به گزارش خبرگزاری حوزه، هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت امام جعفر صادق علیه السلام است که در این نوشتار، مروری بر توصیه های تربیتی آن امام همام درباره کودکان خواهیم داشت:
وفای به عهد:
وفای به عهد وظیفه ای دینی و عقلی است که نسبت به دیگران، به ویژه کودکان در سیره امام صادق(ع) مورد توجه قرار گرفته است. اگر ما به وعده های خود به کودکان مان عمل نکنیم، شخصیت فرزندان را تحقیر کرده، به آنان درس دروغگویی می دهیم و با گفتار عمل خود سخنانی را هم که در آینده خواهیم گفت، از پیش بی اعتبار می سازیم.
امام صادق(ع) می فرمایند: «أَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ، وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ، فَفُوا لَهُمْ؛ فَإِنَّهُمْ لَایرَوْنَ إِلَّا أَنَّکمْ تَرْزُقُونَهُم؛ [۱] کودکان را دوست بدارید و به آنها محبت کنید، پس اگر به آنان وعده ای دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان روزی خود را در دست شما می بینند.
عقیقه:
تولد فرزند در اسلام دارای احکامی است که بعضی واجب و بعضی مستحب می باشند. از جمله مستحبات مؤکد «عقیقه» است که برای کسی که قادر بر آن باشد، سنت مؤکد اسلام معرفی شده است و منظور از آن، قربانی کردن گوسفند و مانند آن برای فرزند می باشد.
تأکید بر عقیقه به حدّی است که امام صادق(ع) با صدقه دادن قیمت آن راضی به ترک آن نشده اند.
«عبد الله بن بکیر» می گوید: «کنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) فَجَاءَهُ رَسُولُ عَمِّهِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَلِی فَقَالَ لَهُ یقُولُ لَک عَمُّک إِنَّا طَلَبْنَا الْعَقِیقَةَ فلَمْ نجِدْهَا فمَا تَرَی نَتَصَدَّقُ بِثَمَنِهَا فَقَالَ لَا إِن اللَّه یحبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِرَاقَةَ الدِّمَاء؛ [۲] نزد امام صادق(ع) بودم. فرستاده عبد الله بن علی، عموی امام صادق(ع) به امام عرض کرد: عمویتان می گوید: به دنبال حیوانی برای عقیقه رفتیم؛ ولی نیافتیم، آیا قیمت آن را صدقه دهیم؟ امام فرمود: نه؛ زیرا خدا غذا دادن به مردم و ریخته شدن خون حیوان [عقیقه] را دوست دارد.»
وقتی اهمیت مسئله عقیقه روشن می شود که بدانیم. چنانچه والدین برای فرزندشان عقیقه ننموده باشند، بعد از بلوغ و حتی تا کهنسالی نیز مستحب است شخص انجام دهد. «عمر بن یزید» می گوید: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِنِّی وَ اللَّهِ ما أَدْرِی کان أَبی عَقَّ عَنِّی أَمْ لَا قَالَ فَأَمَرَنِی أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) فَعَقَقْتُ عَنْ نَفْسِی وَ أَنَا شیخ؛ [۳] به امام صادق(ع) عرض کردم: به خدا نمی دانم پدرم برای من عقیقه کرده است یا نه؟ امام فرمود: برای خود عقیقه کن! من نیز چنین کردم، در حالی که کهنسال بودم.» نکته جالبی که در این روایت به آن اشاره شده است، در تردید بودن راوی است که آیا عقیقه شده یا نه؟ حضرت اصل را بر عدم آن گرفته و دستور عقیقه می دهند با آنکه مسئله عقیقه امری مستحبی است. این مسئله اهمیت دو چندان عقیقه را می رساند. و نیز حضرت می فرمایند: «کلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بالْعَقِیقَةِ؛ [۴] هر مولودی در گروه عقیقه اش می باشد.»
گویا کودک در بند است و با قربانی کردن آزاد می شود. بنابراین، عقیقه از سنتهای مؤکد اسلام است که در سیره امام صادق (ع) به آن توجه ویژه ای شده است.
نیازهای اساسی کودک
کودکان بیش از بزرگ ترها نیازمند عواطف و حمایت هستند و بدون ایشان نمی توانند نیازهای طبیعی و عاطفی خویش را رفع نمایند. نیاز کودکان تنها در قلمرو نیازهای مادی مانند: غذا، پوشاک و مسکن محدود نمی شود؛ بلکه نیازهای دیگری نیز دارند، از جمله نیازهای درونی و معنوی که بسیار با اهمیت تر از نیازهای جسمی ایشان می باشد. نیازهایی که جنبه عاطفی، روانی و احساسی دارند و در رشد و تعالی جنبه های فیزیکی کودکان نیز بسیار اثربخش هستند.
به طوری که اگر به آنها توجه جدّی نشود، ممکن است کودکان در آینده به ناهنجاریهای اجتماعی، افسردگی، خلأ شخصیت، فرار از خانه و ... دچار شوند. در این بخش به برخی از نیازهای اساسی کودکان در روش تربیتی امام صادق (ع) نگاهی گذرا خواهیم داشت.
الف. محبت به کودک
بی شک یکی از اساسی ترین نیازهای کودک پس از نیازهای مادی، نیاز به محبت است. لازم است والدین به این نیاز کودک توجه خاص داشته باشند و بدانند که پاسخگویی صحیح به این نیاز، اساس و پایة تربیت او را شکل می دهد. با نگاهی به آمار دختران فراری و بررسی ریشة این مسئله، پی می بریم که در خانه به ایشان محبت نشده است، و لذا شخص به دنبال محبت های دروغین بیرون از خانه است.
سیرة عملی امام صادق(ع) در این خصوص، نشان دهنده توجه ویژه اسلام به این اصل و نیاز اساسی فرزند می باشد. در روایت آمده است: «کانَ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ابنٌ یحبُّهُ حُبّاً شَدِیداً فَقِیلَ مَا بَلَغَ حبُّک لَهُ؟ قَالَ: مَا اَحَبَّ اَن لِی ابنٌ آخَر فَینْشِرُ لَهُ فِی حبِّی؛ [۵] امام صادق(ع) به فرزند [پسر] خویش بسیار محبت می کردند، از ایشان سؤال کردند: چقدر او را دوست دارید؟ فرمود: به اندازه ای که دوست ندارم فرزند دیگری داشته باشم تا محبتم را بین آنها تقسیم کنم.» این روایت اصل مهم و اساسی محبت به کودک را مورد توجه قرار می دهد.
و نیز امام صادق (ع) فرمود: «قالَ موسَی(ع) یا رَب أَی الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَک قالَ حُبُّ الْأَطْفَالِ فَإِنِّی فَطَرْتُهُمْ عَلَی تَوْحِیدِی فَإِنْ أَمَتُّهُمْ أَدْخَلْتُهُمْ جَنَّتِی بِرَحْمَتِی؛ [۶] حضرت موسی(ع) به خدا عرض کرد: خدایا! برترین اعمال نزد تو کدام است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا من آنها را بر فطرت توحیدی خویش آفریده ام و اگر آنها را بمیرانم، به رحمت خود به بهشت وارد می کنم.»
ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که چگونه به فرزند خود محبت کنیم؟ در این قسمت از مقاله به برخی از روشهای محبت به فرزند در سیرة امام صادق(ع) می پردازیم:
۱- بوسیدن کودک:
فرزند، به ویژه در سنین خردسالی، اظهار محبت دیگران را از طریق بوسیدن درک می کند. این گونه اظهار محبت طبیعی و فطری است که امام صادق(ع) به آن این گونه سفارش نموده اند: «قَالَ الصَّادِقُ(ع) : أَکثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِکمْ فَإِنَّ لَکمْ بِکلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ مَسِیرَةَ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ؛ [۷] فرزندان خود را زیاد ببوسید، به درستی که برای هر بوسه ای درجه ای برای شما در بهشت به اندازۀ مسیر پانصد سال خواهد بود.»
۲- بازی با کودک:
طبیعت کودک مانند سایر موجوداتی که شروع به رشد می کنند، نیاز به تحرّک و جنب و جوش دارد، لذا بازی با کودک نیز احتیاج طبیعی او است، خصوصاً در بازی خنده و شوخی نیز باشد. بازی والدین با فرزند از نظر روحی و روانی در او تأثیر فوق العاده ای دارد و به نوعی اعلام محبت و علاقه به کودک است و به او می فهماند که والدین حاضرند که برای او وقت بگذارند. امام صادق(ع) می فرماید: «دَعِ ابْنَک یلْعبُ سبْعَ سِنِین؛ [۸] فرزندت را رها کن تا هفت سال بازی کند.»
