به گزارش خبرگزاری حوزه، به مناسبت ایام ماه محرم الحرام، گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب به عنوان پرونده ویژه «گفتمان عاشورا» در مورد جریان شناسی و تحلیل چرایی و اهداف قیام عاشورا تقدیم شما فرهیختگان میشود.
چرایی بازگشت به جاهلیت در جامعه صدر اسلام
ما قضیه را این گونه طرح کردیم که چطور شد جامعه ی اسلامی به محوریت پیامبر عظیم الشان آن عشق مردم به او، آن ایمان عمیق مردم به او، آن جامعه سرتاپا حماسه و شور دینی و آن احکامی که بعداً مقداری درباره آن عرض خواهم کرد؛ همین جامعه ساخته و پرداخته همان مردم حتی بعضی از همان کسانی که دوره هاینزدیک به پیامبر را دیده بودند، بعد از پنجاه سال کارشان به آنجا شدند، فرزند همین پیامبر را با فجیع ترین وضع کشتند؟! انحراف، عقب گرد و برگشتن به پشت سر؛ از این بیشتر چه میشود؟!
زینب کبری در بازار کوفه آن خطبه ی عظیم را اساساً بر همین محور ایراد کرد: «یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ أَتَبْکُونَ»؛ مردم کوفه وقتی که سر مبارک امام حسین را بر روی نیزه مشاهده کردند و دختر علی را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند، بنا به ضجّه و گریه کردند. فرمود: «أَتَبْکُون»؛ گریه میکنید؟! فَلارَقَاتِ الدَّمْعَةُ وَلا هَدَأَتِ الرَّنَّة»؛ گریه تان تمامی نداشته باشد.
بعد فرمود: «إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکَاثَا تَتَّخِذُونَ أَیْمَانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُم ؛ این همان برگشت است؛ برگشت به قهقرا و عقب گرد.
شما مثل زنی هستید که پشمها یا پنبهها را با مغزل نخ میکند؛ بعد از آنکه این نخها آماده شد، دوباره شروع میکند نخها را از نو باز کردن و پنبه نمودن! شما در حقیقت نخهای رشته ی خود را پنبه کردید. این همان برگشت است. این عبرت است هر جامعه اسلامی در معرض همین خطر هست.
امام عزیز و بزرگ ما، افتخار بزرگش این بود که یک امت بتواند عامل به سخن آن پیامبر باشد. شخصیت انسانهای غیر پیامبر و غیر معصوم، مگر با آن شخصیت عظیم قابل مقایسه است؟
او آن جامعه را به وجود آورد و آن سرانجام دنبالش آمد. آیا هر جامعه اسلامی، همین عاقبت را دارد؟ اگر عبرت بگیرند نه؛ اگر عبرت نگیرند، بله. عبرتهای عاشورا اینجاست.
آیا میتوان حدس زد که کارش به آنجا برسد که در روز عاشورا یک عده از امّت جدّش او را محاصره کنند و با این وضعیت فجیع او و همه یاران و اصحاب و اهل بیتش را قتل عام کنند و زنانشان را اسیر بگیرند؟
اباعبدالله در دوران حیات پیامبر
در دوران حیات پیامبر اکرم، امام حسین عبارت است از کودک نور دیده ی سوگلی پیامبر پیامبر اکرم دختری به نام فاطمه دارد که همه ی مردم مسلمان در آن روز میدانند که پیامبر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَیَغْضَبُ لِغَضَبٍ فَاطِمَة»؛ اگر کسی فاطمه را خشمگین کند خدا را خشمگین کرده است. وَیَرْضَی لِرِضَاهَا»؛ اگر کسی او را خشنود کند خدا را خشنود کرده است.
ببینید، این دختر چقدر عظیم المنزله است که پیامبر اکرمصلی الله علیه وسلم در مقابل مردم و در ملأ عام راجع به او اینگونه حرف میزند. این مسئله عادی نیست.
پیامبر اکرم این دختر را در جامعه ی اسلامی به کسی داده است که از لحاظ ،افتخارات در درجه اعلاست؛ یعنی علی بن ابی طالب.
او جوان، شجاع، شریف از همه مؤمن تر، از همه باسابقه تر، از همه شجاع تر و در همه میدانها حاضر است؛ کسی است که اسلام به پی شمشیر او میگردد؛ هر جایی که همه در میمانند، این جوان جلو میآید و گره ها را باز میکند و بن بستها را میشکند، این داماد محبوب عزیزی که محبوبیت او نه به خاطر خویشاوندی، بلکه به خاطر عظمت شخصیت اوست، همسر نور دیده ی پیامبر است. کودکی از اینها متولد شده است و او حسین بن علی علیهما السلام است.
البته همه این حرفها درباره ی امام حسن هم هست، اما من حالا بحثم راجع به امام حسین است؛ عزیز ترین عزیزان پیامبر کسی که رئیس دنیای اسلام حاکم جامعه اسلامی و محبوب دل همه ی مردم او را در آغوش میگیرد و به مسجد میبرد. همه میدانند که این کودک محبوب دل این محبوب همه است او روی منبر مشغول خطبه خواندن است که این کودک پایش به مانعی میگیرد و به زمین می افتد. پیامبر از منبر پایین می آید او را در بغل میگیرد و آرامش میکند.
ببینید؛ مسئله این است.پیامبر درباره ی امام حسن و امام حسین شش، هفت ساله فرمود: سَیِّدَی شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة»؛ اینها سرور جوانان بهشتند. اینها که هنوز کودکاند، جوان نیستند؛ اما پیامبر می فرماید سرور جوانان اهل بهشتند. یعنی در دوران شش، هفت سالگی هم در حد یک جوان است؛ می فهمد، درک میکند، عمل میکند، اقدام میکند، ادب میورزد و شرافت در همه ی وجودش موج میزند.
اگر آن روز کسی میگفت که این کودک به دست امت همین پیامبر، بدون هیچ گونه جرم و تخلفی به قتل خواهد رسید، برای مردم غیر قابل باور بود؛ همچنان که پیامبر فرمود و گریه کرد و همه تعجب کردند که یعنی چه؛ مگر میشود؟!
اباعبدالله بعد از وفات پیامبر تا پایان حکومت امیرالمؤمنین
دوره دوم دوره ی بیست و پنج ساله بعد از وفات پیامبر تا حکومت امیرالمؤمنین است. حسین جوان؛ بالنده، عالم و شجاع است. در جنگها شرکت میجوید، در کارهای بزرگ دخالت میکند، همه او را به عظمت میشناسند؛ نام بخشندگان که می آید، همه ی چشمها به سوی او بر میگردد. در هر فضیلتی در میان مسلمانان مدینه و مکه، هر جایی که موج اسلام رفته است، مثل خورشیدی میدرخشد. همه برای او احترام قائل اند خلفای زمان برای او و برادرش احترام قائل اند و در مقابل او، تعظیم و تجلیل و تبجیل میکنند و نامش را به عظمت میآورند گر آن رزو کسی میگفت که همین جوان به دست همین مردم کشته خواهد شد کسی باور نمیکرد.
اما همین حادثه باورنکردنی، همین حادثه عجیب و حیرت انگیز اتفاق افتاد؛ چه کسانی این حادثه را رقم زدند؟همانهایی که به خدمتش میآمدند و سلام و عرض اخلاص هم میکردند؛ این یعنی چه؟
جامعه تهی از حقیقت و معنویت اسلام، حسین بن علی را کشت
معنایش این است که جامعه ی اسلامی در طول این پنجاه سال از معنویت و حقیقت اسلام تهی شده است. ظاهرش اسلامی است، اما باطنش پوک شده است خطر اینجاست.
نمازها برقرار است، نماز جماعت برقرار است، مردم هم اسمشان مسلمان است و عده ای هم طرفدار اهل بیت اند! البته من به شما بگویم که در همه ی عالم اسلام اهل بیت را قبول داشتند؛ امروز هم قبول دارند و هیچ کس در آن تردید ندارد. حبّ اهل بیت در همه ی عالم اسلام عمومی است؛ الان هم همین طور است. الان هم هر جای دنیای اسلام بروید، اهل بیت را دوست میدارند. آن مسجدی که منتسب به امام حسین است و مسجد دیگری که در قاهره منتسب به حضرت زینب است، ولوله ی زوّار و جمعیت است. مردم میروند قبر را زیارت میکنند، میبوسند و توسل میجویند.
همین یکی دو سال قبل از ،این کتابی جدید – نه قدیمی؛ چون در کتابهای قدیمی خیلی هست - برای من آوردند، که این کتاب درباره ی معنای اهل بیت نوشته شده است. یکی از نویسندگان فعلی حجاز تحقیق کرده و در این کتاب اثبات میکند که اهل بیت یعنی علی، فاطمه حسن و حسین علیهم اسلام. حالا ما شیعیان که این حرفها جزو جانمان است؛ اما آن برادر مسلمان غیر شیعه این را نوشته و نشر کرده است.
این کتاب هم هست، من هم آن را دارم و لابد هزاران نسخه از آن چاپ شده و پخش گردیده است؛ بنابراین، اهل بیت محترمند؛ آن روز هم در نهایت احترام بودند؛ اما در عین حال وقتی جامعه تهی و پوک شد، این اتفاق می افتد. ۷۷.۲.۱۸