پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۳
پاسخگویی به شبهات در خط مقدم تبلیغ است

رئیس مؤسسه حضرت ولیعصر(عج) گفت: پاسخگویی به شبهات در خط مقدم تبلیغ است و کسانی که وظیفه‌ی پاسخگویی به شبهات را دارند باید علاوه بر آگاهی کامل بر مسائل دینی، توانایی و فن مناظره و پاسخگویی به شبهات را داشته باشند.

به‌ گزارش خبرگزاری حوزه، در هفته‌ی پژوهش استاد سید محمد حسینی قزوینی در مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات با اشاره به حدیث امام‌ صادق علیه السلام" عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِی اَلثَّغْرِ - اَلَّذِی یَلِی إِبْلِیسَ وَ عَفَارِیتَهُ یَمْنَعُوهُمْ عَنِ اَلْخُرُوجِ عَلَی ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ وَ اَلنَّوَاصِبُ أَلاَ فَمَنِ اِنْتَصَبَ لِذَلِکَ مِنْ شِیعَتِنَا کَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ اَلرُّومَ وَ اَلتُّرْکَ وَ اَلْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ أَدْیَانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِکَ یَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ.علمای شیعة ما مثل مرزداران، مانع یورش شیاطین به شیعیان ناتوان شده، و جلوی غلبة ناصبان شیطان صفت را می‌گیرند. پس بدانید هر که این گونه در مقام دفاع از شیعیان ما برآید فضیلتش از جهادکنندة با روم و ترک و خزر، هزاران بار بیشتر است، زیرا آن از کیش پیروان ما دفاع می‌کند و این از بدن انسان است."گفت: حدیث امام صادق علیه السلام ارزش حوزه‌ی تبلیغ و کسانی که پرچمدار تبلیغ هستند را نشان می‌دهد

استاد حسینی قزوینی افزود: پاسخگویی به شبهات در خط مقدم تبلیغ است و کسانی که وظیفه‌ی پاسخگویی به شبهات را دارند باید علاوه بر آگاهی کامل بر مسائل دینی، توانایی و فن مناظره و پاسخگویی به شبهات را داشته باشند.

رئیس مؤسسه حضرت ولیعصر(عج) با اشاره به فعالیت دشمنان مخصوصا وهابیت در زمینه‌ی تولید و القای شبهات بیان کرد: کتاب‌ها و نرم‌افزارهایی که در زمینه‌ی پاسخگویی به شبهات تدوین و طراحی شده‌اند باید به صورت رایگان در اختیار کسانی که در زمینه‌ی پاسخگویی به شبهات فعالیت دارند قرار بگیرد.

استاد حوزه علمیه قم گفت: در سیره‌ی اهل بیت علیهم السلام نیز توجه به مناظره وجود داشته است و اهل بیت به تربیت شاگردانی که توانایی پاسخ به شبهات را داشته باشند اهتمام داشتند که هشام بن حکم از ممتاز ترین شاگردان اهل بیت در این زمینه است که ماجرای مناظره مردی از اهالی شام موید این موضوع است( علی بن ابراهیم عن ابیه عمن ذکره عن یونس بن یعقوب قال: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ فَوَرَدَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ‏ اَلشَّامِ‏ فَقَالَ إِنِّی رَجُلٌ صَاحِبُ کَلاَمٍ وَ فِقْهٍ وَ فَرَائِضَ‏ وَ قَدْ جِئْتُ لِمُنَاظَرَةِ أَصْحَابِکَ فَقَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ کَلاَمُکَ مِنْ‏ کَلاَمِ‏ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ أَوْ مِنْ عِنْدِکَ فَقَالَ مِنْ کَلاَمِ‏ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ وَ مِنْ عِنْدِی‏ فَقَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ فَأَنْتَ إِذاً شَرِیکُ‏ رَسُولِ اَللَّهِ‏ قَالَ لاَ قَالَ فَسَمِعْتَ اَلْوَحْیَ عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ یُخْبِرُکَ قَالَ لاَ قَالَ فَتَجِبُ طَاعَتُکَ کَمَا تَجِبُ طَاعَةُ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ قَالَ لاَ فَالْتَفَتَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ إِلَیَّ فَقَالَ یَا یُونُسَ بْنَ یَعْقُوبَ‏ هَذَا قَدْ خَصَمَ نَفْسَهُ قَبْلَ أَنْ یَتَکَلَّمَ ثُمَّ قَالَ یَا یُونُسُ‏ لَوْ کُنْتَ تُحْسِنُ‏ کَلَّمْتَهُ‏ قَالَ‏ یُونُسُ‏ فَیَا لَهَا مِنْ حَسْرَةٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی سَمِعْتُکَ تَنْهَی عَنِ‏ وَ تَقُولُ وَیْلٌ‏ لِأَصْحَابِ‏ یَقُولُونَ هَذَا یَنْقَادُ وَ هَذَا لاَ یَنْقَادُ وَ هَذَا یَنْسَاقُ وَ هَذَا لاَ یَنْسَاقُ وَ هَذَا نَعْقِلُهُ وَ هَذَا لاَ نَعْقِلُهُ‏ فَقَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ إِنَّمَا قُلْتُ فَوَیْلٌ لَهُمْ إِنْ تَرَکُوا مَا أَقُولُ وَ ذَهَبُوا إِلَی مَا یُرِیدُونَ‏ ثُمَّ قَالَ لِی اُخْرُجْ إِلَی اَلْبَابِ فَانْظُرْ مَنْ تَرَی مِنَ اَلْمُتَکَلِّمِینَ فَأَدْخِلْهُ قَالَ فَأَدْخَلْتُ‏ حُمْرَانَ بْنَ أَعْیَنَ‏ وَ کَانَ یُحْسِنُ‏ وَ أَدْخَلْتُ‏ اَلْأَحْوَلَ‏ وَ کَانَ یُحْسِنُ‏ وَ أَدْخَلْتُ‏ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ‏ وَ کَانَ یُحْسِنُ‏ وَ أَدْخَلْتُ‏ قَیْسَ بْنَ اَلْمَاصِرِ وَ کَانَ عِنْدِی أَحْسَنَهُمْ‏ وَ کَانَ قَدْ تَعَلَّمَ‏ مِنْ‏ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ع‏ فَلَمَّا اِسْتَقَرَّ بِنَا اَلْمَجْلِسُ وَ کَانَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ قَبْلَ اَلْحَجِّ یَسْتَقِرُّ أَیَّاماً فِی جَبَلٍ فِی طَرَفِ‏ اَلْحَرَمِ‏ فِی فَازَةٍ لَهُ‏ مَضْرُوبَةٍ قَالَ فَأَخْرَجَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ رَأْسَهُ مِنْ فَازَتِهِ فَإِذَا هُوَ بِبَعِیرٍ یَخُبُ‏ فَقَالَ‏ هِشَامٌ‏ وَ رَبِ‏ اَلْکَعْبَةِ قَالَ فَظَنَنَّا أَنَ‏ هِشَاماً رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ عَقِیلٍ‏ کَانَ شَدِیدَ اَلْمَحَبَّةِ لَهُ قَالَ فَوَرَدَ هِشَامُ بْنُ اَلْحَکَمِ‏ وَ هُوَ أَوَّلَ مَا اِخْتَطَّتْ‏ لِحْیَتُهُ‏ وَ لَیْسَ فِینَا إِلاَّ مَنْ هُوَ أَکْبَرُ سِنّاً مِنْهُ قَالَ فَوَسَّعَ لَهُ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ وَ قَالَ نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ.

یونس بن یعقوب گوید: من خدمت امام صادق (ع) نشسته بودم که مردی از اهل شام بر آن حضرت وارد شد و گفت: من مردی هستم که در کلام و فقه و فرائض استادم و آمدم با شاگردان شما مناظره کنم، امام صادق (ع) فرمود: سخن تو از رسول خدا است یا از پیش خودت؟ گفت: از گفتار رسول خدا و از پیش خودم، امام صادق (ع) فرمود: پس تو در این صورت شریک رسول خدائی؟ گفت: نه، گفت: از خدای عز و جل به گوش خود وحی شنفتی؟ گفت: نه. امام- طاعتت چون طاعت رسول خدا (ص) واجب است؟ شامی- نه. امام رو به من کرد و فرمود: ای یونس بن یعقوب، این مرد به زبان خودش خود را محکوم کرد پیش از آنکه وارد بحثی شود، سپس فرمود: ای یونس، اگر تو خوب علم کلام می‏‌دانستی با او گفتگو می‏‌کردی. یونس گفت: چه بسیار افسوس می‏‌خورم و گفتم: قربانت، من خود از شما شنیدم که از علم کلام نهی می فرمودی و می‏‌گفتی: وای بر صاحبان علم کلام می‌‏گویند: این پذیرفتنی است و این پذیرفتنی نیست، این روا است و این روا نیست، این را تعقل می‏‌کنیم و این را تعقل نمی‏‌کنیم. امام صادق (ع) فرمود: همانا من گفتم: وای بر آنها اگر گفتار مرا واگذارند و دنبال آنچه خواهند بروند، سپس به من فرمود: برو بیرون هر کدام از متکلمان شیعه را دیدی نزد من آور، گوید: من حمران بن اعین را آوردم که خوب علم کلام می‌‏دانست و احوال را آوردم که خوب سخن می‏‌توانست و هشام بن سالم را هم که خوب کلام می‌‏دانست‏ آوردم و قیس بن ماصر که به عقیده من بهتر از همه وارد علم کلام بود و شاگرد علی بن الحسین (ع) بود در این فن حاضر کردم، امام صادق (ع) را رسم این بود که پیش از موسم حج در یک چادر کوچکی که در کوه کنار حرم برپا می‏‌کردند چند روزی اقامت می کرد، چون همه در مجلس جا گرفتیم امام سر از چادر خود بیرون کرد و چشمش به شترانی افتاد که دو می‏‌زدند، فرمود: به پروردگار کعبه این هشام است، گوید: به گمان ما هشام نامی از خاندان عقیل را که بسیار دوست می‏‌داشت نامبرد، گوید: هشام بن حکم رسید و او در سنی بود که تازه خط عذارش روئیده بود و همه ماها از او سالخورده‏‌تر بودیم، امام صادق (ع) او را نزد خود جا داد و فرمود: او به دل و زبان و دستش یاور ما است.

استاد حسینی قزوینی با توجه به روش وهابیت در مناظره که موضوع مشخصی ندارد و شبهات زیادی را ایجاد می‌کند، گفت: هدف از پاسخگویی به شبهات این است که طوری عمل کنیم که تمام شبهات از بین برود و کسی که شبهه را ایجاد کرده دیگر توانی برای ایجاد شبهه های جدید نداشته باشد و لازمه‌ی آن احاطه‌ی علمی لازم بر کتب احادیثی و علم رجال برای پاسخگویی به شبهات است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha