به گزارش خبرگزاری حوزه، این روزها از طریق پلتفرم های داخلی، شاهد اکران آنلاین سریالی سه قسمتی با عنوان «دختران کوچه های غم» هستیم که البته سه سال پیش قرار بود با عنوان «مسیح، پسر مریم» در سینماهای کشور به نمایش درآید.
با تماشای این سریال البته متوجه نشدیم که چرا باید نخستین اثر تولید شده علی جعفرآبادی به عنوان کارگردان مشکلی سه ساله برای اکران داشته باشد اما به هر حال آن چه فراروی دیدگان ما قرار دارد و می تواند مبنای نقد و تحلیل قرار گیرد، همین مینی سریال است.
داستان سریال، روایتگر زندگی یک روحانی جوان است که در شب عقد خود می فهمد خواهری که سال ها به دلیل اختلاف عقیده از او دور بوده به ناحق در زندان است و به اتهام قتل یک کازینودار شناخته شده در شمال کشور در آستانه اعدام قرار دارد. در این میان، دختر جوانی که مشخص می شود خواهرزاده فرد روحانی است به سراغ داییِ روضه خوان خود می آید تا بلکه به کمک او مادرش را از طناب دار برهاند.
ایفای نقش فرد روحانی به عنوان قهرمان اصلی قصه با امیر نوروزی است که نقش خواهرش که خواننده کابارهای بوده را پانته آ پناهی ها برعهده دارد.
شروع اثر، گیرایی خاصی برای مخاطب دارد، ضمن آن که روایتگر مشکلات زنان و دختران در دوره طاغوت است به خصوص ناظر به سبک زندگی آنانی که به جهت شرایط اقتصادی و فرهنگی درگیر مسایل ناخواسته ای بوده اند و با این حال راه توبه را درپیش گرفته اما با مشکلاتی از سوی صاحبان قدرت و مردان هوسران مواجه شده اند.
گویا همت سازندگان و حامیان سریال بر این بوده که واقعیت هایی از ماجرای «زن، زندگی، آزادی» را در دوران ستمشاهی پهلوی روایت کنند؛ روایتی البته تلخ که در بخش پایانی اثر و در تیتراژ اشاره ای هم دارد به مستند «قلعه» ساخته کامران شیردل و نیز عکس های کاوه گلستان از محله «شهر نو» در تهران دوران طاغوت که محله ای بوده که زنان بدنام و با سرنوشتی بد در آنجا می زیسته اند.
شخصیت پردازی سریال نیز با وجود برخی ایرادات جزیی، قابل قبول به نظر می رسد، با این حال مشکلی که در بخش های مختلف سریال قابل مشاهده است و البته انکارناپذیر، ریتم کُند اثر است و این که برخی دیالوگ ها انسان را به یاد دیالوگ های نوشته شده از سوی سعید نعمت الله می اندازد که بیش از حد، تنه به نوشته های تئاتری می زند.
از سوی دیگر در این سریال شاهد تفاوت نگاه ها و دیدگاه های دو طیف روحانیت در دوران قبل از انقلاب هستیم به این معنا که عده ای معتقدند طلبه و روحانی فقط باید به درس و بحث طلبگی اش بپردازد و کاری به جامعه و دیوارهای آن سوی مدرسه علمیه نباید داشته باشد.
با این حال شیخ مسیحِ جوان، راه دیگری را در پیش می گیرد و به عنوان وظیفه ای دینی و اجتماعی، گره گشایی از مشکل یک زن سابقاً بدنام که اتفاقاً خواهر اوست را در اولویت کارهایش قرار می دهد و با این حال دچار مشکلاتی می شود که باید مخاطب سریال باشید تا از چند و چون آن آگاه شوید.
به تعبیر نوید جعفری، نویسنده و منتقد سینما، ورود یک روحانی جوان و معتقد که تلاش کرده در این سال ها از خانواده متضادش فاصله بگیرد، به دنیایی که هیچ نسبتی با آن ندارد به خودی خود جذاب است، ضمن آن که نباید به راحتی از کنار بازی معقول و قابل درک شخصیت های اصلی مجموعه گذشت که به مدد بازی روان و درک خوب بازیگران از موقعیت و فضا ایجاد شده است.
در قسمت دوم این سریال نیز، پانتهآ پناهی ها در همان سکانس ملاقات نشان می دهد که بازیگری است که به خوبی از عهده ایفای نقش زنی تنها و دربدر برمی آید و این مساله باعث باورپذیری نقش او برای مخاطب عام و خاص می شود.
تضاد فضای زندگی مسیح با خانواده خودش و در تضاد با آن سوی جامعه ای که در آن زندگی میکند، همچنین تضاد میان تفکرات مسیح که روزگاری کشتی گیر بوده و حالا می بیند همان ورزش نیز بر اثر تحولات جامعه دستخوش تغییراتی شده و حتی تضاد در دیدگاه پدر مقتول و صاحب کازینو با انسان های اطرافش همه و همه دست به دست هم داده تا کنشهای درون داستانی اثر مخاطب را بیشتر با خود همراه سازد.
از دیگر نقاط قوت «دختران کوچه غم» باید به موسیقی آن اشاره کرد که در خدمت کلیت اثر برآمده و در انتقال حس و حال لازم به مخاطب کمک شایان توجهی می کند.
سید محمدمهدی موسوی
نظر شما