به گزارش خبرگزاری«حوزه»، آیت الله محمدجوادفاضل لنکرانی رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، امروز در دومین همایش نکوداشت مرحوم آیت الله العظمی موسوی اردبیلی که در دانشگاه مفید قم و با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و مسئولین استانی برگزار شد،به تشریح ابعاد علمی و معنوی مرحوم حضرت آیت الله موسوی اردبیلی پرداخت که متن سخنان وی به این شرح است:
به نظرم رسید که این سؤال را مطرح کنیم که از دیدگاه آیت الله العظمی موسوی اردبیلی که از استوانههای حوزه علمیه و از استوانههای نظام قضایی و اجرایی کشور بود، ما اگر از ایشان و از میراث، کتب و مشی ایشان سؤال کنیم که فقه موجود را برای حل مشکلات امروز جامعه کافی میدانید یا معتقدید که باید در این فقه یک تحولی ایجاد بشود؟
یکی از داعیهداران تحول در حوزههای علمیه در دوران معاصر ایشان بود
اصلاً کسی که به مشی ایشان و کتب ایشان و افکار ایشان مراجعه کند، روشن است یکی از داعیهداران تحول در حوزههای علمیه در دوران معاصر ایشان بود، من این توفیق را داشتم که در همان اوایل مسئولیت ایشان در قوه قضائیه، ایشان پنجشنبه به قم تشریف میآوردند و یک بحث اقتصادی را به عنوان «اقتصاد اسلامی» مطرح میکردند برای یک جمع محدودی که به نظرم پنج شش نفر تجاوز نمیکردیم، آن فکر باز و روشن که واقعاً داشتند، میشود ایشان را در ردیف یکی از داعیهداران تحول در حوزه معرفی کرد و قرار داد، اما سخن فراتر از این است، در باب تحول یک بحث این است که آیا همین فقه موجود را باید بستر برای تحول قرار بدهیم یا اینکه یک فقه دیگری موجود است که فقیه باید آن فقه دیگر را استخراج کند از منابع دینی و او را به میدان بیاوریم؟ ما وقتی در کلمات مرحوم شهید صدر رضوان الله تعالی علیه مراجعه میکنیم ایشان تقریباً یک چنین فکری داشته که ما یک فقه خُرد و جزئی و موضوعنگر و محدود و فردی داریم و این همین فقه رایجی است که امروز در همین رسالههای عملیه تجلی دارد، در کتب فقهی بزرگان موجود است اما در ورای این فقه فردی یک نظام وجود دارد.
اجتهاد رایج موجود در حوزهها کافی برای پاسخ به نیاز زمانه نیست
مرحوم آقای صدر در همان مسئله اقتصادنا که به نظرم متأثر از وجود نظامهای سرمایهداری، نظام های اقتصادی سرمایه داری یا نظامهای اقتصادی کمونیستی ایشان این اندیشه در ذهنش جرقه زد که باید خود اقتصاد در اسلام یک نظام داشته باشد، دنبال کشف نظام اقتصادی اسلام بود. من نمیخواهم وارد این بحث بشوم که این نظام اقتصادی اولاً چی هست، تعریفش چیست؟ فقیه از چه طریقی باید به این نظام اقتصادی برسد؟ فرق جوهری این نظام اقتصادی با خود احکام اقتصادی چیست؟ اینها چیزهایی بوده که ایشان در صدد حل آن بوده، در کتب دیگرش هم یک مقداری متعرض شده. حالا من سؤالم این است که واقعاً آیا مثل مرحوم آیت الله اردبیلی رضوان الله تعالی علیه در خود قضا، با توجه به مسئولیتی که ایشان داشت، ایشان هم به یک چنین ضرورتی رسید که قضای اسلامی یک نظام قضایی دارد. ورای این قواعدی که ما در باب قضا داریم احکامی که در باب قضا داریم که ما از قدیم الایام یکی از بخشهایی که به رخ دیگران میکشیدیم بر اینکه اسلام خیلی قوی هست مسئله قضای اسلامی است، آیا این قضای اسلامی نظام قضایی دارد؟ یا اینکه ایشان معتقد به نظام قضایی نبوده، عرض کردم این باید یک مقدار تتبع بشود، کار بشود و من نمیتوانم الآن بگویم که ایشان به ضرس قاطع این نظام قضایی را قبول داشته یا نه؟ ولی مجموعاً از کتب ایشان استفاده میشود که در عین اینکه فقه نیاز به تحول دارد، در عین اینکه این اجتهاد رایج موجود در حوزهها کافی برای پاسخ به نیاز زمانه نیست، در عین اینکه در باب قضاوت همین متون قضایی موجود در فقه کافی نیست.امروز باید ماهیت قضایی بین المللی، ارتباط بین دُوَل، قراردادهای بین المللی، قوانین بین المللی، دادگاههای بین المللی، اینها یک ماهیتهای خاص دیگری دارد در عین اینکه اینها را باید یک فقیه بداند و اظهار نظر کند، باید یک اطلاعات بیشتری نسبت به آنچه در متون فقهی دارد داشته باشد.
قاعده ای که اگر امروز به میدان بیاید بسیاری از افرادی که در زندانهای هستند باید آزاد شوند
در عین اینکه ایشان معتقد بود به اینکه باید یک نوآوری هایی بشود، این البیّنة للمدعی و الیمین علی من أنکر یکی از مطالبی که ایشان میفرمایند من ندیدم در کتب دیگران که مطرح شده باشد این است که آیا این موضوعیت دارد یا طریقیت دارد؟ و اساساً این بحث که در قضای اسلامی ما حتماً باید به عدالت برسیم یعنی اصلاً قاضی باید همهی همّ و غمّش بر این باشد که حتماً به عدالت برسد یا اینکه أن تحکموا بالعدل غیر از این مسئله است، باید قاضی روی ضوابط عادلانه پیش برود، روی موازین صحیح پیش برود، حالا خواه به عدل برسد یا نه؟ باید در قضا نوآوری هایی بشود باید قواعدی کشف بشود، من در چند سال پیش در مرکز فقهی خودمان به بعضی از محققین گفتم که این قاعدهای که ما داریم لا یبطل دم امرإ مسلم، یک قاعده دیگری هم کنارش داریم و آن قاعده لا یقتل حقّ امرإ مسلم، که من یک فحصی کردم در کتاب فقه الحدود و التعزیرات البته مجال زیاد نداشتم که به صورت کامل فحص کنم این حدیث را آنجا پیدا نکردم، این قاعده اگر امروز به میدان بیاید بسیاری از افرادی که در زندانهای هستند باید آزاد شوند، مسئول محترم قوه قضائیه یک وقتی ایشان را دیدم گفتم شما با این قاعده چکار میکنید؟ لا یبطل حق امرإ مسلم، ایشان گفت ما یبطل دم امرإ مسلم داریم اما لا یبطل حق امرإ نداریم گفتم حدیث معتبر داریم و فقها به آن توجه کردند با توجه به این قاعده اگر یک کسی مدیون است و این تا خر عمر ش هم قدرت اای دینش را ندارد این نباید در زندان باشد، بیت المال مسلمین باید دین این را ادا کند، یک آقایی برای خدا پولی را به او قرض داده و حالا مدیون نمیتواند ادا کند، اسلام اینجا فکری نکرده؟ اسلام اینجا چاره نیندیشیده؟ بیت المال باید این را بپردازد، . با بعضی قضات دیگر هم مطرح کردم گفتن فلانی این را مطرح نکنید الآن دولت گرفتاریهای زیادی دارد، یک کسی برای ده بیست میلیون باید سالها در زندان باشد و این چیزی است که برای نظام اسلامی بسیار سرافکندگی دارد.
قواعد فقهی جدیدی را از دل دین استخراج کنیم
باید حتماً در این میدان تحول قواعد فقهی جدیدی را از دل دین استخراج کنیم، به میدان بیاوریم، نوآوریها باید بشود، اطلاعات مخصوصاً نسبت به قضای روز در محاکم امروز دنیا باید برای ما روشن باشد ولی آیا سؤال این است همان طوری که مرحوم شهید صدر در باب اقتصاد ورای احکام اقتصادی یک تزی را به نام نظام اقتصادی قائل بود و میگفت این نظام خودش یک موضوع جدا دارد، محمول جدا دارد، اهداف جدا دارد، مسائل جدا دارد، آیا در باب قضا هم همین است؟ و میتوانیم بگوئیم مرحوم آقای اردبیلی رضوان الله علیه به این رسیده بوده یا نه؟ عرض کردم این باید روی کتب ایشان، تلامذه ایشان و مجموعه ایشان، باید روشن بشود.
ما این مقدار که در فقه کار کردیم چیزی به نام نظام نداریم، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نباید این عنوان چشم و گوش ما را پر کند که بگوئیم اسلام نظام دارد، نه، اسلام در هر زمینهای احکام جزئی دارد، قواعد دارد، اما بگوئیم حالا نظام آقایانی که قائل هستند که ما نظام اقتصادی داریم، میگویم هر موضوعی در نظام اقتصادی با هم ارتباط تنگاتنگ دارد، در نظام اقتصادی موضوعات را منفرداً و مستقلاً نمیشود دید، در فقه فردی هر موضوع مستقلی را فقیه استنباط میکند ولی در اقتصاد باید همه موضوعات را با هم و در کنار هم، و چیزهای عجیبی آدم در این مقالات میبیند. من نمیخواهم از زحماتی که یک فقیهی مثل شهید صدر رضوان الله علیه کشیده نادیده بگیرم ولی اینکه ما بیائیم امروز بگوئیم برای پاسخ به نیازهای روز کنار فقه موجود که آقایان اسمش را فقه موضوعی میگذارند، فقه فردی، فقه فردنگر، یک عناوین این چنینی را بار فقه بیچاره ما میکنند بعد میگویند یک فقهی داریم به نام فقه نظامات، بعد میایند کنار این میگویند اگر بخواهیم امروز بر همه شئون بشر تسلط پیدا کنیم تا این فقه نظام را استخراج نکنیم نمیتوانیم.
ما اگر بخواهیم شئون فرهنگی، شئون اقتصادی، شئون سیاسی، تمام را، اسلام و به قول خودشان لون دینی بخواهیم به آن بدهیم، اید نظام را استخراج کنیم. من فقط یکی دو نکته را عرض کنم؛ اگر از مرحوم شهید صدر رضوان الله علیه سوال کنیم کاشف این نظام چیست؟ بالاخره از کجا به این نظام که شما مدعی هستید پی ببریم؟ ایشان میگوید اتفاقاً اینجا باید از رو بنا به زیربنا رسید، از همین فقه موجود و احکام موجود باید به زیربنا رسید، میگوئیم اولین سؤال این است که این فقه موجود با اجتهاد مجتهدین مختلف است، پس هر مجتهدی خودش باید یک نظام خاصی استخراج کند چون غیر از همین مسائل روبنایی کاشف دیگری برای رسیدن به آن نظام ندارید.
در مسائل روبنایی در اقتصاد، در هر فرعی از آن، در مالکیت خصوصی، اقوال، انظار، مختلط است، با اختلاف انظار چطور میشود به نظام رسید؟ اگر یک فقهی داشتیم، احکام واحدی داشت هیچ اختلافی هم در آن نبود اینجا ثبوتاً ممکن بود بگوئیم به نظام میرسیم ولی با وجود اختلاف چطور میتوانیم به نظام برسیم؟ و ثانیاً شما وقتی در اقتصاد میگوئیدما نظام اقتصادی داریم، در سیاست میگوئیم نظام سیاسی داریم، در قضاوت باید بگوئید نظام قضایی داریم؟ باز یک سؤال دیگر پیش میآید که خود این نظامها چه نظامی دارد؟ بالاخره اینها زیرمجموعه های دین هستند اگر زیرمجموعههای دین هست چطور میتوانیم بگوئیم اگر شما میگوئید در خود اقتصاد نظام است باید در مرحله کلان هم یک نظامی باشد که اینها قابل التزام نیست.
قضاوت جمعی
عرضم این است که از تتبع در کتب مرحوم آیت الله العظمی اردبیلی از روش ایشان این مقدار که برداشت من هست، ایشان بدون اینکه این نظام قضائی را ملتزم شود به میدان آمده نوآوریهایی کرده پاسخ به سؤالات داده، مثلاً یکی از قسمتهای جالبی که من میدیدم در فرمایشات ایشان این قضاوت جمعی است، راجع به فتوای جمعی، فتوای شورایی، بحث زیاد شده، راجع به قضاوت جمعی که امروز دنیا مرسومش این است که قضاوت جمعی باید بشود، دادگاهها مثل ایران نیست که یک قاضی باشد، جمع قضاوت میکنند! دیدم ایشان تصویری که صاحب جواهر کرده از قضاوت جمعی، میگوید این تصویر یک تصویر غیرمعقول است، غیر صحیح است، و آمدندیک تصویر خیلی روشن جالب از این مطرح کردند، قضیه حل میشود یعنی ما بخواهیم بگوئیم اسلام قضاوت جمعی را همان قضاوت ولایت است، میگویند ولایت جمعی یعنی چه؟ چند نفر ولایت داشته باشند این چطور قابل تصویر است و اساساً این مسئله باید به چه کیفیتی طرح بشود؟ اینها را حل کردند ولی من چیزی به نام نظام قضایی ندیدم.
در مباحث فقه و اصول نیاز به نوآوریهای فراوان داریم
من فکر میکردم روی این موضوع، بالاخره اگر ما ورای این فقه فردی یک فقهی به نام فقه نظامات داشتیم، آن کسی که باید به آن میرسید در درجه اول امام رضوان الله علیه است، امام با همین فقه فرمود که ما حکومت را اداره میکنیم با همین فقه، نه با همین اجتهاد، یک خلطی گاهی اوقات در کلمات بعضیها میبینم که میگویند امام فقه موجود را کافی نمیدانست، امام اجتهاد موجود را کافی نمیدانست، ولی فقه را کافی میداند منتهی فقهی که باید در آن فکر بشود، نوآوری بشود. الآن در مباحث اصول ما نیاز به نوآوریهای فراوان داریم، در فقه نیاز به نوآوریهای فراوان داریم، افقهای زیادی در فقه باز میشود منتهی همین فقه موجود است نه اینکه ما چیزی به نام فقه نظامات داشته باشیم.
آیت الله العظمی اردبیلی حق بزرگی بر نظام و انقلاب دارد
من باز این خاطره را از مرحوم والدمان (آیت الله العظمی فاضل لنکرانی)عرض کنم که وقتی در بحث قضای قاضی تحکیم استفتایی از ایشان شده بود، به منابع قرار شد مراجعه کنیم ببینیم چه کسی راجع به قاضی تحکیم عمیق و خوب بحث کرده، بعد خود مرحوم والدمان فرمودند من دیدم عمیقتر از همه آیت الله اردبیلی بحث کردند و این کتاب ایشان را هم ببینید و بعد در مجلس استفتا مطرح بشود. انصافاً مرحوم آیت الله العظمی اردبیلی از شخصیتهایی بود که حق بزرگی بر نظام و انقلاب دارد، حق بزرگی بر حوزههای علمیه دارد ، حق بزرگی بر مردم ما و بر شیعه دارد، خداوند آن مرد بزرگ را با اولیاء خودش محشور بفرماید.
۳۱۳/۳۲