حبیب الله بهمنی گارگردان سینما و تلویزیون در گفت وگو با خبرگزاری «حوزه» با بیان این که آنچه در برنامه های نمایشی تلویزیون مشاهده می شود، چندان با الگوهای اسلامی همخوانی ندارد، اظهار کرد: در سریال ها و فیلم های مختلفی که از شبکه های سیما روی آنتن می رود، شاهدیم که عموم خانواده های ترسیم شده، چندان با الگوهای اسلامی همخوانی ندارد، البته ممکن است در پوشش و ظاهر چارچوب ها رعایت شود، اما آنچه که بیش از همه اهمیت دارد رفتارهای فردی است که به درستی مد نظر قرار نمی گیرد.
وی افزود: برای مثال در آثار نمایشی وقتی مادری با فرزندش سخن می گوید، نحوه گویش مناسب نیست؛ یا اینکه رفتار فرزندان در قبال والدین شکلی احترام آمیز ندارد. این نکته ای تاسف آور است که عموماً نیز در آثار دیده می شود، البته نشان دادن برخی زشتی ها به بهانه آسیب شناسی معضلات اجتماعی صورت می گیرد، اما این اتفاق نباید به نحوی باشد که الگو سازی کند. منظور این که در مقابل رفتار زشت الگوی مثبت نیز نشان داده شود تا تماشاگر بتواند به درستی تجزیه و تحلیل کند.
شکل شعاری الگوهای مثبت
کارگردان فیلم سینمایی «سیب سلما» با بیان این که برخی الگوهای مثبت در برنامه های نمایشی شکلی شعاری دارد، تصریح کرد: آسیب دیگری که در سریال ها و فیلم های تلویزیونی وجود دارد این است که، معدود الگوهای درست نیز به شکلی ناپخته در کارهای نمایشی نشان داده می شود. برای مثال پدر یا مادر مورد نظر به کلیشه ای ترین شکل، رفتار می کنند، برای همین هم کردارشان بر دل تماشاگران نمی نشیند و با آنها ارتباط برقرار نمی کند. در این میان استثناهایی نیز وجود دارد که من از آنها به عنوان کاری خوب و درخور توجه نام می برم. سریال «پرده نشین» گواه بارز این ادعا است.
این فیلمساز در تکمیل توضیح فوق گفت: در آن سریال (پرده نشین) رفتاری که بین والدین وجود داشت، کاملا باور پذیر بود و به هیچ وجود سعی نشده رفتار خوب یا بد به شکل غلو شده تصویر شود. خصیصه ای که هم در قبال نقش های مثبت می شد آنها را مشاهده کرد هم پیرامون شخصیت های منفی چنین ویژگی وجود داشت.
تصویر خانواده ایرانی در سینما
بهمنی در پاسخ به این سوال که در سینما خانواده ایرانی چگونه تصویر می شود؟ چنین توضیح داد: نقاط ضعف در سینما بسیار پر رنگ تر از تلویزیون است، چون با کمال تاسف باید گفت، بیشتر آنچه که در هنر هفتم دیده می شود، بر پایه سیاهی و تلخی استوار است. برای مثال در فیلم ها بیش از 90 درصد خانواده های ایرانی از هم گسیخته و پرحاشیه هستند، در صورتی که در عالم واقع چنین نیست و کل جامعه بر پایه سلامت بنا شده، پس چرا سینما علاقه دارد که کل جامعه را پر مسئله نشان دهد؟
این فیلمساز با تاکید بر این که نشان دادن ضعف ها به معنای حل آنها نیست، گفت: اگر از کارگردانان سوال شود، چرا چنین تصویری سیاه از خانواده های ایرانی در فیلم هایشان ترسیم شده؟ خواهند گفت می خواستند زنگ خطر را برای جامعه به صدا در آورند! اما آیا واقعا به هدفشان رسیده اند یا این که تنها جوی از ناامیدی را در جامعه رقم زنده اند؟ برای درک بهتر مثال از سینمای هند می زنم. این کشور به علت تعداد زیاد جمعیت در فقر به سر می برد، اما آنچه در فیلم ها دیده می شود، امید و شادی است.
بهمنی تاکید کرد: شاید عده ای ایراد بگیرند تصویر سازی که در سینمای هند رخ می دهد، نوعی مخدر سازی است تا واقعیت را بپوشاند. این گفته شاید تا حدی درست باشد، اما سوالی را از این افراد می پرسم. آیا رویکرد سینماهای هند، توانسته برای آنها شادی و رونق اقتصادی به همراه داشته باشد یا سینمای ما که تنها سیاهی ها را تصویر می کند؟ مسئله دیگر این است که نباید به جوایز جشنواره های خارجی در این عرصه دل خوش کرد، چون آنها عموما از فیلم هایی که تصویری سیاه از کشورمان نشان می دهند، استقبال می کنند.
راه های الگو سازی در آثار نمایشی
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که سبک زندگی ایرانی–اسلامی خواسته ای نیست که با دستور و شعار در فیلم ها و سریال ها رواج پیدا کند، گفت: برای اینکه آثار نمایشی ما بتواند الگوسازی مناسب داشته باشد، نباید به دستور و شعار اکتفا کرد، چون بارها ثابت شده چنین روش هایی جوابگو نخواهد بود. برای همین توصیه می کنم که بیش از هر چیزی به روی فیلمنامه توجه شود، تا اساسی ترین بخش هر اثر سینمایی از شرایط لازم بهرمند باشد. در ادامه نیز می توان به روی شروط دیگر که تعهد فیلمساز هم بخشی از آن است تاکید کرد.
این فیلمساز در انتها تصریح کرد: مطلب دیگری که به عنوان حسن ختام به ذهنم می رسد این است که در هنگام ساخت کارگردان باید از وجود جامعه شناس و کارشناس دینی هم سود برد، چون وقتی کارشناس مذهبی یا جامعه شناس در زمان فیلمبرداری در صحنه حاضر باشد، می تواند معایب مورد نظر را دیده و آن را برطرف کند.
نظر شما