خبرگزاری «حوزه» در راستای انتشار نگاه فقه به اداره جامعه، یازدهمین جلسه از درس فقه الإدارۀ حجت الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی را با موضوع: «جمع بندی مبانی ارزشی دربارۀ مسجد محله ساز» منتشر می کن
جمع بندی مبانی ارزشی
مراد از مسجد محله ساز مسجدی است که تأثیرات مسجد النبی و مسجد کوفه را در حد یک محله داشته باشد و بدیهی است که مسجد محله ساز به هر نماز خانه ای اطلاق نشود.
بحث در مسجد محله ساز است که دارای حد شرعی است و برای محله نیز حد شرعی ایجاد می کند. در این دو حد بحث شد و معلوم شد که قابل اندازه گیری است و چند ملاک برای این حدود به دست آمد؛
1- حد شرعی مسجد بر اساس چهل منزل در هر طرف است که به کمک عرف به آسانی و دقت قابلیت محاسبه دارد.
2- حد شرعی هر نمازگذار در نماز جماعت که با گام انسانی و یا گوسفند خوابیده در اخبار و فتاوی[1] تعیین شده که اطراف او را شامل می شود. گویا حریم نمازگزار را شارع حکیم به گونه ای تعبیه و تنظیم نموده است که او راحت تحرک داشته باشد و رکوع و سجود و قیام نماز را به آسانی انجام دهد.
3- اگر اندازه گام انسانی یا گوسفنده خوابیده به متر اندازه گیری شود و نفوس ساکن در چهل واحد منزل را از اطراف مسجد 1000 نفر فرض کنیم یعنی هر منزل به طور میانگین 5 نفر را در خود جای داده باشد. چهل منزل 200 نفر را شامل می شود که با ضریب چهار طرف 800 نفر در اطراف مسجد و جوار مسجد حساب می شوند و اگر این عدد را به نماد هزار بدل نماییم، متوجه خواهیم شد که هزار نفر یک مسجد را احاطه می کنند و می توان این را یک حد شرعی قلمداد نمود.
4- در یک محاسبه عرفی و عادی هزار نفر لزوماً در هر وعده در نماز جماعت شرکت نمی کنند. لذا می توان در یک میانگین، تعداد نمازگزاران را یک سوم این هزار نفر معین نمود که مثلاً 350 نفر باشد (با کسر کودکان، بیماران، کهنسالان، مسافران و صاحبان اشتغال و اضطرار و ...) که عذر موجهی دارند برای عدم حضور در مسجد و درصدی هم همیشه توفیق حضور را ندارند و این طبیعی است و بی اعتنایی به مسجد تلقی نمی شود و ناقض قاعده (لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ) نیستند.
حد شرعی مسجد محله با کارشناسی جمعی و فنی قابل محاسبه است
به هر حال موانع گوناگونی برای عدم حضور در جماعت وجود دارد. شارع نیز این موانع را صحه می گذارد و عرف نیز می پذیرد؛ نهایتاً عده ای هم ممکن است از سر عصیان، نسیان و یا غفلت حضور نیابند که با تفاصیل گفته شده، دوسوم از هزار نفر حداقل در نماز نیستند. بنابراین باید برای 300 الی 350 نفر نمازگزار دائمی را در مسجد فرض نمود که با احتساب حریم شرعی هر نمازگزار که با گام انسانی در سه طرف او تعیین می شود، نیم دائره ای در در سه طرف (غیر از پست سر) به شعاع مثلاً 40 الی 50 سانتی متر را لحاظ کرد و این اندازه را در 300 مثلاً ضرب نمود و مساحت یک مسجد واقع در محله هزار نفری را محاسه کرد.( البته همه این ها تخمینی یا تمثیلی است و در چارچوب اندازه های ارائه شده توسط شارع مقدس و با کمک عرف مطرح شده است) مهم این است که حد شرعی مسجد نمازگزار و مسجد محله در یک کارشناسی جمعی و فنی قابل محاسبه است که باید در شهرسازی و شهرداری مورد ملاحظه دقیق قرار گیرد. [2]
بنابراین"مسجد محله ساز" دارای حد شرعی قابل سنجش است که برای تأمین نماز جماعت هزار نفر با دسترسی آسان بنا می گردد. اعم از این که در آپارتمان یا ویلا باشند و این مسجد مساحت شرعی معین و محدودی دارد. لذا اگر سرانه مسجد را هزار نفر حساب کنیم، حرف درستی است که این عدد محله را پوشش می دهد.
وجود چه نهادها و تأسیساتی پذیرای ساحت مسجد نیست؟
حال باید به ویژگی های دقیق تری از ابعاد مسجد محله ساز به طور کلی اشاره شود:
مسجد محله ساز دارای چگونه معماری است و چه نهادها و تأسیساتی در ساختمان آن ضروری است؟ جواب این سؤال را در چارچوب اتحاد امامت و امارت می دهیم که اساس بحث ما را تشکیل می دهد.
بر این اساس که امارت محله در اختیار مسجد است، بسیاری از واحدهای تحمیل شده به مسجد مانند؛ بسیج، کانون فرهنگی، موقوفات تجاری، هلال احمر، مهد کودک، مرکز نیکوکاری، پیش دبستانی، مهد قرآن، صندوق قرض الحسنه و ... غیرضروری تلقی می شوند. خیلی از نهادها که به تدریج به مسجد اضافه شده اند و ساحت مسجد اصالتاً پذیرای آنها نیست. این الحاقات غیرمتناسب با ساختمان مسجد ناشی از عدم فهم کارکردهای مسجد است؛ به گونه ای که مسجد طراز اسلام را مسجدی دارای خدمات اجتماعی دانسته اند و فکر کرده اند که تمامی این خدمات باید در ساختمان مسجد باشند و چهره آن را غیرمتعادل و غیرمعنوی نمایند. در حالی که مسجد اصیل تاب این زوائد را ندارد.
مسجد طراز مطابق با طرح اتحاد امامت و امارت، همه نهادها را در اختیار مسجد و امامت آن قرار می دهد که هر یک از نهادهای فوق الذکر را نیز شامل می شود. هر کدام از آنها ذیل یکی از قوای ثلاث مندرج هستند. مثلاً مهدکودک یا مهدقرآن و پیش دبستانی و امثال آن در مجموعه آموزش وپرورش می گنجد که خود زیرمجموعه قوه مجریه محله است که زیر نظر امام مسجد است. با این حساب دیگر نیازی نیست که در مسجد تعبیه شوند؛ در سازمان رسمی خود و در ساختمان ممهّد خود واقع هستند و هر جا هستند در اختیار مسجدند؛ و همین طور است سایر نهادها اگر مثل واحد های تجاری یا قرص الحسنه یا سفره خانه را لحاظ کنیم، اینها نهادهایی اقتصادی یا امدادی و تجاری هستند که تماماً در قوه مجریه می گنجند که در اختیار مسجد است و... .
بنابراین با حذف این پیرایه های زائد از ساحت مسجد، شاهد مسجدی عتیق و آزاد خواهیم بود که قداست و اصالت و معنویت دارد و با همین حالت رهبریِ تمامی نهادهای محله را به عهده می گیرد.
بر این اساس این بهانه یا توهّم که مسجد درآمد می خواهد، زدوده می شود زیرا که تمامی بودجه محله با نظارت امامت جذب می شود که از ردیف های آن اداره هزینه های ضروری مسجد است.
که در نوبت بعد به این نوع هزینه ها می پردازیم ان شاءالله.
[1] نوبت قبل به نمونه هایی از این دست اخبار و فتاوی اشاره شد.
[2] همان گونه که در تعیین حد ترخّص شهرهایی مثل قم چنین اتفاقی افتاد.
نظر شما