به گزارش خبرگزاری «حوزه»، احکام و دستوراتی که در ادیان مختلف وضع شده همیشه ذهن افراد را به خود مشغول ساخته است. ممکن است امثال این سؤالات در ذهن افراد بسیاری به خصوص جوانان نقش بسته باشد و هنوز جوابی برای آن نیافته اند.
اعتقاد ما بر این است که این احکام تماماً از جانب خداوند متعال، برای رسیدن انسان به کمال در زندگی فردی و اجتماعی اش وضع گردیده است. لذا تمام احکامی که خداوند متعال برای انسان قرار داده، به صلاح و در مسیر تکاملش است و او را به سرمنزل مقصود می رساند. این احکام در زمان حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) توسط ایشان و بعد از ایشان توسط ائمه اطهار (علیهم السلام) به مردم ابلاغ گردیده است.
امام رضا (علیه السلام) می فرماید: همانا چنین یافتیم، هر آنچه را که خدای تبارک و تعالی حلال فرموده صلاح و بقای بندگان در آن بوده است و به آن احتیاج دارند و بی نیاز از آن نیستند و در آنچه حرام نموده است نیازی برای بندگان به آن نیافتیم، بلکه مایه فسادی است که ایشان را به سوی نابودی و هلاکت سوق می دهد. (1)
انسان از همان ابتدا که پا به عرصه وجود می گذارد شروع به یادگیری و کسب دانش کرده و تا زمانی که سر را بر زمین می گذارد این آموختن به روش های مختلف ادامه دارد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در کلامی نورانی می فرمایند: اطلبوا العلم من المهد الی اللحد؛ زگهواره تا گور دانش بجوی (2). در اینکه کسب دانش و علم آموزی، امری بسیار نیکو می باشد شکی نیست و در روایات بسیاری بر این مطلب تأکید شده است، اما کلام در اینجاست که آیا یادگیری هر چیزی برای انسان مفید است و می تواند در رسیدن به هدفش او را یاری دهد یا نه؟ و اینکه آیا انسان نسبت به هر چیزی باید علم داشته باشد؟
دانستن خواص برخی اشیا و رخدادها و دلیل پیدایش آن ها در زمینه های مختلف بسیار مهم بوده و می تواند در زندگی انسان مؤثر باشد و زمینه ساز پیشرفت علم و فناوری گردد. اینکه انسان ها می توانند به اعماق زمین و دریاها و یا به کرات دیگر سفر کنند، مرهون همین مطلب است، اما این عمومیت ندارد و به خصوص در مسائل عبادی اینگونه نیست که ندانستن علت احکام، انسان ها را از پیشرفت باز دارد.
* تعارضی که در دانستن علت احکام با عبودیت به وجود می آید
اطاعت از دستورات الهی که در زندگی انسان نقش بسزایی دارد، چون از طرف خداوند متعال که عالِم مطلق است صادر گردیده، حتما به سود انسان و در مسیر رشد او می باشد و هرگز مانع از پیشرفتش نخواهد بود؛ بنابراین دانستن علت آن ها نمی تواند اثرگذار باشد. چه بسا گاهی علم داشتن نسبت به علت احکام (3) نه تنها برای انسان سودی ندارد بلکه ممکن است سد بزرگی بر سر راهش باشد. از باب مثال در مورد حکم حرمت پوشیدن طلا برای مردان، اگر شخصی این حکم را قبول نکند مگر اینکه علم یابد به اینکه طلا باعث می شود ساختار مولکولی گلبول های قرمز خون بدن مرد تغییر پیدا کرده و همین امر بر کارکرد قلب اثر می گذارد و باعث سکته ناگهانی می شود؛ این خود دور شدن از هدف خلقت انسان می باشد. انسان خلق شده تا بندگی کند و سر تعظیم در مقابل دستورات الهی فرو آورد، اما با دانستن علت احکام دیگر خدا را عبادت نمی کند، بلکه به خاطر سلامتی خودش است که به این دستورات عمل می کند.
پاورقی:
1- إنّا وَجدنا کل ما أحل الله تبارک و تعالی ففیه صَلاح العباد وبقائهم ولهم الیه الحاجة التی لایستغنون عنها ووجدنا المحرم من الاشیاء لاحاجة للعباد الیه ووجدنا مفسدا داعیا الی الفناء والهلاک. علل الشرایع، ج1 ،ص93
2- نهج الفصاحة ص 218
3- علم پیدا کردن نسبت به علت احکام برای انسان ها با عقول محدود و ناقصی که دارند مقدور نمی باشد و هر آنچه که به عنوان علت برای احکام الهی بیان می شود، حکمت احکام می باشد که برخی از آن ها در آیات و روایات ذکر شده و برخی دیگر با گذشت زمان و پیشرفت علم، بشر به آن ها دست می یابد.
منبع: مؤسسه سبطین