حجت الاسلام سید احمد غفاری قرهباغی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در واکنش به سخنان آیت الله علوی بروجردی در نفی علوم انسانی اسلامی، اظهار داشت: اینکه پیامبر اکرم «فقط» برای اخلاق و معنویت آمده است، با کدامین مستند قرآنی یا روایی است؟ اگر بیان شود که روایت «انما بعثت لاُتمّم مکارم الأخلاق» به عنوان دلیل است، خواهیم گفت این روایت در هیچ یک از منابع شیعی نیامده است. چگونه است که با یک روایت، آن هم روایتی که موجود در منابع اهل سنت است، درباره نفی نظام اقتصادی و سیاسی و اجتماعی اسلام ارائه رأی میکنند، ولی محققان علوم انسانی را مجاز به استفاده از آیات و روایات فراوان تربیتی و اقتصادی و سیاسی برای شکل دادن به نظامات علمی دینی نمیداند؟
وی ادامه داد: فرض میکنیم که پیامبر اکرم (ص) فقط برای معنویت مبعوث شده باشد. پرسش این است که آیا معنویت، حقیقتی خارج از زندگی روزمره ما دارد، یا تنیده در اجزاء آن است؟ به عبارت دیگر، آیا سلوک خانوادگی، یا سلوک اجتماعی، یا تعاملات اقتصادی قابل تقسیم به تعاملات معنوی و غیرمعنوی نیستند؟ همچنین تعاملات سیاسی و فرهنگی ما در معاشرتها و روابط اجتماعی.
عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایرات تصریح کرد: حتی در فرض انحصار رسالت رسول اکرم (ص) در معنویت، حضرت ناگزیر از دخالت در حوزههای رفتاری فردی و اجتماعی است.
وی اضافه کرد: اینکه بگوییم ما در علم اقتصاد و علوم مختلف دیگر همچون سیاست و فرهنگ، به رویه عقلایی مراجعه خواهیم کرد، سخن غلطی نیست. لکن تمام سخن در یافتن همین رویکرد عقلایی است.
حجت الاسلام قرهباغی با بیان اینکه مارکسیستها رویکرد عقلایی را در اقتصاد به گونهای ترسیم میکنند و لیبرالها بگونهای دیگر. و همه، رویه خود را عقلایی میدانند، گفت: حال پرسش ما از گوینده محترم این است که کدام رویکرد، عقلایی است؟ گویا نافی اقتصاد اسلامی تصور کرده است که فقط یک رویه عقلایی در اقتصاد و همچنین در علوم مختلف وجود دارد و بقیه رویکردها میگویند ما غیرعقلایی هستیم!
وی تاکید کرد: درباره اسلامی شدن علم، دیدگاههای متنوعی طرح شده است که دیدگاه منتخب و مختار، عبارت است از بازنگری کلی در علوم موجود، بر اساس نفی خودبسندگی فیزیکال و لزوم نقشورزی متافیزیک، همچنین، غنابخشی به علم از حیث نقشورزی روشمند وحی و عقل و خارج ساختن علم از انحصار تجربه است.
عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران در ادامه بیان داشت: این دو نکته بنیادین برای دینی شدن علوم، یعنی دخالت دادن متافیزیک در علم موجود و اصلاح حیث روشی علم موجود، دقیقاً همان دو نقیصه است که عالمان اندیشهورز به خاطر این دو، ضرورت دینی شدن علوم را متذکر میشوند.
وی با بیان اینکه در سخنی تعجب برانگیز، نافی اقتصاد اسلامی بیان میکند که در کجای اسلام آمده است که برای کنترل تورم لجامگسیخته چه کار باید کرد؟، گفت: در پاسخ به سخنان وی باید متذکر شد که اصولاً علم در دو ساحت توصیف و توصیه، به تبیین اموری میپردازد که اگر رعایت آنها شود، اصولاً آسیبی پیش نخواهد آمد.
حجت الاسلام قرهباغی افزود: برای فهم آسانتر این سخن، مثال از دانش منطق میزنیم که همه منطقدانان گفتهاند رعایت توصیههای منطقی، مانع از خطای در فکر میشود. حال این نادرست است که بگوییم کدام منطقدان برای رهایی از خطای در فکر، راهکار ارائه کرده است؟! طبیعی است که یک منطقدان در پاسخ به این سوال بسیط، پاسخ خواهد داد که توصیههای من اساساً امکان خطای در فکر را باقی نمیگذارد؛ به عبارت دیگر، توصیههای منطق در نقطهی پیش از آسیب قرار دارند، نه پس از آسیب.
وی با بیان اینکه در موضوع کنترل نرخ تورم، توصیه روشنی را میتوان از مضامین اسلامی اصطیاد کرد، افزود: اسلام بر اساس قاعده نفی ضرر، تمامی منافذ ضرر و ضرار اجتماعی را میبندد. حال در اقتصاد کلان، چنانچه مالکیت از واسطه و دلال حذف شود، امکان قیمتگذاری از دلال سلب میشود و تمام روند مسیر تولید تا نقطه نهایی مصرف، در امنیت کامل از ضرر اقتصادی خواهد بود، و هم تولیدکننده و هم مصرفکننده به سود واقعی دست پیدا خواهند کرد و از ضرر، در امان خواهند ماند.
عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: ایده فوق که طرح اقتصادی برخی اقتصاددانان اسلامی است و متّخذ از مضامین دینی و روایی است، به روشنی نشان میدهد که شریعت اسلامی توانا در مدیریت اقتصاد کلان است.
وی اضافه کرد: به گوینده محترم باید متذکر شد که اسلام دارای شریعتی است مشتمل بر بایدها و نبایدها، که کلیه رفتارهای انسان را پوشش میدهد و متدین به دین اسلام، موظف است تمام رفتارهای خودش را مطابق با دستورات شرع مقدس کند. اساساً همین جامعیت اسلام است که آنرا متمایز و ممتاز از سایر ادیان تحریف یافته کرده است.
حجت الاسلام قرهباغی در پایان گفت: چنانچه بگوییم اسلام برای رفتارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ما هیچ پاسخی ندارد، به معنای این خواهد بود که اسلام در اکثریت حوزههای رفتاری و معیشتی انسان، دارای راهبرد مؤثر نیست و بدین ترتیب اساساً اسلام از شکل دادن به سبک زندگی ناکام خواهد ماند.
انتهای خبر./