شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۵
بافضیلیت ترین و اولین مرکز نیایش کدام است؟

حوزه/ خطیب جمعه هامبورگ گفت: نباید مناسک و اعمال حج را یک سری اعمال کلیشه ای و خشک دانست؛ بلکه با توجه به همۀ فلسفه‌ های این میثاق و واجب الهی، نشاط، آرامش و مسئولیت پذیری انسان توسعه می‌یابد و حاجی به عنوان کسی که عهدهایی بر عهده او گذاشته شده تلاش می‌کند که همه مسیر زندگی خود را الهی قرار دهد.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، نماز جمعه هامبورگ با حضور مسلمانان مقیم این شهر در مرکز اسلامی امام علی علیه السلام برگزار شد. حجت الاسلام والمسلمین رمضانی در خطبه های نماز، سلسله مباحث اسلام شناسی را با طرح "حق حج" به عنوان یکی از عبادات مهم در اسلام پی گرفت و با بیان اینکه حج، بزرگترین نمایش بندگی است، به دیدگاه آیات و روایات درباره این فریضه الهی پرداخت که متن خطبه ها تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:

یکی دیگر از عبادات مهمی که در بیانات نورانی امام سجاد (ع) به آن اشاره شده است، «حق حج» است. حج عبادت ویژه‌ای است که مجموعه‌ای از مناسک را در خود جمع کرده و به تعبیری شامل فضایل عبادات متعدّد است. حج مانند نماز و زکاة، فقط یک تکلیف عبادی نیست؛ بلکه نوعی عهد و میثاق الهی است که انسان به آن تمسک جسته و با انجام آن در حقیقت به عهد خود وفا کرده است. به همین جهت خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً؛ و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه او كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند».[1]

بافضیلیت ترین و اولین مرکز نیایش

دربارۀ فضیلت این عمل عبادی ـ سیاسی، همین بس که امام صادق (ع) در خصوص آن می­فرمایند: «وَدَّ مَنْ‏ فِي‏ الْقُبُورِ لَوْ أَنَّ لَهُ حَجَّةً وَاحِدَةً بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا؛ کسی که از دنیا می‌رود آرزو می‌کند که ای کاش در برابر دنیا و آنچه در آن است یک حج در کارنامه‌اش می‌داشت».[2] کعبه نخستین خانه­ خدا و با سابقه ‌ترین معبدی است که در روی زمین وجود دارد و هیچ مرکزی پیش از آن، مرکز نیایش و پرستش پروردگار عالم نبوده است. قرآن در این زمینه می­فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمين‏؛ نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است‏».[3]

مطابق منابع معتبر اسلامی، خانه­ کعبه به دست حضرت آدم(ع) ساخته شده بود. سپس در جریان طوفان زمان حضرت نوح(ع) آسیب دید تا اینکه توسط حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(ع) تجدید بنا گردید. قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم(ع) در مورد وضعیت سرزمین مکّه در آن دوران می گوید: «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم‏؛ پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى‏آب و علفى، در كنار خانه ‏اى كه حرم توست، ساكن ساختم‏».[4] این آیه به خوبی گواهی می‌دهد که هنگام ورود حضرت ابراهیم(ع) به همراه همسر و فرزندش (هاجر و اسماعیل) به سرزمین مکه، آثاری از این خانه در آن منطقه وجود داشته است. همچنین در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليم‏؛ و نیز به یادآور هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را بالا می‌بردند و می‌گفتند: پروردگارا از ما بپذیر، تو شنوا و دانایی».[5]

