شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۳
جای خالی ریش سفیدها در قهرمان سازی

حوزه/ یک پژوهشگر با اشاره به جای خالی ریش سفید و گیس سفید در رسانه گفت: الان با وجود رسانه، انسان را فردی معرفی می‌کند که همه چیز را می‌داند و یا با یک سرچ کوچک، به‌دست می‌آورد. با این تفکر دیگر جایی برای استفاده از تجربیات دیگران باقی نمی‌ماند. آنگاه که باید از تجربیات درس گرفت، یک فردگرایی افراطی جای پند و اندرز را می‌گیرد.

فاطمه میری‌طایفه‌فرد در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، در رابطه با نقش عوامل فرهنگی و رسانه‌ای در ایجاد الگو برای جامعه عنوان کرد: حضور و نقش الگو در انسان امری پذیرفته شده‌است؛ زیرا انسان موجودی اجتماعی است و ارتباط با هم‌نوع خود از بدیهی‌ترین نیازهای او به شمار می‌رود.

وی ادامه داد: ارتباط و تعامل با هم‌نوع، خود بهترین اثرگذاری را در فرد دارد. شاید در وهله اول نامش را الگوبرداری نگذاریم اما واقعیت این است که انسان در مواجهه با همتای خویش، شروع به سنجه می‌کند و خود را در ترازوی ذهن می‌سنجد.

این فعال فرهنگی افزود: الگوبرداری می‌تواند از کوچک‌ترین امور فردی و خانوادگی تا مسائل بسیار مهم و حیاتی باشد همین است که از قدیم، برای امر ازدواج، دختر را شبیه به مادر می‌دانستند و معیار روحیات دختر، مادر و خانواده‌اش بوده‌است. حال در مقیاسی بزرگ‌تر و در مواجهه با رسانه این امر بیشتر تجلی می‌یابد. اثر رسانه در هر سطحی و با هر مخاطبی متفاوت است.

وی با بیان اینکه امروزه رسانه مفهوم گسترده‌تری به خود گرفته‌است، تصریح کرد: از طرفی نحوه دسترسی به این ابزار از هر نوعش متفاوت شده‌است. در واقع امروز مخاطب با سلیقه خود و چارچوب فکری خود، رسانه‌اش را برمی‌گزیند. پس هر رسانه برای داشتن اکثریت مخاطب باید با رقبای زیادی دست و پنجه نرم کند.

این پژوهشگر با تاکید بر اینکه در این میان چیزی که سخت می‌شود، حضور گسترده رسانه‌های بیگانه از فرهنگ و اقلیم ماست، گفت: در این حوزه ما فرض را بر اثرگذاری رسانه گذاشته‌ایم که فرضی قطعی و بدیهی می‌نماید، حال برای میزان این اثرگذاری وارد بحث می‌شویم.

وی گفت: مخاطب امروزی در دریای رسانه تصمیم گیرنده است؛ اما وقتی تصمیم خود را گرفت، خود را با او هم‌سو می‌کند و باید و نباید رسانه انتخابی را تا حدودی می‌پذیرد. کم‌کم اثر پذیری بیشتر می‌شود و نکات اشتراک زیادی با رسانه انتخابی خود می‌یابد. حال اگر رفتار و مشی رسانه در حیطه عرف جامعه تعریف نشود تغییر آن امری سخت می‌شود.

میری‌طایفه‌فرد اضافه کرد: مثال زیبایی که برای این امر می‌توان گفت، خانه‌داری مادران‌مان است؛ چند دانه هل در قندان بدون دم شدن و یا چیز دیگر بر قندها اثرگذاری دارد و رایحه مدهوش کننده خود را با قند مشترک می‌شود. انسان نیز در مواجهه با رسانه این‌گونه است.

وی در رابطه با تفاوت تصویر سازی از زنان قهرمان در رسانه‌ها در در چند دهه اخیر بیان کرد: در ابتدای امر باید مشخص شود منظور از رسانه کدام یک از رسانه‌ها را شامل می‌شود؟ اگر رسانه خارجی را قصد کرده‌ایم، تصویر آنان در هر رسانه‌ای هم‌سو با اهداف تعیین شده خودشان است، اما حرکت کلی و جمعی آنان، به سمت استفاده ابزاری از زن و ابتذال خانواده است؛ اما در مورد رسانه‌های داخلی واقعیت امر این است که در رسیدن به قله، و حیطه رسیدن به یک الگوی مشخص و دینی، فرسنگ‌ها فاصله داریم.

فعال فرهنگی ادامه داد: زیرا از طرفی زن را به مثابه ابزاری برای فروش کالاها می‌بینیم همان چیزی که در تبلیغات تلویزیونی از زنان استفاده می‌کنند و از طرفی در برنامه‌های ویژه و گفت‌وگو محور از الگوی تراز تمدن اسلامی حرف می‌زنیم و الگویی را به مخاطب عرضه می‌کنیم که هیچ‌گاه آن را در رسانه خود نشان نداده‌ایم.

وی افزود: هیچ‌گاه از زن به عنوان مادری و خانه‌داری، مستقل یاد نکرده‌ایم، در سریال‌ها زن، یک نقش مستقل ورای کارِ خانه دارد و در واقع بدون آن نقش، انگار نقصی در سیستم آن وجود دارد. نقش مادری به عنوان یک نقش مستقل دیده‌ می‌شود و همیشه این نقش به حاشیه رانده‌ می‌شود.

این نویسنده در بیان خاطره‌ای گفت: برای سرشماری آمار وقتی خانم متصدی، شغل من را پرسید گفتم خانه‌دار. در ادامه صحبت‌ها متوجه فعالیت‌های من شد و گفت چرا نگفتی در حال تحصیل هستی و یا نویسنده هستی؟ گفتم چون اول خانه‌دارم، اما در آمارگیری خانه‌داری ملاک نبود، این شد که خانه‌داری را حذف کرد و این واقعیت جامعه ماست.

وی گفت: شاید بتوان گفت در سال‌های متمادی حتی این الگو تغییر کرده‌است و از زن به مثابه حامی و پشتیبان فکری و عاطفی به یک شخص مستقل که گاهی از وظایف اصلی خود فاصله می‌گیرد، مبدل شده‌است.

میری طایفه فرد افزود: در رسانه قبل‌تر هویتی دوست‌داشتنی به نام ریش سفید و گیس سفید وجود داشت. همان که به اصطلاح چند پیراهن بیشتر پاره کرده و سرد و گرم روزگار را بیشتر چشیده ‌بود. حال در مواجهه خانواده با معضل و یا مشکلی، همان ریش سفید آن را لاینحل نمی‌داند و اعضای خانواده را به صبر و یا هر چیزی متناسب با مشکل راهنمایی می‌کند. گیس سفیدی که گاهی یک پند کوچکش، خانواده‌ای را از فروپاشی نجات می‌داد.

وی ادامه داد: چیزی که الان با وجود رسانه، انسان را فردی معرفی می‌کند که همه چیز را می‌داند و یا با یک سرچ کوچک، به‌دست می‌آورد. با این تفکر دیگر جایی برای استفاده از تجربیات دیگران باقی نمی‌ماند. آنگاه که باید از تجربیات درس گرفت، یک فردگرایی افراطی جای پند و اندرز را می‌گیرد.

این پژوهشگر با بیان اینکه رسانه اکنون باید به اصل خویش بازگردد و هویت خانواده و مصالح آن را بیشتر در برنامه‌های خود لحاظ کند، اظهار کرد: آن‌چه در آخر ضروری به نظر می‌رسد، حضور پررنگ رسانه ملی به دور از هرگونه سیاه‌نمایی و سخنان مخرب است.

وی تاکید کرد: آن وقت که خود را باز یافت، قطعا می‌تواند عملکرد درستی در مقابل وقایع نشان دهد. این عملکرد ورای جنسیت و سن و سال، مخاطب خود را پیدا می‌کند. برای این امر نگاه ویژه به هویت زن مسلمان، با دیدی درست و دور از مصلحت‌اندیشی‌های ناروا افق جدیدی از رسانه را به مردم می‌نماید.

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha