شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۰
هجمه‌ها علیه روحانیت فراتر از گذشته است / اگر به گذشته برگردم باز هم طلبه می‌شوم

حوزه/حجت الاسلام والمسلمین احمدی رئیس سازمان سمت و از شاگردان علامه طباطبایی(ره)، در گفت وگویی تفصیلی با خبرگزاری حوزه، به بیان سوابق حوزوی و علمی خود پرداخت.

خبرگزاری «حوزه»/ اشاره: جوان روستایی که با حرکت در مسیر طلبگی و بهره‌گیری از تلألوهای ستارگان آسمان درخشان علم و فقاهت، مس وجودش به طلایی تمام عیار تبدیل گشت و فیلسوف و اندیشمندی عیان شد.

بدون تردید نام او با نام استادش علامه طباطبایی(ره) به عنوان یکی از نوابغ عصر و قرن ما گره خورده و خودش نیز می‌گوید: «تمام موفقیت‌هایش را مرهون شاگردی و دعای این نادره زمان و فیلسوف بزرگ اسلام می‌داند».

وی را باید از مصادیق نماد وحدت حوزه و دانشگاه دانست که علاوه بر آموختن و آمیختن دین و فلسفه به تدریس نیز در این دونهاد علمی پرداخته و شاگردان بسیاری را در نیم قرن تدریس و معلمی، تربیت کرده است.

حجت الاسلام والمسلمین احمدی با حضور 34 ساله در شورای عالی انقلاب فرهنگی از اعضای برجسته و باسابقه عالی ترین نهاد تصمیم گیری فرهنگی کشور محسوب می‌شود و از بانیان اصلی و محوری دانشگاه تربیت مدرس بوده و با تأسیس «سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و دانشگاه‌ها» که به اختصار از آن به عنوان «سمت» نام برده می‌شود، یادگار ماندگاری را بعد از پیروزی انقلاب از خود برجای گذاشته که به گفته وی تاکنون حدود 38 میلیون نسخه کتاب عرضه کرده؛ البته ایشان معتقد است «اگر این کارها همراه با اخلاص بوده ارزش داشته، اما اگر وقت کشی بوده که هیچ ارزش ندارد.»

از جمله آثار ارزشمند حجت الاسلام والمسلمین احمدی می‌توان به ترجمه کتاب‌های «تأملات در فلسفه اولی»، «نقد تفکر فلسفی غرب»، «تأسیس مابعدالطبیعه اخلاق» و تالیف «بن‌لایه‌های شناخت»، و «پادزهر در نفی انکار نزول وحی» و نگارش بیش از 80 مقاله اشاره کرد.

برای گفت وگو با استاد احمدی در طبقه چهارم یک ساختمان نوساز که دفتر سازمان «سمت» در قم است، حضور پیدا می‌کنیم و در حالی که عقربه‌های ساعت عصر پاییزی نزدیک به سمت 4 است، پس از نوشیدن یک فنجان چای داغ، آماده مصاحبه می‌شویم.

وی پیش از آغاز مصاحبه از اعضای دفتر می‌خواهد دیگر هیچ سروصدایی نشود؛ 60 دقیقه زمان برای گفت وگو با یک فیلسوف و اندیشمند حوزوی و دانشگاهی در اختیار مان قرار دارد.

رایزنی‌ها نیز برای وقت اضافه نیز جواب نمی‌دهد و سؤالات بی پاسخ زیادی می‌ماند که پیشنهاد ادامه مصاحبه در روزی دیگر که استاد به قم سفر کند، مورد موافقت ایشان قرار می‌گیرد.

استاد با آغاز مصاحبه متواضعانه می‌خواهد بعد از کلیات، سؤالاتی که بیشتر آموزنده بوده و جنبه تربیتی دارد را مطرح کنم.

با توجه به اینکه حجت الاسلام والمسلمین احمدی سابقه دو دهه شاگردی علامه طباطبایی(ره) را دارد، مصاحبه مفصل بخش دوم پیرامون خاطرات و شخصیت این نابغه عصر خواهد بود که طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.

متن ذیل ماحصل بخش نخست این گفت وگو است که در ادامه می‌آید:

*استاد به عنوان سوال نخست بفرمایید از چه زمانی طلبه شدید و چه سیر علمی را در حوزه‌های علمیه گذراندید؟ حجت الاسلام احمد احمدی/ رئیس سازمان سمت

از سال 1331، در حالی که هجده سال داشتم، به مدرسه بروجرد رفتم و 5 سال در آنجا درس خواندم.

البته پیش از عزیمت به بروجرد، به خاطر علاقه زیاد و استعداد و آمادگی خوبی که داشتم، «جامع المقدمات» را با زحمت فراوان شروع کرده و تا صمدیه پیش رفته بودم؛ «صرف» را کامل و مقدمات «نحو» را نیز فرا گرفته و بعد به مدرسه بروجرد آمدم و پنج سالی آنجا بودم.

پدر و برادرم کشاورز بودند؛ به همین دلیل تابستان‌ها به کمک برادر می‌آمدم و از نیمه پاییز تا نیمه بهار برای درس به مدرسه بروجرد می‌رفتم. در بروجرد تقریبا «سطح» را خوانده و به «کفایه» رسیده بودم؛ بخشی از «رسائل» و قسمت عمده‌ای از «مکاسب» نیز باقی مانده بود که در سال 1336 به حوزه علمیه قم آمدم.

دروس تفسیر و فلسفه اسلامی در سطوح عالی (اسفار و شفاء) را در محضر استاد علامه طباطبایی(ره) و فقه و اصول را محضر حضرات آیات عظام بروجردی، مرعشی نجفی، محقق داماد، مشکینی، سلطانی و امام خمینی(ره) تلمذ کردم.

*سیر علمی تحصیل در دانشگاه را از چه زمانی آغاز کردید؟ با توجه به این که در آن زمان مرسوم نبود طلاب از حوزه به دانشگاه بروند، چه طور شد که به دانشگاه رفتید؟

در سال 1341 به دانشگاه تهران رفتم و بیشتر قصد داشتم با فلسفه‌های جدید آشنا شوم.

بعد از گذراندن دوره کارشناسی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، دبیر شدم و با توجه به این که زبان آموخته بودم، در سال 1346 مجددا بعد از پذیرش در آزمون ورودی به دانشگاه تهران رفتم و رشته فلسفه غرب را در مقطع کارشناسی ارشد آغاز کردم، دوسال بعد نیز این رشته را در مقطع دکتری ادامه دادم.

مقطع دکتری در زمینه فلسفه‌های مختلف غرب بود که بیشتر شامل فلسفه کانت و دکارت و مشهورترین فلاسفه غرب می‌شد و در سال 1358 از رساله خود که ترجمه، تعلیق و مقدمه بر کتاب «تأسیس مابعدالطبیعه اخلاق» اثر «امانوئل کانت» بود، دفاع کردم.

گروه فلسفه دانشگاه تهران تازه کار بود؛ مرحوم دکتر یحیی مهدوی از اساتید فلسفه دانشگاه تهران و در شمار اولین مترجمان آثار فلسفی به زبان فارسی آن گروه را دایر کرده بود که در آن زمان کار مهمی به شمار می‌رفت؛ نکته دیگر آن که اساتید برجسته‌ای در آن زمان نبودند که دانشجو با آنها کلنجار برود.

خدا دکتر مهدوی را رحمت کند؛ خودش می‌آمد و از دانشجو کار می‌کشید و مدیر بود؛ با وجود این که نوه مرحوم «امین الضرب» بود، اما با بی اعتنایی به مسائل مربوط به جایگاه و مقام، آن گروه را اداره می‌کرد.

*استاد چگونه رساله دکتری خود را که از آثار «کانت» بود، ترجمه کردید؟

در مدت تحصیل، زبان آلمانی خوانده بودم و آن رساله را از متن آلمانی ترجمه کردم؛ اگرچه آن قدر مسلط نبودم و از زبان‌های انگلیسی و عربی نیز در ترجمه رساله دکتری کمک گرفتم؛ اگر عمری باشد، ترجمه رساله را بازبینی و با نقد چاپ خواهم کرد.

*چطور شد به تحصیل در فلسفه روی آوردید؟ با توجه به این که در گذشته چندان روی خوشی به این رشته نشان نمی‌دادند

طبیعتاً علاقه‌مند بودم و در این مسیر قدم گذاشتم؛ احساس نیاز می‌کردم که باید تفکر غربی‌ها را در حد توان فراگرفته، نقد کرد؛ اگرچه ما فرصت غربی‌ها را نداریم که یک عمر صرفاً روی یک مسئله تمرکز کنیم.

*در دوران گذشته، نگاه‌های سنگینی به فلسفه در حوزه وجود داشت، آیا هنوز هم نسبت به فلسفه این نگاه وجود دارد؟

بنده الان در حوزه نیستم که بتوانم قضاوت کنم؛ اما همیشه گروهی از آغاز با فلسفه مخالف بودند؛ به یک معنا حق داشتند و تصورشان این بود که افراد با خواندن فلسفه نسبت به دین، بی اعتنا می‌شوند.

این نگاه‌ها در زمان مرحوم امام خمینی(ره) که خود فیلسوف، عارف و استاد فلسفه و اسفار بود نیز مطرح می‌شد؛ ایشان یک بار فرمود «در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‌گفتم».

اکنون نیز برخی افراد هستند که می‌گویند قرآن و حدیث کافی است و می‌خواهید از فلسفه خواندن چه چیزی یاد بگیرید؛ عده‌ای هم تفکیک می‌کنند و می‌گویند فلسفه بخوانید و اما با مسائل دینی مخلوط نکنید؛ تفکیک بدین معناست که فلسفه را با دین نیامیزید؛ دین را با زبان خود و فلسفه را نیز با زبان خود بیاموزید.

* استاد با توجه به این که سالیان متمادی فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را در حوزه و دانشگاه تدریس کرده‌اید، نظر شما در این زمینه چیست؟حجت الاسلام احمد احمدی/ رئیس سازمان سمت

بنده معتقدم باب حکمت و علوم عقلی را نمی‌توان بست؛ چرا که دنیا در اختیار ما نیست؛ ما باید آشنا شویم، بخوانیم و با زبان دنیا با مردم جهان به خصوص مغرب زمین که فلسفه را از زمان ارسطو در چهارصدسال پیش از میلاد در یونان داشته و سیر کرده تا به امروز رسیده، بحث کنیم.

این مسئله را شما نمی‌توانید نادیده بگیرید؛ باید بخوانید و اگر نقصی پیدا کردید، پاسخ دهید؛ چرا که فلسفه غرب نقص هم دارد.

شهید مطهری در کتاب «شرح مبسوط منظومه» نظریه‌های فلسفه غربی را مطرح و نقد کرد، اما افسوس که مطهری زبان خارجی نمی‌دانست؛ البته این اواخر شروع به فراگیری زبان خارجه کرده بود که فرصتش ندادند؛ اما همان قدری که از ترجمه‌ها خوانده بود، به خوبی مطرح و نقد می‌کرد.

فلسفه و علوم عقلانی همواره باید خوانده شود؛ اما کار هرکسی نیست، چرا که امکان گمراهی افراد وجود دارد.

*یادگیری فلسفه اسلامی را در حوزه توصیه می‌کنید؟

فلسفه اسلامی با علم اصول آمیخته است؛ مرحوم آیت الله العظمی بروجردی وقتی درس می‌فرمود گاهی به مباحث فلسفی نظیر مسئله ماهیت می‌رسید.

بهتر این است که گروه خاصی فلسفه اسلامی را بخوانند و گروهی نیز یادگیری مقدمات را داشته باشند؛ البته شنیده ام همه طلاب به صورت عمومی باید قدری فلسفه بخوانند که مراحل ابتدایی است و با خواندن آن مطالب، هیچ کس گمراه نمی‌شود.

در حقیقت علامه طباطبایی(ره) با خواندن همین مسائل علامه شد و «المیزان» و «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را نوشت.

*توصیه‌ای به طلاب جوان برای آموختن فلسفه دارید؟

اگر کسی استعداد دارد و احساس احتیاج به فلسفه می‌کند به این رشته وارد شود؛ در غیر این صورت ضرورتی ندارد.

*استاد از فلسفه بگذریم. چه طور شد که مرکزی در حوزه در راستای تربیت طلاب برای تحصیل و تدریس در دانشگاه‌ها راه اندازی کردید؟

بعد از بازگشایی دانشگاه، این مسئله مطرح شد که استاد معارف به دانشگاه‌ها اعزام کنیم؛ همه طلبه‌ها خیلی آمادگی این مسئله را نداشتند، چرا که اصولاً مقداری فرهنگ و زبان دانشگاه متفاوت از حوزه بود و باید پیش از ورود به دانشگاه مسائلی را می‌دانستند.

تعدادی طلبه را آماده کردیم و خود بنده در قم قبل از دایر کردن این مرکز، حدود سی طلبه را دعوت کردم و گفتم زبان فارسی را باید به خوبی بدانید و چگونه تدریس کنید و زمینه ابتدایی حضور در کلاس تدریس دانشگاه چیست؟

بیست و پنج بند برای آنها نوشتم که بعداً به دستورالعمل تبدیل شد و هر طلبه‌ای که می‌خواست برای تدریس به دانشگاه برود، آن بندها را مطالعه می‌کرد.

در واقع تجربه چندساله خودم از حضور و تدریس در دانشگاه بود؛ بنده هنگامی که دانشگاه رفتم، واقعاً محیط را نمی‌شناختم؛ همین که کسی مقدماتی را در مورد دانشگاه یاد دهد خیلی مهم بود؛ چرا که موجب شناخت بیشتر می‌شد.

در مدرسه دارالشفاء کلاس‌هایی را برای تربیت طلابی که قصد تحصیل و تدریس در دانشگاه داشتند، راه اندازی کرده و فراخوانی دادیم، حدود 120 نفر طلبه در ابتدای امر شرکت کردند؛ حدود 90 واحد درسی نظیر زبان انگلیسی، فلسفه غرب، اقتصاد و کلام و ... را در مدت دوسال و نیم می‌آموختند و پایان نامه مانندی نیز می‌نوشتند و در سه سال تمام می‌کردند.

تعدادی از آن 120 نفر از بانوان بودند که کلاس جداگانه‌ای در خارج از دارالشفاء برای آنها تشکیل می‌شد.

خودم هشت واحد درسی فلسفه غرب را تدریس می‌کردم؛ از آن تعداد، حدود هفتاد درصد دانش آموختگان، فارغ التحصیل شدند و به دانشگاه‌ها رفتند و چندین سال این کار ادامه پیدا کرد.

ادامه این فعالیت‌هایی که در دارالشفاء بود به مرکزی در خیابان آذر قم انتقال یافت که در قالب سه رشته «فلسفه تطبیقی»، «علوم قرآنی» و «کلام» در مقطع دکتری بود و این اواخر کل فعالیت‌های این دو مرکز به دانشگاه قم منتقل شد.

شماری از آن دانش آموختگان در هردانشگاهی از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور حضور دارند که ورزیده هم شده اند و بعضی از آنها رئیس دانشکده و گروه هستند و جایگاهی در دانشگاه دارند.

*همان گونه که اشاره کردید، از شاگردان مراجع عظام و اساتید برجسته‌ای در حوزه بودید که هریک ستاره‌ای در آسمان فقاهت و مرجعیت هستند...

بله بنده حدود دوسال در درس مرحوم امام خمینی(ره) حضور داشتم که متأسفانه رژیم پهلوی امام(ره) را تبعید کرد و ما محروم ماندیم.

همچنین در درس مکاسب آیت الله مشکینی حضور داشتم و دوسال نیز در خدمت آیت الله العظمی مرعشی نجفی بودم.

حدود یک سال در خدمت آیت الله محقق داماد بودم و در محضر آیت الله سلطانی طباطبایی کتاب کفایه خواندم و بسیار تحت تأثیر اخلاق ایشان بودم.

حدود 18 سال نیز در محضر علامه طباطبایی(ره) در کلاس‌های روزانه و جلسات شبانه حضور داشتم و از ایشان استفاده‌های علمی و معنوی کردم.

البته آنچنان که باید، نتوانستم از محضر این بزرگان استفاده کنم؛ چون حضور در تهران و قم و تدریس و مشکلات گوناگونی که آن زمان بود، ظاهراً بیش از این اجازه نمی‌داد.

با این همه، زبان انگلیسی را تکمیل و کتاب‌هایی را که ترجمه کردم از بهترین ترجمه‌ها است؛ همچنین یادگیری زبان آلمانی را تا نیمه راه رفتم اما نشد که تمام کنم؛ اکنون نیز فرصت نیست، اما حیف است که همچنان ناتمام بماند؛ آدم این چنینی طبیعی است که نمی‌تواند آن چه را که آغاز می‌کند، به سرانجام برساند.

*استاد یکی از نکات خیلی جالب این است که شما با وجود حضور در دانشگاه و تحصیل در فلسفه غرب همواره اصالت طلبگی خود را حفظ کرده‌اید.حجت الاسلام احمد احمدی/ رئیس سازمان سمت

بنده کار مهمی نکرده ام؛ اگر کسی بیست و چند سال در محضر اعاظم حوزه و دین باشد، خیلی جفاست که بخواهد مشی خود را عوض کند؛ این آدم باید خیلی بهتر از این می‌شده که نشده است، چه رسد به تغییر مسیر!

البته خدا نعمتی به من داده که هیچ وقت دستم را به سمت کسی دراز نکردم و توان این را داشتم که به هر زحمتی شده زندگی را اداره کنم و خود این خیلی تأثیر داشته است.

*سیر تالیفات و مقالات نشان دهنده میزان مطالعه بالای شماست.

من هیچ گاه بدون مطالعه نیستم؛ به لطف خدا هیچ مشکلی برای مطالعه ندارم؛ قرآن که می‌خوانم هرجایی که مسئله‌ای داشته باشم، به تفسیر مراجعه می‌کنم و اگر سوال فقهی پیش بیاید کتاب‌های فقه استدلالی را می‌بینم و ....

*استاد اثری در دست تالیف دارید؟

در حال تحقیق و پژوهش برای انتشار کتاب عرفان اهل بیت(ع) هستم.

*حضور دائم از سال 1360 در شورای عالی انقلاب فرهنگی و راه اندازی سازمان «سمت» نیز از جمله فعالیت‌های شما در بعد از انقلاب است...

بعد از انقلاب اسلامی هرکاری از دستم برآمده، انجام دادم و از هیچ تلاشی کوتاهی نکردم.

*با توجه به سابقه 34 ساله حضور در شورای عالی انقلاب فرهنگی، چرا امروز حوزه و روحانیت آن قدر مورد هجمه ملی گرایان، سلطنت طلب‌ها، لیبرال‌ها و روشنفکرهای غرب زده هستند؟

همیشه این مسئله بوده و موضوع جدیدی نیست.

*اما هجمه‌ها فراتر از گذشته است

برای این که روحانیت زمامدار است و مثل گذشته نیست که فقط مسجد برود و چهارمسئله شرعی بگوید؛ امروز روحانیت و حوزه قدرت را در دست دارد و طبیعی است که دشمنان زیادی نیز داشته باشد.

* استاد اگر به گذشته بازگردید، بازهم طلبه می‌شوید و همین مسیر را طی می‌کنید؟

اگر به گذشته بازگردم، بازهم طلبه می‌شوم و همین مسیر را طی می‌کنم؛ البته این مسیر پستی و بلندی‌هایی نیز داشته که قطعاً قصور از من بوده؛ اما با این وجود بهترین مسیر محسوب می‌شود. اگر به آغاز مسیر برگردم می‌دانم چه کارهایی نباید انجام دهم و چه کارهایی باید انجام دهم.

البته این توفیق به همه کسی داده نمی‌شود؛ من این توفیق را مرهون دعای مادرم و علامه طباطبایی(ره) هستم.

*حالا اگر طلبه نمی‌شدید، چه شغلی انتخاب می‌کردید؟

استاد دانشگاه می‌شدم.

*یعنی بازهم عرصه علم را انتخاب می‌کردید؟

بله قطعاً؛ هیچ گاه خوشم نیامده که فرد پولداری باشم؛ همیشه فکر کردم آن فرد پولدار هم یک لقمه نان می‌خورد و یا خانه خوبی دارد و این بهترین هدف نیست.

*چه توصیه‌ای به طلابی دارید که در ابتدای این مسیر قرار دارند؟

طلبگی کار دشواری است، چرا که باید همیشه خود را شاگرد امام صادق(ع) بدانند و خدمتگزار آل محمد(ص) باشند؛ اگر این مسئله همواره نصب العین طلاب باشد، دیگر فریب مسائل جزئی دنیا را نمی‌خورند.

*مهم ترین دست‌آورد عمر 81 ساله خود را چه می‌دانید؟

مهم ترین دستاوردم «معلمی» بوده. تقریبا 50 سال است که از دبیرستان تا دانشگاه معلم هستم و شاید هزاران شاگرد تربیت کردم که این‌ها حاصل عمرم هستند.

دانشگاه تربیت مدرس را در تهران راه اندازی کردم و 14 سال مؤسس و رئیس دانشکده‌اش بودم و دانشجویان زیادی در این دانشگاه تحصیل کردند و تربیت علمی و استاد شدند؛ همچنین که اشاره کردم کلاس‌هایی را در دارالشفاء قم جهت تربیت طلاب برای تدریس در دانشگاه ایجاد کردیم؛ در سازمان سمت نیز تاکنون تقریبا 38 میلیون نسخه کتاب عرضه کرده‌ایم.

البته اگر این کارها همراه با اخلاص بوده، ارزش داشته؛ اما اگر وقت کشی بوده، هیچ ارزشی ندارد.

*استاد چه آرزویی دارید؟

نهایت آرزویم این است که در دنیا بتوانم احادیث و معارف اهل بیت(علیهم السلام) را در داخل و خارج کشور گسترش دهم و به هنگام مرگ و بعد از آن با رسول خدا (ص) و امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه معصومین(علیهم السلام) محشور شوم.

گفت وگو: محمدمهدی عنایت پور

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • طلبه ای از قم IR ۲۲:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۳۰
    با تشکر از سایت حوزه تعبیر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به ایشان آیت الله (دکتر) احمدی است بهتر است تعبیر های سایت به ایشان مناسب تر باشد