دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۴
آیا بر شهید باید گریست

حوزه/ معاون تهذیب و تریبت حوزه علمیه استان آذربایجان شرقی گفت: حدود ساعت هفت و نیم صبح دیروز (شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ برابر با سوم رجب سالروز شهادت امام هادی علیه السلام)، تو مسیر اداره داشتم رادیو مقاومت را گوش می دادم و مجری محترم داشت پر انرژی و با نشاط پیامک‌های مخاطبان و شنوندگان برنامه را می‌خواند. در این بین یکی از مخاطبان نوشته بود آقای فلانی امروز روز شهادت امام هادی علیه السلام است و لطفا کمی محزون‌تر برنامه اجرا کنید! مجری بزرگوار بعد از خواندن این پیامک....

حجت الاسلام کاظم علیمحمدی معاون تهذیب و تریبت حوزه علمیه استان آذربایجان شرقی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در تبریز گفت: حدود ساعت هفت و نیم صبح روز شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ برابر با سوم رجب سالروز شهادت امام هادی علیه السلام، تو مسیر اداره داشتم رادیو مقاومت را گوش می دادم و مجری محترم داشت پر انرژی و با نشاط پیامک‌های مخاطبان و شنوندگان برنامه را می‌خواند.

وی ادامه داد: در این بین یکی از مخاطبان نوشته بود آقای فلانی امروز روز شهادت امام هادی علیه السلام است و لطفا کمی محزون‌تر برنامه اجرا کنید! مجری بزرگوار بعد از خواندن این پیامک با کمال تعجب شروع کرد از این رفتار و اجرای ناصواب خود دفاع کردن و چنین اظهار داشت که شهادت خوشحالی و شادمانی دارد نه غم و اندوه و دقایقی را به توجیه این سخن ناقص خود پرداخت که شهادت بالاترین درجه و پاداشی است که خداوند به شهید می‌دهد و این مساله جای خوشحالی دارد و برای همین ما هنگام شهادت تبریک می‌گوییم نه تسلیت!!!

حجت الاسلام علیمحمدی ادامه داد: در پاسخ به این برادر عزیز و البته انقلابی و دیگر کسانی که اینگونه می‌اندیشند باید گفت که با این حساب در این هزار و چهارصد سال، این همه اولیای الهی، علما و بزرگان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف و مؤمنان و مسلمانان اشتباه می‌کردند که در ایام شهادت اهل بیت علیهم السلام عزاداری کرده، محزون شده و اشک می‌ریختند! آنها نفهمیده بودند که نباید برای شهید گریست و محزون شد ولی بالاخره این آقایان فهمیدند و در رسانه ملی و در یک برنامه پرمخاطب با صدای رسا و بلند از این حقیقت پرده برداشته و ما را از این غفلت بیدار کردند!

وی افزود: بله شهادت مؤمنان شایسته تبریک‌گویی است و طبق این حدیث که امام صادق علیه السلام از جد بزرگوارشان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‌فرمایند: « فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حَتَّی یُقْتَلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ؛ برتر از هر نیکی، نیکی دیگری است؛ تا آن جا که کسی در راه خدا کشته شود. پس هنگامی که در راه خدا کشته شود، بالاتر از آن، نیکی‌ نیست.» (شیخ حرعاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص ۱۷) شهید با شهادت خود به بالاترین درجه و پاداش الهی و فوز و سعادت ابدی نائل می‌شود و این امر جای تبریک دارد، البته برای خود شهید. اما از دست دادن یک مؤمن مجاهد و کم شدن یک نیروی ارزشی و هجران او برای خانواده و بستگان و دوستان او و نیز جامعه اسلامی و انسانی، جای تأثر و تسلیت دارد و باید در غم چنین فقدان و هجرانی محزون بود و اشک ریخت و عزادار بود.

معاون تهذیب و تریبت حوزه علمیه استان آذربایجان شرقی ادامه داد: به همین جهت حضرت امام خمینی رضوان الله علیه بارها در اظهار همدردی با خانواده شهدا، تسلیت می‌گفتند و برای مثال در جمع خانواده‌های شهدای سَردشت چنین فرمودند: «من به همه شهدایی که در راه اسلام، جان خودشان را فدا کردند سلام می‌فرستم و از خدای تبارک و تعالی برای همه رحمت و آمرزش از خدا طلب می‌کنم و به همه بازماندگان آنها تسلیت عرض می‌کنم و من شریکم در غم همه و من خدمتگزار به همه هستم و دعاگو. البته مصیبت برای بازماندگان زیاد است؛ لکن چون در راه خداست؛ شما خودتان را با صاحب شرع، با وَلیّ اعظم، با رسول اکرم، در بین آنها خودتان را وارد کردید.. ..» (صحیفه امام، ج۱۰، ص۳۰۰، ۲۹ مهر ۱۳۵۸)

وی افزود: یا ایشان در غم شهادت شهید مطهری به سوگ نشسته و اعلام عزای عمومی می‌نمایند: «... این جانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعه أسف‌انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری- قدس سره- را تسلیت و تبریک عرض می‌کنم. تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجروی‌ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیت‌هایی بود که حاصل عمرم محسوب می‌شد. در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالِم جاودان ثُلمه‌ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست ... من گرچه فرزند عزیزی را که پاره تنم بود از دست دادم، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد. ... این جانب روز پنجشنبه سیزده اردیبهشت ۵۸ را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزای عمومی اعلام می‌کنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می‌نشینم. ... . (همان، ج۷، ص ۱۷۸ و ۱۷۹)»

حجت الاسلام علیمحمدی ادامه داد: همچنین روز ۱۵ خرداد که قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستم کشیده ما به خاک و خون کشیده شد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‌کنند و خود نیز برای بزرگداشت این شهدا در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ می‌نشینند. (همان، ج۸، ص ۵۰ و ۵۱)

وی ادامه داد: رویه و سیره مقام معظم رهبری نیز همواره چنین بوده است و برای نمونه، ایشان شهادت سرداران رشید اسلام و انقلاب چون شهید حاج قاسم سلیمانی یا شهید سیدحسن نصر الله را به حضرت بقیت الله و خود آنان تبریک و به ملت ایران تسلیت می‌گویند و سه روز را عزای عمومی اعلام می‌کنند.

معاون تهذیب و تریبت حوزه علمیه استان آذربایجان شرقی افزود: بنابراین این حرف نادرست و مغالطه‌آمیزی است که ما نباید برای شهادت شهید غمگین و عزادار باشیم و باید خوشحالی کنیم! چه برسد که آن شهید از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و امام معصوم باشد که در این صورت غم و اندوه ما صدچندان می‌شود و این حزن مقدس برای مثل امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا سنگین‌تر و عزا و ماتم ما همیشگی خواهد بود.

وی افزود: بله، به قول عالم بزرگ شیعه علامه سید بن طاوس (ره)، اگر سفارش مؤکد اهل بیت علیهم السلام بر گریه و عزاداری برای اباعبدالله الحسین علیه السلام نبود، ما باید به شکرانه این پیروزی خون بر شمشیر، نجات اسلام و حصول فیض شهادت و سعادت برای شهدای کربلا، باید جشن می‌گرفتیم و خوشحالی می‌کردیم. آنجا که می‌نویسند: «ولولا امتثال أمر السنة والکتاب فی لبس شعار الجزع والمصاب لأجل ما طمس من اعلام الهدایة و أسس من أرکان الغوایة وتأسفا علی ما فاتنا من السعادة و تلفها علی امتثال تلک الشهادة و إلا کنا قد لبسنا لتلک النعمة الکبری أثواب المسرة والبشری. وحیث فی الجزع رضا لسلطان المعاد وغرض لأبرار العباد ، فها نحن قد لبسنا سربال الجزوع وأنسنا بإرسال الدموع و قلنا للعیون جودی بتواتر البکاء و للقلوب جدی جدثوا کل النساء، فإن ودائع الرسول صلی علیه واله وسلم الرؤوف أبیحت یوم الطفوف و رسوم وصیته بحرمه و أبنائه طمست بأیدی أممه وأعدائه... ؛ و اگر غرض ما امتثال امر سنّت پیغمبر و کتاب خدا نبود که (در شهادت امام حسین علیه السلام) لباس پریشانی و مصیبت‌زدگی بپوشیم به جهت از بین رفتن نشانه‌های هدایت و تأسیس پایه‌های گمراهی و تأسف بر سعادتی که از دست ما رفته و تأثر بر این شهادت، ما در مقابل این نعمت بزرگ جامه‌های سرور و بشارت به تن می‌کردیم، ولی چون پریشانی (در این مصیبت) موجب رضایت صاحب روز معاد بوده و بندگان نیکوکار را غرضی مترتب است، لذا ما هم جامه گریستن پوشیدیم و با اشک ریختن انس گرفتیم و به دیدگان خود گفتیم: از پی در پی گریستن خودداری مکنید و به دل‌ها گفتیم: همچون‌ زنان فرزند مرده در ناله بکوشید که امانت‌های پیغمبر مهربان در روز جنگ مباح شمرده شد و رسم‌های وصیّت آن حضرت درباره اهل بیت و فرزندانش با دست‌های افراد این امّت و دشمنان پیغمبر از میان رفت.» (سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۷)

حجت الاسلام علیمحمدی ادامه داد: همچنین باید به این نکته روان‌شناسانه هم توجه داشته باشیم که آگاهی بخشی و معرفت افزایی، تنها عامل مؤثر در ماندگاری یک آئین و مکتب نیست و اگر بخواهیم مکتبی زنده و جاودانه بماند و در دل‌ها و جان‌ها رسوخ پیدا کند، باید با عواطف و احساسات پیروان خود پیوند بخورد. بنابراین این عزاداری‌ها، گریه‌ کردن‌ها، لباس سیاه پوشیدن‌ها، نصب پرچم‌های عزا، سینه زدن‌ها و برگزاری جلسات موعظه و روضه برای این است که این عامل عاطفی و هیجانی تقویت شود و معرفت و محبت در جان‌ها شعله‌ور نماید و به فرمایش امام خمینی رضوان الله علیه «این خون سیدالشهداء است که خون‌های همه ملت‌های اسلامی را به جوش می‏آورد.» یا «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.» یا «گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگه‏داشتن نهضت و زنده نگه‏داشتن همین ‏معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد، دستور است.»

وی خاطرنشان کرد: حضرت امام (ره) در جای دیگر می‌فرماید: « ...گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است. اینکه در روایت هست که کسی که گریه بکند یا بگریاند، یا به صورت گریه‌دار خودش را بکند، این جزایش بهشت است. این برای این است که حتی آنی که با صورت گریه‌دار خودش را، صورتش را می‌کند یک حال حزن به خودش می‌دهد و صورت گریه‌دار به خودش می‌دهد، این نهضت را دارد حفظ می‌کند، این نهضت امام حسین سلام اللَّه علیه را حفظ می‌کند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده. ... حالا یک دسته‌ای آمده‌اند می‌گویند که نه، دیگر روضه نخوانید! نمی‌فهمند اینها که روضه یعنی چه؟ اینها ماهیت این عزاداری را نمی‌دانند چیست! نمی‌دانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده؛ این تابع، این یک شعاعی است از آن نهضت. نمی‌دانند که گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا [ست‌] که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد. دستور است؛ آن دستور عمل امام حسین، سلام اللَّه علیه. دستور است برای همه: کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء. دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسی که هست، مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‌ها و جوان‌های ما خیال نکنند که مسأله، مسأله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته‌هایی که بیرون می‌آیند، مقابل ظالم هستند؛ قیام کرده‌اند. اینها را باید حفظ کنید. اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. ...» (صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۱۴-۳۱۶)

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha