خبرگزاری حوزه | حضرت محمد بن عبدالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، مشهور به محمد امین، آخرین پیامبر الهی و از نسل حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) که ۲۳ سال از عمر شریف خود را به عنوان پیامبر و نبی در میان مردم بودند.
درباره زمان و مکان دقیق ولادت آن حضرت بین مورخان اختلاف وجود دارد ولی بنابر قول مشهور اهل سنت در روز دوازدهم و بر اساس دیدگاه شیعه در فجر روز جمعه ۱۷ ربیع الاول سال عامالفیل یعنی سالی که قوم فیل برای تخریب خانه کعبه و اشغال مکه به حجاز آمدند برابر با سال ۵۷۰ میلادی در شهر مکه به دنیا آمد.
مرحوم شیخ مفید (ره) در کتاب ارشاد خود نسبت به روز میلاد نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) مفصل سخن گفته است.[۱]
به شهادت تاریخ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از تاریکترین دوران بشریت، عصری که آدمیان جز شرک و بتپرستی، ستم به زیردستان و بردگان نمیشناختند و مورخین نام آنرا عصر جاهلی گذاردهاند، به دنیا آمدند.
امام علی (علیهالسّلام) درباره اوضاع اعراب در عصر جاهلیت چنین میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ، وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیلِ، وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ، وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ، وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ، وَ تَأْکُلُونَ الجَشِبَ، وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ، وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ. الْأَصْنَامُ فِیُکمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکِمْ مَعْصُوبَةٌ.[۲]
خداوند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به رسالت مبعوث ساخت، که جهانیان را بیم دهد، و امین آیات وی باشد، در حالی که شما ملّت عرب بدترین دین و آیین را داشتید، و در بدترین سرزمینها زندگی مینمودید، در میان سنگهای خشن و مارهایی که فاقد شنوایی بودند (و به همین جهت از هیچ چیز نمیترسیدند!) آبهای آلوده را مینوشیدید، و غذاهای ناگوار را میخوردید، خون یکدیگر را میریختید، و پیوند خویشاوندی را قطع مینمودید، بتها در میان شما برپا بود (و پرستش بت شیوه و آیین شما) و گناهان سراسر وجود شما را فرا گرفته بود.
نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نسل حضرت ابراهیم علیه السلام وحضرت آدم ابوالبشر علیه السلام است.
ابنبابویه به سند معتبر از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند:
من شبیهترین مردم به حضرت آدم (علیهالسّلام) و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) شبیهترین مردم بود به من در خِلقَت و خُلق.[۳]
اجداد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا ابراهیم (علیهالسّلام) حدود ۳۰ نفر و تا حضرت نوح (علیهالسّلام) قریب ۴۰ نفر و تا حضرت آدم ابوالبشر (علیهالسّلام) ۴۹ نفر میباشند.[۴]
«عدنان» بیستمین جد آن بزرگوار است که مورخین بدون اختلاف، نسب آن حضرت را تا به وی اینگونه ذکر کردهاند: محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.... پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روایتی به اجدادشان اشاره کرده و میفرمایند: «اذا بلغ نسبی الی عدنان فامسکوا» یعنی هرگاه نسب من به عدنان رسید متوقف شوید و از ذکر اجداد جلوتر خودداری کنید.[۵]
لذا اکثر مورخین هم، اجداد پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) را از عدنان، جد بیستم رسول اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) ضبط کردهاند.
نسب پیامبر از طرف مادر بدینشرح است: آمنه بنت وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنیزهره و از قبیله قریش.[۶]
آمنه به لحاظ شرف و پاکدامنی، سالار زنان بنی زهره بود بهطوری که او را برترین عقیله قریش دانستهاند.[۷]
پدر، مادر، اجداد و جدات پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همه و همه موحد و مومن بوده اند.
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با عبدالله و نیز رخدادهای پس از ازدواج، روایت های متعددی بیان شده است. بر پایه یکی از این گزارشها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر یهودیان و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد عبدالمطلب میفرستد.[۸]
از آنجا که عبدالله پدر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ۲۵ سالگی از دنیا رفتند، بنابراین وی در هنگام ازدواج با آمنه حدود ۲۴ سال داشته است.[۹]
بر پایه گزارشهای تایید شده و مشهور، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنیهاشم منتقل شد که بعدها به شعب ابیطالب یا شعب علی معروف گشت و فرزند خود را همانجا در مکانی که بعدها مولد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نام گرفت به دنیا آورد که بعدها رسول خدا آن را به عقیل بن ابیطالب بخشید. بعدها در آنجا مسجدی ساخته شد و پس از آن زیارتگاهی شد که مردم برای دیدن و تبرک و دعا به آنجا می آمدند اما وقتی که وهابیون بر مکه یافتند و قبور ائمه دین و بزرگان اسلام را در مکه و مدینه ویران کردند، آنجا را نیز ویران کرده و تبدیل به محل خرید و فروش پرندگان شد.
تنها با پیگیری برخی از ساکنین مکه و پذیرش و پیگیری شیخ عباس قطان شهردار وقت مکه با هزینه بانیان خیر تبدیل به کتابخانه ای با نام «مکتبة مکة المکرمة» شد و تاکنون علی رغم پیگیری برخی جریان های افراطی موفق به تخریب آن نشدند. البته درِ این کتابخانه به روی زائران و حجاج بسته و بیرون آن هم تابلوی بزرگی با محتوای ممنوعیت و حرمت حضور و نماز خواندن در آنجا نصب شده است.
یوسف بن سید هاشم الرفاعی در کتاب نصیحه لاخواننا علماء النجد به آنان تاخته و این اقدام آنان را سرزنش کرده است. در این کتاب آمده است:
حاولتم و لازلتم تحاولون و جعلتم دابکم هدم بقیة الباقیة من آثار رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الا و هی (البقعة الشریفة التی ولد فیها) التی هدمت ثم جعلت سوقا للبهائم ثم حولها بالحیلة الصالحون الی مکتبة هی (مکتبة مکة المکرمة) ...[۱۰].
شما همیشه در صدد نابودی آثار باقیمانده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودید. زادگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را ویران و به محل خرید وفروش حیوانات تبدیل شد که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابیها در آمد و به کتابخانه (کتابخانه مکه مکرمه) مبدّل گردید.
وی در ادامه می نویسد:
فصرتم یرمون المکان بعیون الشرّ و التهدید و الانتقام، و تتربّصون به الدوائر و طالبتم صراحة بهدمه و استعدیتم السلطة و حرضّتموها علی ذلک بعد اتّخاذ قرار بذلک من هیئة کبار علمائکم قبل سنوات قلیلة (و عندی شریط صریح بذلک) غیر انّ خادم الحرمین الشریفین الملک فهد العاقل الحکیم العارف بالعواقب تجاهل طلبکم و جمّده [۱۱].
شما وهّابیان در این سالهای اخیر تصمیم گرفتید نیّات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودی محل ولادت رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) به کار بستید، حتّی از شخصیّتها و علماء بزرگ سعودی مجوّز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتید، ولی ملک فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه کرد و شما را از این کار ننگین باز داشت.
حضرت آیت الله سبحانی در رسائل و مقالات خود آورده است:
و قد کانت البقعة الشریفة التی ولد فیها النبی صلی الله علیه و آله و سلم باقیة إلی أعصارنا، فهدمت و جعلت سوقا للبهائم، إلی أن وفق الله رجلا من الصالحین فحولها بطریقة ذکیة إلی مکتبة، و هی مکتبة مکة المکرمة الرائجة [۱۲].
بقعه شریفی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آن به دنیا آمد تا عصر ما وجود داشت. اما آن بقعه خراب شد و تبدیل شد به محلی برای نگهداری حیوانات. با دخالت برخی افراد صالح آن مکان به کتابخانه تبدیل شد و آن کتابخانه مکه مکرمه است.
ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و تحولات عالم
در اتفاقاتی که به هنگام ولادت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) رخ داد، چه شیعه و چه سنی، مطالب زیادی نقل کردهاند که در این بخش به نمونه هایی اشاره می گردد:
۱. بسته شدن درهای آسمان بر ابلیس
إبن شهر آشوب که از مورخان نامی و استوانههای علمی شیعه است در کتاب مناقب آل أبی طالب از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند:
ابلیس به هفت آسمان میرفت و أخبار هفت آسمان را شنود میکرد. وقتی حضرت عیسی (علیه السلام) به دنیا آمد، ۳ آسمان از این ۷ آسمان به روی ابلیس بسته شد و وقتی نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) متولد شد، تمام درهای آسمان به روی ابلیس مسدود شد.
ابلیس، به دستاندرکارانش دستور داد که بروند به کره زمین و ببینند که چه اتفاقی رخ داده که از ورود به آسمانها محروم شده است. رفتند و گشتند و آمدند و گفتند خبری نیست. خودش بلند شد آمد و وقتی به مکه رسید، دید نوری از مکه به طرف آسمان تلألو میکند. از جبرئیل سؤال کرد:
چه خبر است؟ جبرئیل هم فرمود: امشب محمد بن عبد الله (صلی الله علیه و آله) به دنیا آمده است.
ابلیس گفت: آیا من میتوانم در او هم نفوذ کنم. جبرئیل فرمود: حاشا. ابلیس گفت: آیا به امت او میتوانم نفوذ کنم؟ جبرئیل فرمود: بله. ابلیس گفت:همین برای من بس است.[۱۳]
۲. فرو ریختن ایوان کسری و خاموش شدن آتشکده فارس و خشک شدن دریاچه ساوه
إبن کثیر دمشقی از علمای اهل سنت درباره حوادث پس از میلاد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم اینگونه نقل کرده است:
ایوان کسری که بزرگترین سلطنت و کاخ پادشاهی کره زمین بود، لرزید و ۱۴ کنگرهاش فرو ریخت و آتشکده فارس که هزار سال و اندی برافروخته بود، خاموش شد و یکی از علماء بزرگ مجوسی در آن شب خواب دید که شترانی بودند که یک شخص عرب بر آن سوار شد و از دجله گذشت و به طرف بلاد ایران و فارس وارد شد.[۱۴]
إبن کثیر دمشقی اضافه میکند:
طاق کسری دو نیم شد و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری شد و نوری از طرف حجاز ظاهر شد و سراسر کره زمین را فرا گرفت و هر بتی که در سراسر عالم بود، بر رو افتاد و دریاچه ساوه برای همیشه خشکید و وادی سماوه که سالها به خود آب ندیده بود، آب در آن جاری شد.[۱۵]
۳. گفتن شهادتین توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
إبن هشام از مورخان اهل سنت نقل میکند که وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مادرش به دنیا آمد، مادرش حضرت آمنه (سلام الله علیها) میفرماید:
فرزندم دست به طرف آسمان بلند کرد و شهادتین را بر زبان جاری کرد و به اطرافش نگاه کرد و نوری از او ساطع شد و همه جا را فرا گرفت و دیدم از آن نور صدایی خطاب به من بلند شد و گفت: ای آمنه! فرزندی را به دنیا آوردی که بهترین انسان است و نام او را محمد بگذار.[۱۶]
۴. افتادن بتهای کعبه
إبن شهر آشوب از علمای شیعه روایت را اینگونه نقل کرده است:
وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) متولد شد، تمام بتهایی که در کعبه آویزان بود، بر زمین افتادند و مردم این صدا را بدون منادی شنیدند: وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا.[۱۷]
نویسنده: حجت الاسلام حبیب عباسی
پی نوشت ها:
[۱] . مفید، الإرشاد، ج۱، ص۴۳۹.
[۲] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه۲۶.
[۳] . صدوق، خصال، ج۱، ص۴۲۵.
[۴] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۳۵.
[۵] . علامه مجلسی، ج۱۵، ص۱۰۵.
[۶] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۴۹.
[۷] . ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۵۶.
[۸] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، صفحه۹۷
[۹] . یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.
[۱۰] . نصیحه لاخواننا علماء نجد ص ۶۰.
[۱۱] . نصیحه لاخواننا علماء نجد ص ۶۰.
[۱۲] . رسائل و مقالات ج ۵ ص ۴۴۳.
[۱۳] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۱، همچنین مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۵۷.
[۱۴] . ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۳۲۷.
[۱۵] . ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۳۲۸ همچین رک: علامه مجلسی، بحار الأنوار، جلد۱۵، صفحه۲۵۷.
[۱۶] . ابن هشام، السیره النبویة، ج۱، ص۱۰۳ تا ۱۰۷.
[۱۷] . ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۱، ص۳۱.