سه‌شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۰
بررسی روایات شش‌گانه لاضرر در فقه

حوزه/ ادعای فخرالمحققین در ایضاح الفوائد که این روایات متواتر است ادعای درستی می باشد و شکی نیست که این تواتر لفظی نیست چون تواتر لفظی بسیار کم داریم که یکی از این متواترات حدیث غدیر است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت الله سید احمد خاتمی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه بحث «فقه حکومتی» به بررسی بخش دیگری از ادله وجوب حفظ نظام در حوزه فرهنگی پرداخت.

وی در تبیین قاعده لاضرر گفت: سخن درباره قاعده لاضرر بود و گفتیم در مورد این قاعده چند طایفه روایت داریم که مجموع آن ها به حدود 90 روایت می رسد.

مهم ترین این روایات حدیث سَمُرَةَ بْنَ جُنْدَب است که سه نقل در کتاب کافی داشت و یکی از نقل ها اصلاً واژه «لاضرر و لاضرار» را نداشت و در یک نقل هم صغرای بحث آمده بود و در نقل سوم هم «لاضرر و لاضرار علی مؤمن» بیان بیان شده است؛ اما تعبیر «علی مسلم» در حدیث سَمُرَه نبود.

در جلسه قبل بحث شد که آیا اصل بر عدم زیاده در روایت است یا اصل بر عدم نقیصه می باشد؛ همچنین گفته شد اذا دارالامر بین کون الاصل عدم زیاده أو عدم نقیصه، فالمشهور یقول بعدم زیاده.

از بین حدود 90 روایت وقتی به فضای روایات نگاه می کنیم می بینیم فضایش این است که «فی الاسلام» باشد یعنی همه ادله می گویند که در حوزه شریعت همانطور که حکمِ حرجی نیست همانطور هم حکمِ ضرری نیست.

مبنای «لاحرج» در «لاضرر» هم وجود دارد. مبنای لاحرج عبارت است از: «بعثت علی الشریعه السمحۀ السهله». یعنی شریعتی که در زندگی مردم نه تنها دست انداز درست نمی کند بلکه دست انداز را برمی دارد. معنای این سخن کوتاه آمدن از اصول یعنی تساهل و تسامحِ نکوهیده نیست. این نوع تساهل و تسامح جایی در شریعت ندارد بلکه ضد آن در سوره کافرون آمده است. بلکه باید بگوییم؛ شریعت، نیامده است دست انداز در زندگی مردم ایجاد کند. «وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ». به عنوان نمونه اگر چه جهاد مشقت دارد اما از انسان اعمی و اعرج برداشته شده است چون حرجِ مازاد بر اصل، تکلیف دارد و قاعده لاحرج، حرجِ مازاد بر اصل تکلیف را برمی دارد.

روح قاعده لاضرر همان لاحرج است. «بعثت علی الشریعۀ السمحۀ السهله». این دو وجه می تواند تقویت کند که عبارت «فی الاسلام» در حدیث لاضرر باشد.

آن چه مهم بوده، طوایف دیگر روایات است. ما حدود 15 روایت داریم که عبارت «لاضرر و لاضرار» در آن وجود دارد و ربطی به حدیث سمُره ندارد.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ. (وسائل، ج 25، کتاب احیاء موات، باب 12، حدیث 5، ص 429)

* بررسی سندی: محمد بن یحیی ثقه است. محمد بن عبدالله بن هلال توثیق ندارد. عقبه بن خالد نیز مهمل است.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بَيْنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فِي مَشَارِبِ النَّخْلِ- أَنَّهُ لَا يُمْنَعُ نَفْعُ الشَّيْ‌ءِ- وَ قَضَى بَيْنَ أَهْلِ الْبَادِيَةِ- أَنَّهُ لَا يُمْنَعُ فَضْلُ مَاءٍ لِيُمْنَعَ فَضْلُ كَلَإٍ- وَ قَالَ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ. (وسائل الشيعة، ج‌25، ص: 420)‌

مصدر این حدیث کتاب کافی است.

در برخی از نُسَخ به جای «نفع»، «نقع» آمده است یعنی فاضل الماء. (متن کافی با متن وسائل نرم افزار تفاوت دارد.)

در واقع این دو روایت یکی است. یعنی روایت باب 12 بخشی از روایت باب 7 است. متن و سند، شهادت بر این امر می دهد.

روایت دیگر روایتی است که «شفعه» را ثابت می کند تا وقتی که مال به صورت مشاع باشد.

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ بْنِ هِلَالٍ، عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام، قَالَ: «قَضى رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِالشُّفْعَةِ بَيْنَ الشُّرَكَاءِ فِي الْأَرَضِينَ وَالْمَسَاكِنِ، وَقَالَ: لَاضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ، وَقَالَ: إِذَا رُفَّت الْأُرَفُ، وَحُدَّتِ الْحُدُودُ، فَلَا شُفْعَةَ». (الكافي، ج‌10، ص: 436)‌

طایفه ثالثه

روایاتی که فقط از اضرار منع می کند. یعنی موضوع بحث این روایات، اضرار است. فقط لفظ «ضرار» در این روایات وجود دارد.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ يَزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ شَعِرٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي رَجُلٍ شَهِدَ بَعِيراً مَرِيضاً وَ هُوَ يُبَاعُ- فَاشْتَرَاهُ رَجُلٌ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ- وَ أَشْرَكَ فِيهِ رَجُلًا بِدِرْهَمَيْنِ بِالرَّأْسِ وَ الْجِلْدِ- فَقُضِيَ أَنَّ الْبَعِيرَ بَرَأَ فَبَلَغَ ثَمَنُهُ دَنَانِيرَ- قَالَ فَقَالَ لِصَاحِبِ الدِّرْهَمَيْنِ خُمُسُ مَا بَلَغَ- فَإِنْ قَالَ أُرِيدُ الرَّأْسَ وَ الْجِلْدَ فَلَيْسَ لَهُ ذَلِكَ هَذَا الضِّرَارُ- وَ قَدْ أُعْطِيَ حَقَّهُ إِذَا أُعْطِيَ الْخُمُسَ.

(وسائل ج 18، ص 275، باب 22 بیع حیوان، حدیث 1)

سند شیخ طوسی به محمد بن احمد بن یحیی درست است. لکن محمد بن احمد بن یحیی مشکلش تنها کثرت نقل روایت از ضُعفا است.

یزید بن اسحاق و برادرش واقفی بوده اند. امام رضا علیه السلام با برادر او صحبت کردند و از واقفیه برگشت اما یزید به شدت تعصب داشته است. بنابراین توثیق ندارد. اگر توثیق می داشت مانع اخذ به روایتش نبود چون گاهی از واقفیۀ موثق نیز حدیث اخذ می شود.

هارون بن حمزه غنوی، کوفی و ثقه است.

مشکل این روایت از نظر سند فقط یزید بن اسحاق است.

طایفه رابعه

روایاتی که اضرار مباشرتاً را می رساند؛ یعنی این محتوی را منع می کند. روایات زیادی در این باب رسیده است.

ذیل آیه شریفه «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي‏ بِها أَوْ دَيْنٍ» در مجمع البیان آمده است: «ان الضرار فی الوصیۀ من الکبائر»

32 روایت به این مضمون وارد شده که اضرار جایز نیست.

طوایفی از روایات هم وجود دارد که می گوید اضرارِ با واسطه هم گناه است. اضرارِ با واسطه یعنی خودش مستقیماً کاری نمی کند اما واسطه می شود که کسی آسیب ببیند.

طایفه خامسه

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّيْ‌ءِ يُوضَعُ عَلَى الطَّرِيقِ- فَتَمُرُّ الدَّابَّةُ فَتَنْفِرُ بِصَاحِبِهَا فَتَعْقِرُهُ- فَقَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يُضِرُّ بِطَرِيقِ الْمُسْلِمِينَ- فَصَاحِبُهُ ضَامِنٌ لِمَا يُصِيبُهُ. (وسائل، ج 29، ص 243، کتاب الدیات، ابواب موجبات الضمان، باب 9، حدیث 1)

سند روایت خوب است؛ یعنی همه ثقه هستند.

طایفه سادسه

روایاتی که اضرار بر نفس را حرام می کند از جمله در باب روزه این روایات ذکر شده است.

عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ مَا يَجِبُ عَلَى الْمَرِيضِ تَرْكُ الصَّوْمِ- قَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الْمَرَضِ أَضَرَّ بِهِ الصَّوْمُ- فَهُوَ يَسَعُهُ تَرْكُ الصَّوْمِ.

(کتاب الصوم، ابواب من یصح منه الصوم، باب 20، حدیث 9، جلد 10، ص 222)

کتاب علی بن جعفر به سند صحیح رسیده پس روایاتش معتبر است.

ادعای فخرالمحققین در ایضاح الفوائد که این روایات متواتر است ادعای درستی می باشد و شکی نیست که این تواتر لفظی نیست چون تواتر لفظی بسیار کم داریم که یکی از این متواترات حدیث غدیر است. (من کنت مولاه فهذا علی مولاه) غیر از حدیث غدیر که متواتر لفظی است بعضی روایات، متواتر معنوی است. یعنی یک معنی متواتراً با الفاظ مختلف نقل شده است. مثل اخباری که حاکی از شجاعت امیرالمومنین علیه السلام است، تواتر معنوی را در این مسئله می توان پذیرفت.

مرحوم آخوند خراسانی تواتر اجمالی این روایات را پذیرفته است. یعنی در یک موضوعی روایات زیادی است که نمی توان گفت همه اینها دروغ است. بنابراین این حجم از روایات، ما را از بحث در سند مستغنی می کند. بنابراین روایت لاضرر در فقه معتبر است. به همین دلیل علما مبنای قاعده لاضرر را تلقی به قبول کرده اند.

محمد زنگی آبادی

 

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha