خبرگزاری «حوزه » بجنورد/ بیانیه گام دوم را میتوان در یک نگاه کلان «دایرةالمعارف» انقلاب اسلامی نامید، زیرا در این بیانیه مهم ترین و سرنوشت سازترین حوادث و رخدادهای پیش از انقلاب و شکلگیری آن و رخدادهای پس از آن و تحولات تاریخی و تأثیرگذاری آنها در ایران و جهان و نیز معجزات این پدیده بزرگ و برکات و دستاوردهای آن سخن به میان آمده است.
بر آن شدم تا با استخراج واژهها و سرفصلهای این منشور حکیمانه و شرحی اندک بر آنها از این زاویه توجه همگان را به محتوای سرشار از نکتههای حکیمانه و رهنمودهای راهگشای این بیانیه جلب نمایم.
از این رو در قالب حروف الفبا به شکل موضوعی به موضوعات گوناگون بیانیه اشارهای گذرا خواهم داشت، امید است مورد استفاده و توجه خوانندگان عزیز قرار گیرد.
بخش های اول تا شانزدهم این نوشتار پیش از این ارائه شد آنچه در پی می آید، ادامه سخن و سرفصل های مربوط به حرف «م» در بیانیه گام دوم انقلاب است.
«م»
مشارکت مردمی و مسابقه در خدمترسانی
برکات انقلاب اسلامی بر این مردم بسیار است که شایسته است برای هر کدام از آنها پیشانی بر زمین بسایند و سپاسگزار نعمتهای الهی در این کشور اسلامی باشند، ازجمله این برکتها حضور و مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی و اجتماعی مانند انتخابات است که در طول ۴۰ سال انقلاب بیش از ۳۰ مرتبه در کنار صندوقهای رأی حاضر شدند و آنچه را دوست داشتند و میپسندیدند چه قانون و چه اشخاص، به آن رأی دادند.
این ویژگی را نسبت به پیش از انقلاب مقایسه کنیم که رژیم سلطنتی مردم را به چیزی نمیانگاشت و به حساب نمیآورد و برای رأی و نظر مردم ارج و ارزشی قائل نبود، نعمتی بیبدیل و کرامتی اصیل به شمار میرود.
رهبر بزرگوار در بیانیه به این برکت اشارهای کوتاه و گرانسنگ دارند:
«مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی{ در این انقلاب} به اوج رسید»
و همچنین حضور مردم در کمک به همنوعان و هم کشوریهای خویش در حوادث و رخدادهای غیرمترقبه مانند سیل و زلزله یکی دیگر از برکات انقلاب اسلامی است که رهبر حکیم به آن نیز پرداختهاند:
«در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقه خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.»
تعاون بر «برِّ» و تعاضد اجتماعی مردم بعد از انقلاب صحنههای شورانگیز و دلنشین را به وجود آورده است، استقبال و پذیرایی از کاروانهای اربعین و راهپیمایان حرم حسینی و رضوی یکی از جنبههای این نیکوکاری و خدمترسانی است که در جایجای میهن اسلامی و مرزها و حتی آن سوی مرزها دیدنی و ستودنی است، خدماترسانی انواع و اقسامی دارد:
1- خدمت صادقانه: کاری که فقط با انگیزه خدمت و برکنار از هر دغدغه دیگری انجام میشود و از خادم سر میزند.
2- خدمت مخلصانه: خدمتی است که تنها و تنها به خاطر مخدوم و به عشق او انجام گیرد و از هر پیرایهای مبرا و منزه باشد.
3- خدمت کامل: کمال خدمت، انجام تام و تمام آن است، از نقطه شروع تا مرز پایان بیکم و کاست انجام میگیرد و این به هنر خدمتکار و توانایی و انگیزه او بستگی دارد.
امید خواجگیام بود، بندگی تو جستم/ هوای سلطنتم بود، خدمت تو گزیدم
منیع الطبع (بلندطبعی) و مبارزه با رذایل
«طبع» در لغت به معانی: سجیه، خوی و سرشت به کار رفته است.
در یک نگاه اسلام انسانها به دو دسته تقسیم میشوند:
الف: منیع الطبع (دارای طبع بلند)
ب: دنی الطبع (دارای طبع فرومایه)
طبع و طینت تبعات انسانها گوناگون است و این مدیریت آنهاست که آنان را به سوی زیباییها و کارهای مثبت و بلندمرتبه سوق میدهد اگر طبع به حال خودش رها شود آدمی را به سوی شر و بدی میکشاند.
قرآن میفرماید:
«بَلْ یرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیفْجُرَ امَامَهُ»(1)؛ انسان شک در معاد ندارد بلکه او میخواهد {آزادانه} در تمام عمر گناه کند.
طبیعت انسان با مانع و رادع مخالف است، میخواهد جلویش را بشکافد و از موانع عبور کند تا به خواستههای خودش برسد و کامیاب شود. کامیابی را در دسترسی به خواستههایش میداند، گاهی از حدود و ثغور حلال و حرام عبور میکند تا به لذتی زودگذر و یا سمتی ناپایدار و یا نام و نانی اندک دسترسی پیدا کند.
اقتضای طبیعت انسان است و اگر مدیریت نشوند آدمی را بیچاره و بدبخت میکند، مکتب وحی مأموریتش این است که آدمی را از دام (طبع) برهاند و به بارگاه (ربّ) برساند.
قرآن میفرماید:
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً/ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً/ وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیرُ مَنُوعاً/ إِلَّا الْمُصَلِّینَ»(2)؛ به یقین انسان حریص و کمطاقت آفریده شده است، هنگامی که بدی به او برسد بیتابی میکند و هنگامی که خوبی به او میرسد مانع دیگران میشود و بخل میگردد مگر نمازگزاران {که چنین نیستند در سختیها صبوری میکنند و در نعمتها شکوری دارند}.
شهید مطهری در تفسیر آیات شریفه فوق چنین توضیح میدهد:
«انسان به حسب خلقت چیزهایی را دارد... سرمایه را دارد، ولی از نظر اینکه باید از این سرمایهها بهرهکشی کند و این ماده خام را به عمل بیاورد و تبدیل به یک ماده قابل استفاده کند و این کار را نکرده است قابل ملامت است. از اینجا معلوم میشود که مذمت در چه قسمتی است... اگر انسان حرص را به طور جبلّی و طبیعی و اوّلی نداشته باشد، بعد دیگر هیچ چیز برایش کمال نیست. آیا آن وقت برای یک چنین انسانی ازخودگذشتگی کمال است»(3)
بنابراین منیع الطبع به کسی گفته میشود که شرایط برای زیادهخواهی او آماده بود ولی آلوده به آن نشد یا مالی از بیتالمال در اختیارش بود آن را در مسیر درست مصرف کرد و به کار گرفت.
فساد یعنی از آنچه خداوند به تو داده است مسیر انحرافی بزنی و استعدادها، سرمایهها، فرصتها و... را در مسیر گناه و آلودگی صرف کنی.
مقام معظم رهبری در بیانیه میفرمایند:
«طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص بر حذر باشند و از لقمه حرام بگریزند و از خداوند در اینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفه فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است.»
مناعت طبع هنگامی رخ مینماید که انسان از رذایلی مانند حرص، طمع، حرام خواهی، لذتجویی حرام و ... بر حذر باشد و طبع بلندش را آلوده به این پلشتیها و پستیها و پلیدیها نکند.
مشکلات و راهحلها
مشکلات اقتصادی، معیشتی و اجتماعی مردم در هر نظام، دغدغه بزرگ مسئولان آن نظام به شمار میرود، در وضعیت اقتصادی نامناسب، فرهنگ و اخلاق مردم نیز دچار اختلال میشود، خشم و خشونتها رخ مینماید، سرقت و غارت اموال مردم رواج مییابد و خلقوخوی مردمان دگرگون میشود.
امام علی (ع) فرمود:
«اَلْعُسْرُ یفْسِدُ اَلْأَخْلاَق»(4)؛ تنگدستیها و مشکلات خلقوخوی مردم را نیز فاسد میکند.
و بالاتر از آن باورهای مردم است که سست و کمفروغ میشود و اخلاق که نصف دین بشمار میرود درخطر قرار میگیرد.
ازاینرو شایسته است مدیران و مسئولان عوامل مشکلساز را شناسایی کرده و از پیشگیری و درمان آن دریغ نورزند، در نظام اسلامی این مسئولیت دوچندان است، مردمی که در همه صحنهها و مناسبتها جلوداری میکنند و تمامقد در برابر مستکبران میایستند، شایسته نیست در صف ارزاق عمومی و مانند آن قرار گیرند.
ریشهها و راهحلها
دو موضوع را باید مورد کنجکاوی و توجه قرار دهیم:
الف: ریشههای مشکلات
ب: راهحلها
درباره ریشه مشکلات باید واقعبینانه نگریست، گناه را باید به گردن این و آن نینداخت و از پاس دادن مشکلات به یکدیگر خودداری کرد.
برخی کج اندیشان بهظاهر روشنفکر تمام مشکلات را در قطع ارتباط ایران با آمریکا میدانند و کلید بهشت اقتصادی را در برقرار کردن رابطه و مذاکره با آن تحلیل میکنند، رهبر معظم میفرمایند:
«جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت زدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم سازان و تصمیم گیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.»
راهحلهای واقعی و تحلیل میدانی این را نشان میدهد که:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
ما ظرفیتهای انسانی و طبیعی دستنخورده و گوناگونی داریم که اگر آنها را به فعلیت برسانیم و درست از آنها بهرهگیری نماییم چهره اقتصاد ما دگرگون خواهد شد، شعار «ما می میتوانیم» را باید در میدان کار و تلاش به اثبات برسانیم، افزون به آن به چند محور در رابطه با راحلها باید تمرکز بیشتری پیدا کنیم:
1- مولد شدن، رونق تولید و حمایت از تولید داخلی یکی از راهکارهای برونرفت از مشکلات فعلی است.
2- حرکت به سمت دانشبنیان و فناوری جدید در کاستن مشکلات نقشی کاربردی و مؤثر دارد.
3- برنامهریزی عادلانه و متوازن در بودجهبندی سالانه کشور یکی از راههای برونرفت از مشکلات میتواند باشد. توزیع عادلانه بودجه و همه کشور را دیدن و با کارشناسی بودجه سالیانه را بستن یکی دیگر از راهحلها و راهکارها است.
4- هزینههای مسرفانه را ترک کردن و از بریزوبپاشهای اسراف گونه بر حذر بودن، یکی دیگر از راهکارهای حل مشکلات مردم است.
مقام معظم رهبری میفرمایند:
«مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیت داخلی، استفاده اندک از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجه اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه ضعیف و امثال آن است.
راهحل این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرائی برای همه بخشهای آن تهیّه و باقدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانشبنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّی گری نکردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهم این راهحلها است.»
انتهای پیام/
ابوالقاسم یعقوبی
منابع:
1- سوره قیامت، آیه 5.
2- سوره معارج، آیات 19-22.
3- مجموعه آثار شهید مطهری، ج 27/ 706/704.
4- شرح غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج2، ص 202.