سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024
اعترافات ذهن

حوزه/ در زمانه ای که ستاره های سینمایی هنر هفتم وطنی، قافیه را به عروسک ها یا به قول "اکبر عبدی" چند صدگرم نخ و کاموا باخته اند، معلوم نیست سینمای ایران از حیث جذب مخاطب و جهت دهی به آن به کدام سمت و سو می رود؟!

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در سال های اخیر بارها دیده و شنیده ایم برخی سینماگران پرمدعا،یک روز شکست های تجاری خود را به تلویزیون ربط می دهند، روزی دیگر به عدم رعایت کپی رایت و قاچاق سی دی فیلم ها و در بُرهه کنونی نیز همه کاسه کوزه ها را سر فضای مجازی می شکنند که فی المثل ببینید دیگر مردم به سینما نمی روند و همه سر در تلفن همراه خود و شبکه های اجتماعی آن دارند و غیره و ذلک.

شاید برخی از این دلایل تاحدی هم درست باشد اما اگر واقع نگرانه بررسی کنیم باید گفت سینمای ایران اولاً از سینما به مفهوم قصه پردازی مناسب برای جذب مخاطب ، اندک اندک تهی شده، دوم هم این که گویا اصلاً برخی از آثار به ظاهر حرفه ای این سینما برای مردم ایران ساخته نشده است.

نمونه حاضر آن همین اکران فیلم "اعترافات ذهن خطرناک من" اثر هومن سیدی، جدای از این بحث که مضمون و محتوای آن از چه قرار می باشد، اصلاً معلوم نیست بر چه اساس و استدلالی در ماه مبارک رمضان – ولو در گروه هنر و تجربه- به اکران در می آید.

داستان این فیلم در یک 24 ساعت می‌‌گذرد و روایتگر زندگی مردي با بازی "سیامک صفری" از چهره های شناخته شده تئاتر کشور است كه درمدت کوتاه اما پرالتهابی، هيچ چيز به خاطر نمي آورد؛ در واقع نه ازگذشته اش چيزي ميداند و نه آدمهاي اطرافش را مي شناسد.

با این حال وی در محاصره کسانی قرار گرفته که به نوعی مدعی آشنایی و نزدیکی با او هستند، اما هیچ نشانه ای برای اثبات ادعای آن ها وجود ندارد و البته نشانه ای بر این واقعیت نیز در میان نیست.

خود کارگردان درباره فیلم می گوید: «من به دنبال روایت داستان زندگی فردی بودم که در برزخ مانده و در این مسیرنمی‌خواستم روایتی مانند بزرگان داشته باشم.»

گرچه رویکرد خلاقانه در پرداخت هنرمندانه و متفاوت بودن، ارزشمند است؛ اما بی گمان متفاوت بودن به هر قیمت و به هر بهانه ای می تواند چالش آفرین حتی و آسیب زا باشد ، کما این که در فیلم یادشده به نظر می رسد تا حدود زیادی این مساله اتفاق اُفتاده است.

کپی برداری ناقص و غلط از فیلمسازان غربی همچون تارانتینو و نولان و ... که نمی تواند در قاموس سینمای ملی و اسلامی ، عنوان خلاقیت مطلوب را به خود بگیرد.

دغدغه مهمی که در اینجا قابل طرح و مطالبه گری می باشد، میزان و چگونگی ارتباط و دلبستگی سینمای ملی ما با سبک زندگی اسلامی- ایرانی است.

اصلاً القای پیام صحیح به مخاطب در این باره پیشکش! اما آیا به واقع سینمای ما در همان بُعد سرگرم کنندگی خود که ادعایش را داشته به خصوص در سالهای اخیر ورای چند نمونه خاص، موفق بوده است ؟!

از سویی باید این سوال را مطرح کرد که فیلم های اکران شده در سینمای کشور، اول اینکه چه سنخیتی با سینمای انقلاب اسلامی دارند و دوم این که فیلم های اکران رمضان چه مناسبتی با حال وهوای این ماه دارند.

بر این منوال، به خود حق می دهیم تا از متولیان امر بپرسیم اکران فیلمی از جنس "اعترافات ذهن خطرناک من" با مضمون و تم خاصی که دارد چه تناسبی با حال و هوای ماه ضیافت الهی دارد و این که آیا نباید در این باره سیاست گذاری و نظارت مناسبی داشت؟!

با وجود فیلم هایی این گونه ، چندان جای تعجب نیست فروش سینماهای کشور به وضعی برسد که بهروز افخمی ، نویسنده و کارگردان سینمای کشور از بحران شدید اقتصادی آن داد سخن بگوید و به افشاگری درباره دروغ بزرگی به نام فروش های خیره کننده برخی فیلم ها بپردازد.

همچنین تعجب نباید کرد بسیاری از مردم به جای رفتن به سینما و خیره ماندن بر پرده نقره ای به منظور تماشای " اعترافات ذهن خطرناک من" ترجیح دهند در ماه مبارک رمضان در خانه نشسته و سرگرم تلویزیون خودمان و یا تولیدات سایر رسانه های تصویری شوند.

 سید محمد مهدی موسوی

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha