا ببینند به کدامشان شبیهتر است.
با آمدن من پای عروسکها و رنگ صورتی به خانهمان باز شد. خندههای از ته دل و گریههای گاه و بیگاهم فضای خانه را پر میکرد. روز به روز بزرگ شدم و احساساتم را همراه با عقل و منطقم پرورش دادم.
به هنگام سختی یاری رسان خانواده بودم و به هنگام خوشی، شیرینی و قند خانه؛حتی زمانی که با خواهر و برادرم به کلکل میپرداختم یا برای گذران وقت سر به سرشان میگذاشتم. هرچه که بود اوج هیجانم را با دوست داشتنیترین افراد زندگیام در میان میگذاشتم تا مبادا سکوت و غم، فضای خانه را آلوده کند.
از مادرم وقار و حیا را آموختم تا مبادا زیباییهایم به سرقت افراد سودجو رود و در آخر هم چیزی عایدم نگردد. پدر و برادرم غیرتشان را متمرکز وجود من کردند تا ارزش زیبایی و دخترانهام حفظ شود. اما با این حال چیزی از شیطنتها، خوشیها و شادیهایم کم نشد و مانعی برای پیشرفت و استقلال من نگشت. شاید در وجودم احساسات، بیش از باقی چیزیها غلبه داشته باشد اما با کمک آن در تمامی زمینههای علمی، فرهنگی و ورزشی پانهادم و موفق از آن عرصهها خارج شدم.
من هم مانند زنان پاک این سرزمین سعی میکنم الگوی خوب و درستی برای کودکانم باشم تا آنان هم طعم زیبای کودکی و شیرینیاش را تجربه کنند. من هم مانند زنان غیوری که برای این سرزمین لالههای سرخی فدا کردند آماده فدا کردنم.