به گزارش خبرگزاری حوزه، جمعی از طلاب خوابگاهی جامعه الزهرا علیهاالسلام به همت اداره کل امور فرهنگی جامعه الزهرا علیهاالسلام و با همکاری واحد فرهنگی خوابگاه حضرت خدیجه علیهاالسلام با حضور در منزل شهید شعبانعلی عفیفه از شهدای دفاع مقدس با خانواده معظم این شهید والامقام دیدار کردند.
طلاب ایرانی و بین الملل خوابگاهی روز جمعه ۱۳ دی ماه در حالی که خبر شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی را شنیده بودند، در منزل شهید سردار عفیفه حضور پیدا کردند و این واقعه جانسوز را به این خانواده معظم شهید تسلیت گفتند.
این دیدار هفتگی با قرائت دعای ندبه توسط یکی از طلاب آغاز شد و در ادامه، خانم طوبی معتمد لاری، همسر شهید عفیفه که از دبیران نمونه استانی و کشوری و همچنین خادم حرم حضرت معصومه علیهاالسلام است، به بیان خاطره از شهید پرداخت.
همسر شهید عفیفه گفت: سردار عفیفه در زمان جنگ تحمیلی، دانشجوی مهندسی از استان فارس بود، ایشان تربیت یافته خانواده ای بود که طنین قرآن پدر و صبوری و تقوای مادر در آن جا جریان داشت.
وی در زمینه آشنایی با همسرش گفت: نقطه آغاز آشنایی با همسر شهیدم توسط یکی از اساتیدی که از ایشان صرف و نحو عربی میآموختم، صورت گرفت. شهید عفیفه اهل جبهه و جهاد بود. خانوادهام نیز با تحقیق به این نتیجه رسیدند که فرد شایسته و مناسبی برای ازدواج است، اما شرط ۵۰۰ سکه برای مهریه را تعیین کردند. خودم راضی به این مهریه زیاد نبودم لذا پیام دادم به شهید که راضی نیستم و مهریه را به شما میبخشم، چون میدانستم مهریه ضامن خوشبختی من نخواهد بود. شهید عفیفه از همان جلسه اول خواستگاری از جبهه، دفاع، شهادت، اسارت و جانبازی برایم سخن میگفت و به من گفتند به خاطر ازدواج حاضر به ترک جبهه نیستم.
نویسنده کتاب «پرنده تک بال» ادامه داد: شهید عفیفه از من سؤال کرد آیا شما میتوانید شهادت، جانبازی و یا اسارت مرا تحمل کنید، پاسخم مثبت بود و گفتم الگوی من در صبر، حضرت زینب علیهاالسلام است.
خانم معتمد لاری خاطر نشان کرد: من تقوا را در وجود شهید حس کردم، همه او را از لحاظ اخلاقی و رفتاری تأیید میکردند؛ در نهایت با جواب مثبت من شب میلاد امام رضا علیهالسلام خطبه عقد جاری شد.
وی بیان داشت: هنوز دو ماه از ازدواجمان نگذشته بود که با هماهنگی امام جماعت محلهمان که محضر داشت، ۵۰۰ سکه را به ۵ سکه به نیت پنج تن آل عبا تغییر دادم.
همسر شهید عفیفه به دختران طلبه توصیه کرد: شما نباید مهریه زیاد را باور داشته باشید، زیرا خوشبختی در مهریه خلاصه نمیشود، بلکه باید به موارد مهمتری در زندگی اهمیت داد.
وی در ادامه عنوان کرد: همسرم در اسفندماه ۶۴ مجروح شد و او را در بیمارستان اصفهان بستری کردند و خانواده برای آماده کردن من جهت شنیدن خبر مجروحیت همسرم از رشادتهای حضرت عباس علیهالسلام برایم میگفتند که در این بین حدس زدم که همسرم از ناحیه دست جانباز شده است.
نویسنده کتاب «کبوتران فاطمی» افزود: سخنان همسرم را برای خودم در خواستگاری مرور میکردم و این که با اطلاع از تحمل سختیهای جنگ به ازدواج ایشان درآمدم و لذا هر زمان که با ایشان تماس تلفنی داشتم، جانبازی ایشان را مایه افتخار میدانستم. از این پس با علاقه پرستار ایشان شدم و از این خدمت لذت میبردم.
معتمد لاری اظهار داشت: طولی نکشید که آخرین نماز مغرب و عشا، جانماز را برایش پهن کردم . بعد از نماز مغرب و عشا به ایشان گفتم شما از خداوند در قبال یک دست، یک بال گرفته اید، زیرا خداوند به جعفر طیار در قبال دو دست، دو بال عطا فرمود، از شما درخواست دارم به واسطه بالت مرا خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام ببری؛ در پاسخ بدون هیچ کلامی به سجده رفتند و قرار من و ایشان این شد.
وی با اشاره به اینکه با اجازه شهید عفیفه در شهادتش سخنرانی میکنم، گفت: شهید عفیفه از من خواستند که دختران و زنان را به حفظ حجاب دعوت کنم، زیرا معتقد بود ما ما حجاب را رنگینتر از خون و برندهتر از شمشیر میدانیم و به جوانان هم بگو همواره به صف رزمندگان بپیوندند و برای حفظ کشور تلاش کنند.
در پایان، همسر شهید عفیفه برای طلاب دعا کرد و کتابهایی از تألیفات خود را به همه طلاب اهدا کرد. همچنین هدیه ای از سوی اداره کل امور فرهنگی به همسر شهید عفیفه اهدا شد.
شهید شعبانعلی عفیفه در سال ۱۳۳۷ در شهر لار شیراز چشم به جهان گشود، ایشان در رشته امور فنی کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی قبول شد و برای تحصیل به اردبیل رفت و در عین حال برای دفاع از اسلام و تمامیت عرضی کشور به جبههها اعزام شد و به دلیل درایتی که داشت به سمت معاون گردان امام علی علیه السلام انتخاب شد.
شهید عفیفه پس از سالها حضور در جبهه و عملیات های متعدد در حالیکه مسئولیت معاونت گردان را بر عهده داشت، روز ۱۸ فروردین سال ۱۳۶۶ مصادف با ۱۵ شعبان در عملیات کربلای ۸ با اصابت گلوله به خودروی مهمات و انفجار به شهادت رسید و پیکر سوختهاش به وسیله دست قطع شده قابل شناسایی بود.
وی عاشقانه به سوی معبودش پر کشید و پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای لار به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیت نامه شهید عفیفه خطاب به پدر و مادرش:
«...پدر و مادر عزیز، من عاشق شهادت بودم و همیشه از دوستان شهیدم میخواستم که مرا به جوار خودشان دعوت کنند. این تنها آرزوی من بوده؛ آرزویی که آگاهانه و با آغوش باز خواهان آن بودم. پس پدر و مادر و برادر و خواهر عزیز، اگر به آرزوی بزرگ خود نایل آمدم غمگین نباشید و گریه نکنید. پدر و مادر عزیز، اگر فلسفه ی گریه برای امام حسین نبود میگفتم برایم جشن بگیرید و شادی کنید... امیدتان به خدا باشد و امام را دعا کنید. هر کجا میروید به امام متصل باشید که در این دریای طوفانی انقلاب غرق نشوید و من امروز شما را وصیت میکنم که امام را فراموش نکنید...».
۳۱۳/۶۱