مرکزی امن برای هدایت

کعبه خانه­ توحید است و از جهات مادّی و معنوی، برای همه­ موحّدان مایه­ برکت و بهره مندی است. این مکان مقدّس برای همه­، بُعد هدایتی داشته است. «وَ هُدىً لِلْعالَمين‏؛ و مايه هدايت جهانيان است».[6] همچنین در این خانه نشانه ‌های روشنی از خداپرستی و توحید وجود دارد که دوام و بقای آن در طول تاریخ در برابر دشمنان نیرومندی که قصد نابودی آن را داشته اند، یکی از این نشانه هاست. و لذا هر یک از «زمزم، صفا، مروه، رکن، حجرالاسود، حجر اسماعیل و مقام ابراهیم» روشنگر خاطره‌ های بزرگ و جاودان است. از همه مهمتر اینکه اینجا، خانه­ امنیت و آرامش است. « وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً؛ و هر كس داخل آن شود؛ در امان خواهد بود».[7] و لذا حضرت ابراهیم(ع) در دعای خود از خدای متعال درخواست امنیت و آرامش این خانه را نموده است: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِنا؛ و به ياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده!».[8]

حج بزرگ­ترین نمایش بندگی

در حج نمایشی بزرگ و معنوی از سیر روحی انسان ها ارائه می گردد و حاجیان و زائران بیت الله الحرام در این مهمانی عظیم احساس قرب و نزدیکی به خدای عالم پیدا می کنند و از همه مناسک های حج برای رشد روحی و معنوی خود بهره می‌برند. زائران خانه خدا با هر کدام از اعمال به درجه و مقام بندگی خود می‌افزایند، و تلاش می‌کنند رنگ و بوی خدا را به عنوان مهمترین سوغات این سفر نورانی به محل و منطقه و خانواده­ خود هدیه دهند. آدمی می‌تواند از این طریق حقیقت بندگی را با تمام وجود منتقل نماید، چراکه پیامبر اسلام(ص) در همین خصوص فرموده­اند: «إِنَّمَا فُرِضَتِ‏ الصَّلَاةُ وَ أُمِرَ بِالْحَجِّ وَ الطَّوَافِ وَ أُشْعِرَتِ‏ الْمَنَاسِكُ لِإِقَامَةِ ذِكْرِ اللَّهِ‏،[9] فِاذا لَم يَكُن في قَلبِكَ لِلمَذكُورِ الَّذي هُوَ المَقصُود وَ المُبتَغي عَظَمَةً وَ لا هَيبَةً فَما قيمَة ذِكرِك؛[10] همانا نماز واجب شده و خدا به حج، طواف و دیگر مناسک فرمان داده است تا یاد و نام خدا بپا داشته شود. پس وقتی قلب تو از هیبت و عظمت خدا که مقصود و مطلوب اصلی از عبادات است خالی شد، در این صورت ذکر زبانی و اعمال خشک بدنی چه ارزشی خواهد داشت».

از اینرو هر کدام از اعمال و مناسک حج باید نقش مهمی را در کسب عبودیت و بندگی انسان داشته باشد. زائر بیت الله الحرام باید خود را از علایق دنیوی جدا سازد، و خود را از ظلمت و تاریکی برهاند و به نور و هدایت و معنویت و در نتیجه «بندگی» که راز خلقت و آفرینش انسان است، نائل گردد. و در این سیر معنوی است که ظرفیت وجودی خود را در مسیر اصلی جهت می ‌دهد.

حق حج

امام سجاد(ع) در خصوص حقوقی که انسان می­بایست آنها را بشناسد و برای رسیدن به کمال مطلوب بدان عمل کند، به «حق حج» نیز پرداخته و می­فرماید: «وَ حَقُ‏ الْحَجِ‏ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى رَبِّكَ وَ فِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَ فِيهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَ قَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِي أَوْجَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْك‏؛ و حقّ حج اينست كه بدانى كه آن ورودى به آستان پروردگار تو و گريزى‏ به سوى او از گناهان است، و قبول توبه تو و انجام فريضه ‏اى كه خداى متعال بر تو واجب ساخته، در آن نهاده است».[11]

بر پایه­ این بیان نورانی، انسان باید با سیر و سلوک و فرار الی الله، حق حج را بشناسد و خود را در آن جهت قرار دهد؛ و آنگاه با این نگاه در حقیقت خودش، از گناهان آمرزیده شود. در روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده است، امام(ع) به صراحت می­فرماید که: «حاجی از هر عملی که خارج می‌شود، مانند: طواف و رمی جمرات و مانند آن، در حقیقت از گناهان خارج می‌شود».[12]

در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که حاجیان هنگامی که از حرم امن الهی باز می­گردند سه دسته ‌اند: «الْحُجَّاجُ يَصْدُرُونَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٌ يُعْتَقُ مِنَ النَّارِ وَ صِنْفٌ يَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَيْئَةِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ وَ صِنْفٌ يُحْفَظُ فِي أَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَذَاكَ أَدْنَى مَا يَرْجِعُ بِهِ الْحَاجُّ؛ دسته‌ای از آتش آزاد می‌شوند و دسته‌ای از گناهان خود خارج می‌گردند مانند روزی که از ما در تولد یافته‌اند، و دسته سوم با مصونیت مال و عیال بر می‌گردند و این کمترین بهره‌ای است که عائد شخص حاجی می‌شود».[13]

ابعاد مادی و معنوی حج

حقیقت و باطن حج بر اساس روایات به شکل نوری فروزان در قیامت جلوه می‌کند و انسان مومن از آن بهره­مند می­شود. گرچه بُعد معنوی و روحانی حج بسیار عظیم و گسترده است؛ اما بُعد اجتماعی و سیاسی حج هم از جهاتی مهم است. زیرا حج در حوزه­ بین الملل و ارتباط میان مسلمانان با فرهنگ ها و ملیت های مختلف تاثیرات بسیار عمیقی دارد و باعث می ‌شود که مسلمانان سالانه در این مناسک و مراسم با فرهنگ های بیشتری آشنا شده و به ظرفیت های یکدیگر پی برده و با یکدیگر تعامل بیشتری داشته باشند.

بر اساس صریح آیات اعلان برائت از مشرکین از ابعاد مهم حج است که انسان موحّد را وادار می‌کند در برابر ظلم و ستم و هر نوع طغیان در برابر حق موضع بگیرد. مسلمانان باید به این بُعد مهم توجه بیشتری داشته باشند؛ چراکه حاجی با افزایش مسئولیت پذیری خود نه فقط نسبت به خود و خانواده ­اش، بلکه نسبت به همه مسلمانان و حتی سایر انسان ها به نوعی احساس مسئولیت می‌ کند، و تلاش می ‌کند به بهترین شکل به مسئولیت خود عمل نماید.

 بنابراین نباید مناسک و اعمال حج را یک سری اعمال کلیشه ای و خشک دانست؛ بلکه با توجه به همۀ فلسفه‌ های این میثاق و واجب الهی، نشاط، آرامش و مسئولیت پذیری انسان توسعه می‌یابد و حاجی به عنوان کسی که عهدهایی بر عهده او گذاشته شده تلاش می‌کند که همه مسیر زندگی خود را الهی قرار دهد.

 

 

 

[1]. آل عمران/97.

[2]. طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، ج5، ص23، ح67، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چ چهارم، 1407ق.

[3]. آل عمران/96.

[4]. ابراهیم/37.

[5]. بقرة/127.

[6]. آل عمران/96.

[7]. آل عمران/97.

[8]. بقرة/126.

[9]. ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي، ج1، ص323، ح60، قم، دار سيد الشهداء للنشر، چ اول، 1405ق.

[10]. نراقى‏، محمد مهدی، جامع السعادات‏، ج3، ص327، بیروت، اعلمی، چ چهارم، بی­تا.

[11]. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص620، ح3214، قم،  دفتر انتشارات اسلامى، چ دوم، 1413ق.

[12]. طوسی، همان، ج5، ص19، ح56. (حدیث طولانی است)

[13]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج4، ص253، ح6، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، 1407ق.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha