سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» درگفت وگو با مسعود رهبری، مترجم کتاب «هنگام نیایش چه میکنیم»، اثر برگزیده کتاب سال حوزه، جایگاه ترجمه و نقش آن در تعاملات و تحقیقات دینی محققان داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار داد.
آنچه در ذیل میخوانید گفتوگوی مترجم کتاب «هنگام نیایش چه میکنیم؟» با خبرگزاری «حوزه» است.
* ترجمه کتاب از زبانهای دیگر در میان ادیان الهی از چه جایگاهی برخوردار است؟
در سنت ادیان وحیانی (یا سامی)، بهرغم تمام افتراقاتشان، مسائل مشترکی وجود دارد که مسأله و دغدغه الاهی دانان و متکلمان در همه این سنتها به شمار میآید. اموری چون ذات و صفات الاهی، تجربههای معنوی و عرفانی، دعا و نیاش و تأثیر آن در هستی، نحوه فاعلیت الهی و ربط و نسبت خداوند با هستی و... از مسائلی است که در هر سه سنت یهودی، مسیحی و اسلامی، معرکه آرای الهیدانان و متکلمان بوده است. آنها در سراسر جهان، این مسائل و دغدغهها را در کتب و آثار خود، به زبانهایی مثل عربی و لاتین و انگلیسی و عبری و... واشکافتهاند و به تحلیل و تبیین جوانب آن پرداختهاند. به گمان من، هرچه این آثار به زبانهای گوناگون ترجمه شوند و در دسترس اندیشمندان شرق و غرب قرار گیرند، یک تشریک مساعی مثبت برای حل و فصل معضلات مشترک الهیاتی ایجاد خواهد شد که در مجموع به نفع خداباوران و متدینان جهان است و معرفت دینی را در تمام سنتهای دینی عمق و غنا میبخشد.
* ترجمه این کتابها از چه اهمیتی برخوردار هستند و چه میزان ارتباط بین محافل علمی حوزوی با دیگر محافل علمی دنیا فراهم میکند؟
این ترجمهها از آن جهت که مایه غنای مطالعات دینی میشود و بستری برای ارتباط علمی علما و اندیشمندان سنتهای دینی گوناگون فراهم میآورد،حائز اهمیت است؛ مخصوصاً اگر چنان باشد که در خلال ترجمه کتاب، مترجم بتواند با مؤلف اثر نیز (اگر زنده است) مرتبط باشد و ابهامهای احتمالی متن اصلی را با پرسش از خود مؤلف برطرف کند، حاصل کار بسیار دقیقتر و امکان نزدیک شدن افقها در گفتوگوهای بین الادیانی بیشتر خواهد شد.
* آیا در ترجمه کتابها، لطافت زبان مبدا به درستی به زبان مقصد منتقل می شود؟
این موضوع بستگی به هنر و تسلط مترجم دارد. به اعتقاد من، مترجم موفق کسی است که بیش از تسلط بر زبان مبدأ، بر زبان مقصد، یعنی زبان و ادبیات خودش، تسلط داشته باشد و بتواند بهترین و دقیقترین معادلها را برای اصطلاحات و ترکیبات و تمثیلات موجود در متون فلسفی و عرفانی، از دل ادبیات، سنت و فرهنگ خود استخراج کند. مثلا در همین کتاب «هنگام نیایش چه میکنیم؟»، که مؤلف آن مسیحی است، گاهی عبارات و مثالهایی به کار رفته بود که برای خواننده مسلمانی که با ادبیات و فرهنگ مسیحی آشنایی ندارد، زیاد ملموس نبود. این بود که ما تلاش کردیم با افزودن توضیحات و تعلیقات، آنها را بومیسازی کرده و برای خوانندهی مسلمان ملموس کنیم. این کار را در این اثر، جناب حجت الاسلام دکتر کاکایی با تسلط کمنظیرشان بر ادبیات عرفان اسلامی، انجام دادند که مایه درخشش این اثر در محافل علمی شده است.
* انگیزه شما از انتخاب این اثر جهت ترجمه چه بود؟
در تاریخ معرفت دینی، مسئله دعا و نیایش بیشتر به عنوان امری درون دینی و تعبدی مورد توجه بود و تأمل فلسفی و عقلی درباره دعا کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که دعا و نیایش قابلیت تبیین و تحلیل فلسفی نیز دارد و سؤالات متعددی در پیوند با آن وجود دارد؛ پرسشهایی نظیر اینکه نیایشگر و نیایششوند واقعاً چه کاری در هستی انجام میدهد و سهم هر کدام از آنها در تحقق آنچه به دعا خواسته میشود (استجابت) چقدر است؟ آیا دعا میتواند در قضا و قدر الهی تغییری ایجاد کند؟ آیا میشود با استفاده از علم آمار، رابطهای میان میزان خوشی و لذت و بهجت در زندگی نیایشکنندگان و میزان تعهد آنها به انجام عمل دعا و نیایش پیدا کرد؟ دعا و نیایش با کدام تصویر و تلقی از صفات الهی سازگارتر است؟ آیا تلقی وحدت وجودی عرفا جایی برای ارتباط دوسویه با خداوند باقی میگذارد یا باید در تحلیل و تبیین این آیین دینی، راه را بر تلقیهایی که سیمایی متشخص و انسانوار از خداوند ارائه میدهند باز کرد؟ و.... اینها پرسشهایی مبنایی و ماهیتاً عقلی و فلسفی است که در تحقیقات داخلی در زمینهی دعا و نیایش، جای خالیاش احساس میشود. بنده در آبانماه سال 1389، پرفسور برومر را در همایش روز جهانی فلسفه در تهران ملاقات کردم. ایشان با استاد بنده، جناب دکتر قاسم کاکایی، سابقه آشنایی طولانی داشت و در حاشیه آن همایش، آخرین ویرایش از این کتابش را به دکتر کاکایی اهدا کرد. همانجا بود که بنده پیشنهاد کردم این کتاب با مجوز رسمی مؤلف ترجمه شود که ایشان پذیرفتند و کار ترجمه در همانجا کلید خورد. البته من در کار ترجمه این کتاب، تنها نبودم و دوست فاضلم جناب آقای اشکان بحرانی نیز نیمی از بار کار ترجمه را بر عهده داشتند.
* پرفسور برومر اهل کجا و پیرو چه آیینی است؟
پرفسور برومر، کشیشی پروتستان و متولد آفریقای جنوبی است که رشد و تاثیرگذاری علمیاش در دانشگاه های هلند و انگلستان بوده است. وی در رده بعد از فیلسوفان دینپژوهی چون جان هیک قرار میگیرد،که البته به لحاظ نوع نگرش الهیاتیاش، نمیتوان او را دنبالهرو دکتر هیک خواند. او سالها در دانشگاههای هلند و انگلستان به تحصیل و تدریس در زمینه الهیات و فلسفه مشغول بوده، سه بار ریاست انجمن مطالعات الهیاتی انگلستان را عهدهدار بوده است. دغدغه اصلی او در آثارش، ارائه قرائتی عقلانی و خردپسند از آموزههای بنیادین مسیحیت است و موضوعاتی چون «عشق به خدا»، «ایمان دینی»، «الاهیات فلسفی» و... محور پژوهشهای او بوده است.
* محتوای این اثر را چگونه ارزیابی میکنید؟
محتوای این اثر از لحاظ تحلیل فلسفی دعا و نیایش و پرداختن به پرسشهایی که در این زمینه وجود دارد حائز اهمیت است. مهمترین پرسش او این است که عمل نیایش با کدام تلقی از ذات و صفات خداوند سازگار است؛ خدای عرفانی یا خدایی که در کتاب مقدس، در قالب سیمایی «متشخص» و «انسانوار» معرفی شده است؟ خداوند در سنتهای دینی، موجودی است برخوردار از اراده، عاطفه، قدرت، رحمت، علم و دیگر خصوصیاتی که ما از «اشخاص» (و نه اشیاء) سراغ داریم. در این سوی رابطه نیز انسان ایستاده است که او هم «شخص» است نه شیء؛ موجودی صاحب اراده و عاطفه. پرسش اصلی برومر این است که این دو موجود مختار و مرید و صاحب احساس و عاطفه، چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و چه مناسباتی بین آنها شکل میگیرد. بالتبع رابطه دو «شخص» را نمیتوان به گونهای ترسیم کرد که حاکی از موجَبیت یا حتمیت یا جبر باشد. در قدم به قدم این رابطه باید بتوان اراده و اختیار و میل و کشش را مشاهده کرد. برومر معتقد است بهترین تبیین فلسفی از دعا، تبیین آن در ذیل تصویر «شخصوار» از رابطه انسان و خداوند است.
* چه نکاتی در شخصیت و روش علمی مؤلف این کتاب حائز اهمیت است؟
نکته اول این است که برومر به پرسشهای دینی و الهیاتی از روی درد و دغدغه مؤمنانه پاسخ میدهد و تحقیقات الهیاتی برای او صرفا مشغولیت علمی و بازی فکری نیست؛ او باطنا و به نحو اگزیستانس، با این پرسشها درگیر است. از این رو، میشود حلاوت ایمان را در بیان و کلام او احساس کرد. نکته دیگر این است که آنچه او در باب صفات الاهی میگوید و پرسشهایی که در این باب پیش مینهد، بسیار تداعیکننده آرای جریان غالب متکلمان اسلامی و پارهای از عرفای اسلامی است که اصطلاحاً به «وحدت شهود» (و نه وحدت وجود) قائلاند. او با فاصله گرفتن از فلسفه یونان و تحت تأثیر متألهانی مثل قدیس برنارد، تلقیای از ذات و صفات خداوند به دست میدهد که ما مثلاً در آرای علاء الدین سمنانی میبینیم. سوم اینکه نگاه او به خداوند و نحوهی تعامل انسان با خداوند، با ظواهر آیات کتاب مقدس سازگاری بیشتری دارد و با پذیرش دیدگاههای او نیاز به تأویلات ظاهرگریز از متون مقدس احساس نمیشود. نکته دیگری که در اندیشه الهیاتی وی مهم است، کشاندن پای عشق به رابطه انسان با خداوند است. ایشان معتقد است ایمان زمانی تحقق پیدا می کند که انسان چشم ایمانی و دل ایمانی داشته باشد. ایمان مثل ریاضیات یا منطق نیست که حاصل یک سری معادلات خشک عقلی و صغری کبریهای صرفا فلسفی و فکری باشد. ایمان یک اتفاق است که در جان انسان رخ می دهد و در این لحظه، شعله عشق الهی در جان مؤمن زبانه میکشد که در این میان، دعا ابزار عشقورزی انسان با خدا و کلید فهم چیستی خداست.
* بازتاب این کتاب در محافل علمی داخلی و خارجی چگونه بوده است؟
به محض انتشار کتاب، برخی محافل علمی و دانشگاهی مراسم رونمایی، معرفی یا نقد برگزار کردند، شهر کتاب تهران جلسهی نقدی با حضور مؤلف تعلیقات این کتاب و منتقدان برگزار نمود و تا جایی که خبردار شدهایم دوستداران مباحث و پژوهشهای عرفانی و الهیاتی در حوزه و دانشگاه، اقبال خوبی به این اثر نشان دادهاند. نقطهی اوج توفیق این کتاب جلب نظر داوران جشنواره کتاب سال حوزه و برگزیده شدن آن در این جشنواره بود. شایان ذکر است که این کتاب از نامزدان کتاب سال جمهوری اسلامی هم بود که تا آخرین مرحلههای رقابت پیش رفت.
*مهمترین ویژگی اثر شما در بخش ترجمه که به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد چه بود؟
دبیرخانه کتاب سال حوزه معیارهای مختلفی را در نظر میگیرد، از جمله نو و ابتکاری بودن موضوع، پرداخت مناسب به موضوع و تبیین مستدل آن، نحوه نگارش، دقت در ترجمه، رعایت فنون و ظرایف نگارشی، رعایت امانت در انتقال مطالب از زبان مبدا به زبان مقصد و.... . گویا در تمام این معیارها این کتاب توانسته امتیازهای لازم را کسب کند و در این میان، آنچه بر درخشش این اثر افزوده، بدون شک، تعلیقات و مقدمه شیوایی است که از قلم قدرتمند و فضل علمی کمنظیر دکتر کاکایی صادر شده است، که مطمئناً در ارزیابی داوران و برگزیده شدن این اثر نقش شایانی داشته است.
* چه مدتی است به کار ترجمه آثار دینی و مذهبی پرداختهاید؟ آیا در جشنواره دیگر نیز شرکت داشته اید؟
بنده کار ترجمه را به صورت حرفهای از اواخر دههی هشتاد شمسی شروع کردم و این اولین توفیقی بود که در این سطح نصیبم شده است. آثار دیگری از برومر را نیز در دست ترجمه دارم، که از جملهی آنها کتاب «گفتوگو از خدای متشخص» است که به نحوی بیانگر مبانی فکری کتاب «نیایش» است.
کتاب هنگام نیایش چه میکنیم؟ اثری مهم از فیلسوف دین معاصر، ونسان برومر است که توسط مسعود رهبری و همکارانش ترجمه شده و در همایش شانزدهم کتاب سال حوزه در بخش ترجمه به عنوان اثر برگزیده انتخاب شده است.
ونسان برومر در این اثر خود، بر این نکته تأکید دارد که ایمان از مقوله عشق میان انسان و خداوند است و نیایش، ظهور و بروز این عشق است.
به عقیده او، نیایش کارکردهای مختلفی را در حراست از این عشق به عهده میگیرد: گاه صرفاً مسألت، استدعا و حاجتخواهی است که نیایشگر در آن چیزی یا کاری را از معشوق (خدا) میخواهد؛ گاه شکایت بردن به دوست و غم دل با او گفتن است؛ گاه صرفاً سخنگفتن، نجوا و همنشینی با وی است، بدون اینکه هیچ خواست دیگری غیر از همنشینی در کار باشد (مناجات و ذکر)؛ گاه توبه و بازگشت به درگاه او است؛ پس از آنکه رابطۀ عاشقانۀ ما با او به علت خطای ما از بین رفت یا آسیب دید، گاه سپاس است؛ گاه ستایش و گاه پرستش و ابراز سرسپردگی و بندگی؛ گاه نیز شفاعت است؛ یعنی برای دیگران چیزی بخواهیم؛ نه برای خود.
اینها همه آن کاری است که ما هنگام نیایش انجام میدهیم و برومر در فصل های مختلف کتاب، آنها را کالبدشکافی کرده؛ این کتاب، دو بخش و نه فصل دارد که بخش اول دربارۀ سرشت نیایش و بخش دوم دربارۀ ماهیت ایمان و نسبت آن با نیایش است.