جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
اراک

حوزه/ از مادرم وقار و حیا را آموختم تا مبادا زیبایی‌هایم به سرقت افراد سودجو برود و در آخر هم چیزی عایدم نگردد.

به گزارش خبرنگار از اراک، خانم رقیه بابایی طلبه مدرسه علمیه ریحانة النبی (س) اراک و از اعضای دوره نویسندگی قدم ، پیرامون جشن روز دختر آورده است :

بسم الله الرحمن الرحیم

من یک دختر ایرانی‌ام.

راستش من هم مثل شما لحظه‌ی به دنیا آمدن و چشم گشودنم را برای اولین بار به یاد ندارم اما والدینم این صحنه را خوب به خاطر دارند.

زمانی که برای بار نخست دختر کوچکشان را به آغوش کشیدند و به اندازه‌ی تمام انتظارهایشان، قربان صدقه‌اش رفتند. دختر کوچکی که برای دیدنش بی‌تاب بودند و نه ماه صبر کردند تا ببینند به کدامشان شبیه‌تر است.

با آمدن من پای عروسک‌ها و رنگ صورتی به خانه‌مان باز شد. خنده‌های از ته دل و گریه‌های گاه و بی‌گاهم فضای خانه را پر می‌کرد. روز به روز بزرگ شدم و احساساتم را همراه با عقل و منطقم پرورش دادم.

به هنگام سختی یاری رسان خانواده بودم و به هنگام خوشی، شیرینی و قند خانه؛حتی زمانی که با خواهر و برادرم به کل‌کل می‌پرداختم یا برای گذران وقت سر به سرشان می‌گذاشتم. هرچه که بود اوج هیجانم را با دوست داشتنی‌ترین افراد زندگی‌ام در میان می‌گذاشتم تا مبادا سکوت و غم، فضای خانه را آلوده کند.

از مادرم وقار و حیا را آموختم تا مبادا زیبایی‌هایم به سرقت افراد سودجو رود و در آخر هم چیزی عایدم نگردد. پدر و برادرم غیرتشان را متمرکز وجود من کردند تا ارزش زیبایی و دخترانه‌ام حفظ شود. اما با این حال چیزی از شیطنت‌ها، خوشی‌ها و شادی‌هایم کم نشد و مانعی برای پیشرفت و استقلال من نگشت. شاید در وجودم احساسات، بیش از باقی چیزی‌ها غلبه داشته باشد اما با کمک آن در تمامی زمینه‌های علمی، فرهنگی و ورزشی پانهادم و موفق از آن عرصه‌ها خارج شدم.

من هم مانند زنان پاک این سرزمین سعی می‌کنم الگوی خوب و درستی برای کودکانم باشم تا آنان هم طعم زیبای کودکی و شیرینی‌اش را تجربه کنند. من هم مانند زنان غیوری که برای این سرزمین لاله‌های سرخی فدا کردند آماده فدا کردنم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha