کنگره علامه وحید بهبهانی اگرچه اولین تجربه از این دست کنگره ها در عراق نبود؛ اما حضور پررنگ فضلای ایرانی در آن را می توان کم سابقه دانست. حجت الاسلام والمسلمین رضا مختاری مدیر موسسه کتاب شناسی شیعه که با مقاله «نماز جمعه از دیدگاه وحید بهبهانی» در این کنگره شرکت کرده بود در گفتگو با سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به تبیین فضای علمی و نقاط ضعف و قوت آن پرداخت.
** با تشکر از فرصتی که دراختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید؛ فضای علمی کنگرهی علامه وحید بهبهانی را چطور دیدید؟
به عنوان مقدمه عرض کنم حدود دو سال پیش تصمیم گرفته شد کنگرهی مرحوم آیت الله وحید بهبهانی برگزار شود. به لحاظ اینکه قبر وحید بهبهانی در بهترین جای حرم حضرت سید الشهدا(ع) است (یعنی پایین پای شهدا که الان زنانه و نزدیکترین نقطه به ضریح مطهر است) متولی حرم جناب حجتالاسلام آقای شیخ مهدی کربلایی تصمیم گرفتند برای مدفونین در حرم مطهر کنگره بگیرند و یکی از شاخصترین این افراد وحید بهبهانی بود. حرم امام حسین(ع) و به تعبیری عتبۀ حسینیه یک مرکز دراسات کربلا دارد که مباحث علمی آنها در این مرکز انجام میشود. این کنگره به همت مرکز دراسات کربلا وابسته به عتبهی حسینیه و دارالتراث نجف اشرف که وابسته به دفتر حضرت آیت الله سیستانی است برگزار شد؛ به این شکل که کارهای علمی و جذب مقاله از ایران بر عهدهی دارالتراث و برنامهریزی آنجا بر عهدهی عتبهی حسینیه و مرکز دراسات کربلا بود.
** فراخوان مقالات در ایران و عراق بود؟
بله، منتها مدعوین از لبنان هم بودند. چند نفر هم از کویت. عمدهی شرکت کنندگان از ایران بودند یعنی شاید شرکت کنندهی عراقی به اندازهی ایرانی هم نبود.
** شاید بی سابقه بود هیئتی از علما و فضلای حوزه علمیه قم در این سطح شرکت کنند؟
بله؛ به طوری که یکی از فضلا به طنز گفت اگر ما از ایران نبودیم این کنگره چهطور تشکیل میشد؟! از نظر تعداد میشود گفت بیسابقه بود ولی کیفیت نه. چون در بعضی جلسات گذشته که در عراق برگزار میشد مثلاً آیت الله آصفی سخنران اختتامیه یا افتتاحیه بود و الان شخصیتی مثل ایشان نبود؛ این یک مطلب. نکتهی دوم اینکه متأسفانه از حوزهی علمیهی نجف اشرف فقط تعداد محدودی شرکت کرده بودند. طبیعت قضیه اقتضا میکرد که حداقل از مراجع نجف اشرف نمایندگانی شرکت کنند یا از بعضی مراجع نجف اشرف تقاضای پیام بشود. البته تقصیر کسی نیست شاید جوّ کربلا و نجف اینجور است. همکاری فضلای قم با کنگره خیلی خوب بود و همانطور که شما اشاره کردید کمیت شرکت کنندگان زیاد بود حتی تعدادی از کسانی که مقاله هم نداشتند احتراماً دعوت شده بودند. ما در جریان جزییات کار نیستیم ولی آنچه که اتفاق افتاد این است که از مراجع نجف نمایندهای شرکت نکرده بود و پیامی از مراجع نجف نبود منتها آنچه باید تدبیر میشد یا برای کنگرههای بعدی تدبیر بشود از یک یا دو نفر از مراجع پیام بگیرند، و نمایندگانی هم شرکت کنند تا به وزانت کنگره بیفزاید و باعث عظمت آن شود. نکتهی دیگر اینکه از فضلای دیگر، آنهایی که همکار عتبهی عباسیه بودند شرکت نکرده بودند؛ ما دنبال دلایل آن نیستیم ولی خوب است برای کنگرههای مشابه تدبیری شود که از عتبهی علویه، عتبهی عباسیه و عتبهی کاظمیه هم شرکت کنند و در جلساتی که برگزار میشود و متولی آن یکی از عتبات است از سایر عتبات هم شرکت کنند.
** شرکت حضرتعالی به واسطهی ارائه مقاله بود؟
بله. من هم یک مقاله داده بودم و آن را در کمیسیون فقه ارائه کردم.
** موضوع مقاله چه بود؟
موضوع مقاله «نماز جمعه از دیدگاه وحید بهبهانی و نقد بعضی از فرمایشات وحید بهبهانی دربارهی شهید ثانی و رسالهی نماز جمعهی شهید ثانی» بود. در حقیقت مقاله من بیشتر جنبهی نقدی داشت. مقالات دیگری هم بود که مثلاً روش فقهی وحید بهبهانی را نقد کرده بودند. چون معنای کنگره فقط مداحی و تمجید نیست؛ بحث علمی است و بحث علمی اصلاً تعارف ندارد. ما تابع دلیل هستیم این طور نیست که بگوییم حالا چون کنگره برای وحید بهبهانی است پس حتماً باید مداحی کنیم.
اخباری گری یک طرز تفکر علمی است؛ حق نداریم بی احترامی کنیم
نکتهها و ظرافتهایی باید رعایت میشد که رعایت نشد یا شاید بهتر از این باید رعایت میشد. یکی اینکه در بعضی تعبیرهای سخنرانان دقت کافی نشده بود و مثلاً راجع به اخباریها و شیخ یوسف بحرانی که معاصر وحید بهبهانی است تعبیراتی تند به کار رفت. در حالی که این تعبیرات درست نیست یعنی ما همانقدر که به وحید بهبهانی احترام میگذاریم به شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق هم احترام میگذاریم، هر دو از علمای بزرگ شیعه هستند. این یک طرز تفکر علمی است و به خاطر اینکه طرز تفکر صاحب حدائق با ما فرق میکند حق نداریم به او توهین و بی احترامی کنیم. اینها هر دو بزرگوارند و از حُسن اتفاق هر دو کنار هم دفن شدهاند؛ یعنی یک سنگ قبر هست که هم نام وحید بهبهانی هم شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق هم پدر علامهی بحرالعلوم و هم صاحب ریاض روی آن نوشته شده. مقصود من این است که ما با اخباریها بحث علمی داریم ولی بحث توهین و فرقهی ضاله و منحرفه و این حرفها اصلاً معنا ندارد.
دعوای اخباری و اصولی دوباره زنده نشود
یکی از ظرافتهایی که باید رعایت بشود این است که دعوای اخباری اصولی دوباره زنده نشود. توهین به علمای شیعه نشود و خود همین مؤتمرها باعث اتحاد بیشتر حوزهها شود. برای نابسامانیهای جامعهی فعلی ما تدبیری شود ، از قمهزنی گرفته تا چیزهای دیگر، حالا که همه جمع هستیم با هم بنشینیم فکر بکنیم طرح بدهیم و برای این مشکلات نظر بدهیم؛ به هر حال جای اینها خالی بود.
** من حتی در زمینه ارتباطات و تعاملاتی که این دو بزرگوار داشتند خواندم صاحب حدائق وصیت کرده بود مرحوم وحید بهبهانی بر ایشان نماز بخواند. یعنی در آن دوران با احترام با همدیگر برخورد می کردند.
بله. یعنی اختلاف در بحث علمی نباید سبب دعوا، تفسیق، تکفیر و اتهام بشود. میتوانیم بگوییم ما دو نفر دو جور فکر میکنیم ولی به همدیگر احترام میگذاریم همدیگر را عادل میدانیم. بعضی از شخصیتها مثل آیت الله سید مهدی خِرسان هم یک انتقادشان این بود که ما دوباره نمیخواهیم بین اخباری و اصولی دعوا درست کنیم. یک بحث علمی داریم. اگر جوری تعبیر کنیم که دوباره دعواها زنده شود کار درستی نیست؛ در حدِّ همین بحث علمی که تا الآن در حوزهها بوده باید در همان حد باشد. نکته دیگر اینکه افرادی مثل امین استرآبادی که اخباری خیلی شدید و تند است و به علامهی حلی توهین میکند باید حسابش را از اخباریهای معتدل مثل صاحب حدائق و علامهی مجلسی جدا کنیم. اما در بعضی از سخنرانیها اینها همه در کنار هم قرار گرفته بود. این هم یک اشتباه بود و چون الان هم بعضی اخباریها هستند هم در جلسهی آنجا اعتراض کردند هم انعکاسات بیرونی داشت. آنها هم اعتراض نمیکردند ما بیاحترامی به اخباریها را قبول نداریم. باید بحث علمی و احترام در جای خودش باشد. حتی ممکن است گفته شود که کنگرهی بعدی کنگرهی صاحب حدائق است. چون کتاب حدائق کتاب ارزشمندی است و مورد مراجعهی فقها است.
مجموعه آثار وحید بهبهانی منتشر شود
نکتهی دیگر که خوب بود رعایت میشد و نشد این که در هر کنگره اولویتِ اول، نشر آثار همان صاحب کنگره است. اول آثار خودش را چاپ میکنند و اولویت دوم مقالات علمی و بحث و بررسی است. متأسفانه حدود ده رساله از رسالههای وحید بهبهانی هنوز چاپ نشده و در اختیار کسی قرار نگرفته است. این کار باید مقدّم میشد. ما نمیخواهیم کسی را مقصر بدانیم ولی قاعدهی کار این است. قسمت عمدهای از آثار وحید چاپ شده منتها خیلی از رسالهها و تکنگاریها چاپ نشده؛ از جمله دو رساله در باب نماز جمعه یکی به فارسی و دیگری به عربی که هیچکدام تاکنون چاپ نشده و در کنگره هم چاپ نشد. پنج شش رسالهی دیگر هم دارد که چاپ نشده است.
جای خالی زندگینامهی دقیق وحید بهبهانی
مقالهی دیگری که جای آن خالی بود و حداقل من ندیدم اینکه باید در زندگینامهی هر شخصیت علمی سیر تطور علمی او بیاید. مثلاً فلان کتاب را در چه تاریخی نوشت و اگر یک نظری در این کتاب دارد یک نظری در کتاب دیگر، بدانیم کدام نظر اول است و کدام دوم که از آن عدول کرده است. یعنی سیر تطور تاریخی باید در یک مقاله میآمد. یکی دیگر هم اینکه ابهامات زیادی در زندگی وحید بهبهانی هست؛ مثلاً اساتید ایشان دقیقاً معلوم نیست. قاعدهی آن این بود که بر اساس منابع موجود و مخطوطات کار جدیدی در زندگینامهی وحید بهبهانی صورت میگرفت. غیر از کاری که مرحوم آقای دوانی در حدود بیش از 50 سال پیش کرد که البته آن کار هم در زمان خودش کار خیلی خوبی بود و کنگره هم همان را تعریب کرد. منتها الان و با توجه به منابع موجود میشد تحقیقات جدیدتری انجام داد و یک زندگینامهی دقیق عرضه کرد.
** ما شاهد این هستیم که زندگانی مرحوم بهبهانی تبدیل به یک مکتب شده. مکتب را در دو ویژگی تعریف می کنند؛ یکی وجود آثار علمی دیگری شاگردان. مقداری هم به این بحث بپردازیم که مکتب وحید بهبهانی چه ویژگیهایی دارد؟
یکی از امتیازات وحید بهبهانی که کمتر علما برخوردارند این است که او توفیق داشته شاگردان زیادی تربیت کند. این خودش یک توفیقی است که اگر مقایسه کنیم فقط میتوانیم بگوییم میرزای شیرازی بزرگ این توفیق را داشته که شاگردان زیادی در سطح عالی نه مثلاً مبتدی و طلبه تربیت کند. شاگردان مرحوم وحید بهبهانی هر کدامشان طراز اول هستند؛ شیخ جعفر کاشف الغطاء، علامه بحرالعلوم، سید علی صاحب ریاض، صاحب جواهر، صاحب مفتاح الکرامه، محسن اعرجی، صاحب هدایة المسترشدین، حجت الاسلام شفتی اصفهانی، شاید کلباسی و میرزای قمی. یعنی حداقل ده نفر از شاگردان طراز اولِ اول. نمیشود این مسئله همینجوری اتفاق افتاده باشد. حالا اینها شاخص هستند غیر شاخصها هم زیاد هستند. میرزای شیرازی بزرگ هم توفیق اینطوری داشتند؛ سید اسماعیل صدر، سید محمد فشارکی، نایینی، میرزای شیرازی دوم، سید عبدالحسین لاری؛ آن هم شاگردان خیلی قوی که هر کدامشان شخصیت طراز اول هستند. مقاله ای که جای آن خالی بود اینکه رمز و راز این توفیق چیست؟ یعنی چهجور میشود یک نفر میتواند اینقدر شاگردِ خوب تربیت کند؟ چهجور درس میداد؟ چهجوری برخورد میکرد؟ این نکتهها کشف نشد. کسی باید اینها را مینوشت. یک توفیق دیگر این بود که وحید بهبهانی بالاخره مکتب اصول را زنده کرد. آن زمان اخباریها غلبه کرده بودند، وحید بهبهانی توفیق پیدا کرد اصول و مکتب اصولی را غلبه بدهد. البته مرحوم وحید مبانی ای هم دارد که در بعضی موارد مخدوش است. صاحب جواهر هم خیلی تحت تأثیر وحید بهبهانی است به طوری که در نماز جمعهی جواهر عمده حرفهایی که میگوید از قول استاد اکبر است. خودش میگوید «قد کفانا مؤونة ذلک الاستاذ الاکبر في شرح المفاتیح و شرح المدارک» صاحب جواهر خیلی تحت تأثیر روش وحید بهبهانی است.
میرزای شیرازی زیاد شاگرد تربیت کرده وتقریرات درسش هم هست ولی تألیفات زیادی ندارد یعنی اگر هم داشته به دست ما نرسیده. ولی تالیفات وحید بهبهانی زیاد است؛ شرح مفاتیح چندین جلد، شرح مدارک چندین جلد، فوائد حائریة، رسالههای مستقل، که همهی اینها اگر با آن مقالهای که گفتم جمع میشد دستمایهی خوبی برای پژوهش بیشتر بود. البته باید اعتراف کرد که کلاًّ برگزاری کنگرهی علمی در این سطح با این وضع عراق انصافاً کار مشکلی است باید از همهی کسانی که دستاندرکار بودند تشکر کرد.
** آیا این امکان وجود داشت که ارتباط منسجمی بین حوزه های ایران و آنجا برقرار و تجربیات منتقل شود؟ چون ما در این سی سال تجربههای خوبی در برگزاری همایشها داریم، خصوصا در چهار پنج سال اخیر دفتر تبلیغات کنگرههای خیلی خوبی برگزار کرده است.
باید در هر کنگرهای از تجربیات کنگرههای قبل استفاده شود. بیشترین سهم را در برگزاری کنگره در قم دفتر تبلیغات داشته و یک وقتی بنا بود که دبیرخانهی دائمی هم داشته باشند که همهی تجربیات، اسناد و مدارک کنگرههای قبلی مثل تعداد مدعوین، میهمانان، سخنرانان، فیلم و گزارش جمع آوری شود؛ نمیدانم چه کار کردند؟! مثلاً کنگرهی شرف الدین که خیلی وسیع بود و خیلی با عظمت برگزار شد؛ برگزاری در آن سطح در لبنان خیلی جالب بود؛ در راه دمشق تا بیروت تبلیغات کنگره بود و هم روزنامههای آنجا. همچنین یک جلسه کنگره هم در قم برگزار شد. بعد از آن کنگرهی بلاغی و بعد کنگرهی شهید اول و شهید ثانی بود که برگزار شد. میشد از این تجربهها استفاده کرد؛ اما مثل خیلی از کارهای دیگر از تجربههای قبلی استفاده نمیکنیم و میرویم درست نقطه صفر و سر اول مطلب. دارالحدیث هم تجربهی برگزاری کنگره کلینی و کنگره رازی را دارد. کنگره امام مهدی(عج) هم در دانشگاه کوفه خوب برگزار شد.
سخنرانیهای افتتاحیه و اختتامیه این کنگرهها باید خیلی حساب شده باشد. مثلاً کلیات ابوالبقاء فایده ندارد؛ همه شرکت کنندگان از فضلا هستند و میشود نکتههای جدید گفت. در یکی از سخنرانیهای اختتامیه یک قصهی مجعول و بیربط گفته شد که بعضیها خندهشان گرفت.
** یعنی یک سری مطالب بی پایه و مثلا کرامات نادرست نسبت میدادند؟
بله. پیدا بود صحیح نیست، اگر میخواهید مطلبی را نقل کنید شما که همعصر وحید نیستید پس باید سند معلوم باشد؛ شما از فلانی، فلانی از فلانی، فلانی از فلانی تا بعد ببینیم این آقا اصلاً راستگو است یا جعّال و کذّاب است؟! نکتهی دیگری که در بعضی از سخنرانیها گفته شد حدیثی است که اهل سنت جعل کردند به اسم حدیث مجدِّد، من اسمش را گذاشتم حدیث مجدِّد.
**که در هر صد سال یک نفر دین را تجدید می کند؟
بله. قبلاً آقای مطهری رحمة الله علیه اشارهای کرده بود که این حرف درستی نیست. حرف آقای مطهری کاملاً هم متین است. بنده در همان سالها دنبال فرمایش آقای مطهری را گرفتم و در شمارهی دهم مجلهی نور علم خرداد و تیر 1364 گفتم که این حدیث اصلاً سند معتبر ندارد. خود سنیها این را درست کردند و بعد برای هر صد سال یک مجدد تراشیدند؛ حالا مجددهای عجیب و غریب، مثلاً مقتدر عباسی را مجدد کردند!! قادر بالله را مجدد کردند!! یک مشت ظلمه و فجرهی تاریخ را مصداق این حدیث قرار دادند.
** خود حدیث که سند معتبر ندارد مصادیقش هم بدتر!!
این افرادی که شمردند جزو مجددین؛ مثلا عمر بن عبد العزیز، حسن بصری، ابن سیرین، مقتدر بالله، قادر بالله از این خلفای بنی عباس ظالم. یا شاه عباس صفوی، شاه اسماعیل صفوی و نادر شاه. اصل و اساس این مطلب یک حدیث ضعیف است راوی آن هم احدی غیر از ابوهریره نیست. مگر ممکن است مطلب به این مهمی را پیامبر اکرم (ص) بگویند که هر صد سال یک نفر میآید این دین را تجدید میکند آن وقت راوی فقط ابوهریره باشد؟! به هرحال برای نقد این حدیث به مقالۀ «حدیث مجدّد» در جلد اول جمع پریشان، و مجله فارسی علوم حدیث مراجعه کنید.
** یعنی کسی به این حدیث استناد میکرد؟
استناد که میکرد که هیچ، میگفت وحید بهبهانی مجدد قرن 12 هست. نه اینکه خود حدیث را بخواند؛ اینها الان جزو مطالب بدیهی البطلان است. حالا در کتابها قبلاً آمده که آمده، الان اگر کسی بگوید مجدد قرن و مجدد دین اسلام در رأس قرن حادی عشر اصلاً به او میخندند. یک وقت شما میگویید که علم اصول را تجدید کرد که آن بحثی ندارد کاری به رأس قرن و اینها نداریم مثل اینکه میگوییم امام خمینی دین را احیاء کرد، این حرف درستی است.
** لقب مجدد هم برای وحید بهبهانی احتمالاً به واسطهی احیای علم اصول است نه به استناد آن حدیث؟
به واسطهی علم اصول هم باشد بعضی در کنگره گفتند مجدد قرن ثانی عشر و رأس قرن ثانی عشر، به رأس هم نمیخورد!! اصل اینکه بگوییم ایشان علم اصول را تجدید کرد حرف درستی است. ولی اینکه بگوییم مجدد دین در رأس قرن دوازده و استناد کنیم به این حدیث اشتباه است. مقصود اینکه خوب بود دقتهای بیشتری می شد.
بهره برداری از ظرفیت کنگره برای تعامل قم و نجف
در این گونه همایش ها و مؤتمرها میشود زمینههایی برای همکاری بیشتر حوزهی نجف و قم ایجاد کرد. همه حوزهها با هم برادریم و باید راههای همکاری، دعوت به ائتلاف و اتحاد و کنار گذاشتن زمینههایی که باعث اختلاف میشود را بررسی کنیم. مثلاً الان یکی از ابتلائات قمهزنی است به خصوص روز عاشورا در حرم سید الشهدا همه در و دیوار صحن را هم نجس میکنند؛ در اینگونه همایش ها که علمای قم و علمای نجف با هم جمع هستند جا دارد بنشینند و تدبیری بکنند؛ بگویند ما این پیشنهاد را داریم این فکر را داریم. خیلی از ابتلائات جامعهی شیعی و اسلامی را میشود در این همایشها بحث کرد. یعنی همه محتوای همایش نباید نبش قبر و متعلق به گذشته باشد بلکه راجع به آینده و وضعیت فعلی خودمان تدبیر کنیم. متأسفانه جای این مباحث خالی بود.
در هر حال، کار بزرگی صورت گرفت و باید از همه دستاندرکاران آن تشکر کرد. شکرالله مساعیهم. باید اعتراف کنیم که اصل برگزاری کنگره در این سطح کار بسیار شاق و بسیار سخت است. هم از برگزار کنندگان کنگره در کربلا باید تشکر کرد. کنگره هزینههای سنگینی دارد. هم از کسانی که مقالات را جذب و تأیید و برای چاپ آماده کردند. قسمت عمدهای از مقالات و آثار هم چاپ شده و تعداد کمی مانده که گفتند هنوز چاپ نشده و در آینده چاپ میشود.
** اگر یک نگاه مختصر و گذرا به مجموعه آثار و کتب وحید بهبهانی داشته باشیم بین اینها کدام اثر شاخص است؟
از همه مهمتر مصابیح وحید بهبهانی است که ظاهراً در دوازده جلد چاپ شده. جا داشت مؤسسهی وحید بهبهانی چند رسالهی باقی مانده را هم برای کنگره آماده میکردند. شاخص آثار همان مصابیح است. وحید بهبهانی شرح مدارک هم دارد. حاشیهی مجمع الفائدهی محقق اردبیلی هم دارد.
انتهای پیام/
گفتگو: مرتضی سعیدی نجفي