۳- هدیه دادن:
شخصی که به مسافرت می رود و از خانواده و فرزندان خویش دوراست، هنگام بازگشت برای اینکه نشان دهد در سفر هم به یاد آنها بوده و به ایشان علاقه و محبت دارد، مناسب است سوغاتی بیاورد. امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند: «إِذَا سَافَرَ أَحَدُکمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْیأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَیسَّرَ وَ لَوْ بِحَجَر؛ [۹] هرگاه مردی به سفر می رود، هنگامی که نزد خانواده اش برمی گردد، باید چیز تازه ای بخرد، اگر چه چیزی کم ارزش همچون سنگ باشد.»
ب. پرورش فطرت خداپرستی و محبّت اهل بیت(ع)
براساس آیه شریفه [فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها]؛ [۱۰] «فطرتی که خداوند مردم را براساس آن آفریده است.» هر انسانی با فطرت خداپرستی آفریده می شود و خدای متعال صفت خداپرستی را در فطرتش به ودیعه می گذارد. بر همین اساس و برای رشد و تقویت روحیه خداپرستی در کودک، امام صادق(ع) مراحلی را برای تقویت این حسّ فطری در فرزندان بیان می دارند که: «إِذَا بلَغَ الْغلَامُ ثَلَاثَ سِنِینَ یقَالُ لَهُ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ ثلَاثُ سِنِینَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ یوْماً فَیقَالَ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مرَّاتٍ وَ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَه أَرْبعُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالَ لَهُ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ یتْرَک؛ [۱۱] وقتی فرزند به سن ۳ سالگی رسید، به او گفته شود: هفت مرتبه بگو «لا اله الّا الله»، سپس رها شود تا ۳ سال و هفت ماه و بیست روز از او بگذرد، آن گاه به او بگوید: هفت مرتبه بگو «محمّد رسول الله»، آن گاه رها شود تا اینکه به سن ۴ سالگی درآید، سپس به او گفته شود: هفت مرتبه بگو «صلّی الله علی محمّد و آله» سپس رها شود... د.»
در این روایت امام صادق(ع) بسیار ظریف و به صورت تدریجی نحوۀ علاقه مند کردن کودک به خدا و دین را مرحله به مرحله بیان فرموده اند که در قالب الفاظی ساده و گویا آموزش داده می شود.
آموزش نماز در سیرۀ امام صادق(ع)
یکی از نیازهای اساسی کودکان، آشنایی و انجام مسائل معنوی، خصوصاً نماز می باشد. امام صادق (ع) سنّ واداشتن فرزندان اعم از اختر و پسر به نماز را ۹ سالگی می دانند، منتهی با توجه به اینکه هر عملی نیاز به مقدمات و شرایط خاص خود دارد و یکی از اصول و روشهای تربیتی مسئله تدریج می باشد. حضرت صادق(ع) به این شکل این مسئله را بیان می دارند: «حتَّی یتمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالَ لَهُ أَیهُمَا یمِینُک وَ أَیهُمَا شِمَالُک فَإِذَا عَرَفَ ذَلِک حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَی الْقِبْلَةِ وَ یقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ یتْرَک حتَّی یتمَّ لَه سَبْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ قیلَ لَه اغْسِلْ وَجْهَک وَ کفَّیک فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِیلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ علِّمَ الْوُضوءَ وَ ضرِبَ عَلَیهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَیهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ لِوَالِدَیهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ [۱۲] وقتی کودک ۵ ساله شد، به او گفته شود: دست راست و چپت کدام است؟ وقتی این را دانست، صورت او را به قبله برگردان و به او بگو تا سجده کند، سپس رها شود تا به هفت سال برسد. وقتی هفت سال او تمام شد، به او گفته شود: صورت و دو کف را بشوی. وقتی شست، به او بگوی: نماز بخوان! بعد او را به حال خود واگذار تا ۹ سال او تمام شود. وقتی ۹ سال او تمام شد، وضو یادش بده و او را به نماز وادار. وقتی وضو و نماز را یاد گرفت، خدا ان شاء الله او و پدر و مادرش را می آمرزد.»
البته لازم است مسئله نماز با روشهای متنوع مانند داستان، شعر، مسابقه و... به کودک آموزش داده شود.
آموزش قرآن به کودکان
همه آنچه برای هدایت و راهنمایی انسان ضروری است، در قرآن بیان شده و مهم ترین معارف اسلام در قرآن است که این مهم آن را در مقایسه با منابع اسلامی دیگر از جایگاه والاتری برخوردار می کند، به همین سبب در سیرۀ امام صادق (ع) به آموزش قرآن به فرزندان اهتمام خاصی داده شده و حضرت(ع) می فرمایند: «عَلَیکمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآن؛ [۱۳] بر شما باد به تلاوت قرآن. » و نیز حضرت می فرمایند: «وَ کان یجمَعُنَا فیأْمُرُنَا بِالذِّکرِ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ یأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ کانَ یقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ کانَ لَا یقْرَأُ مِنَّا أَمرَهُ بالذِّکرِ؛ [۱۴] [پدرم] ما را جمع می کرد و دستور می داد تا طلوع آفتاب ذکر بگوییم و دستور می داد هر کس می تواند قرآن بخواند و آنکه نمی تواند ذکر بگوید.» این کار حضرت باعث انس و عادت کودکان البته بطور غیر اجباری از کودکی با قرآن می شود. خواندن قرآن و فرا گرفتن آن برای حضرت مهم تر از رعایت آداب و شرایط آن است. در این خصوص روایت شده است: «کانَ إِسمَاعِیلُ بنُ أَبی عَبْدِ اللَّهِ(ع) عِنْدَهُ فَقَالَ یا بُنَی اقْرَأِ الْمصْحَفَ فقَالَ إِنِّی لَسْتُ عَلَی وُضُوءٍ فَقَالَ لَا تَمَسَّ الْکتَابَةَ وَ مَسَّ الْوَرَقَ؛ [۱۵] اسماعیل پسر امام صادق (ع) نزد او بود. امام به او فرمود: پسرم! قرآن بخوان. اسماعیل گفت: وضو ندارم. امام فرمود: [قرآن بخوان؛ امّا] به نوشته قرآن دست نزن و به ورق آن دست بزن!»
شخصیت دادن به کودک
به طور معمول افراد سعی می کنند که طبق شخصیت اجتماعی خود عمل کنند. شکل گیری شخصیت در طی دوران حضور فرد در خانواده می باشد. حال اگر والدین کودک در دوران شکل گیری شخصیت او با بی احترامی، تحقیر، سرکوفت زدن و سرزنش با او رفتار کنند، شخصیت کودک به صورتی حقیر، وابسته و منفی شکل خواهد گرفت و همین امر موجب تکبر و زورگویی او در بزرگسالی می گردد. امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند: «مَا مِنْ رَجُلٍ تَکبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجدَهَا فی نَفْسِهِ؛ [۱۶] هیچ مردی تکبر و زورگویی نمی کند، مگر به سبب ذلّتی که در خود می بیند.»
وقتی با کودک سرزنش گونه برخورد می شود، شخصیت او حقیر و کوچک می گردد، و در صدد جبران این مسئله در بزرگسالی است؛ و چون قادر به جبران آن نیست، لذا دست به مقابله با آن می زند؛ یعنی خود را بزرگ می بیند و برای انتقام از دیگران تکبر و زورگویی می کند. حضرت می فرمایند: «مَا مِنْ أَحَدٍ یتِیهُ إِلَّا مِنْ ذِلَّةٍ یجدُهَا فی نفْسِه؛ [۱۷] هیچ فردی تکبر نمی کند؛ الاّ به سبب حقارتی که در خود می بیند.» در این قسمت از مقاله به راه های شخصیت دادن به کودک می پردازیم.
راه های شخصیت دادن به کودک
۱- سلام کردن:
سلام کردن به کودک دو اثر روانی دارد: برای سلام کننده باعث تقویت خوی پسندیده تواضع و فروتنی می شود و برای کودک وسیله احیای شخصیت می باشد. کودکی که بزرگسالان به او سلام می کنند و بدین صورت به او احترام می نمایند، لیاقت و شایستگی خود را باور می کند و از کودکی معتقد می شود که جامعه او را محترم می شناسد و مردم به او اهمیت می دهند.
امام صادق(ع) از رسول اکرم- نقل می کنند که می فرمود: «وَ التَّسْلِیمُ عَلَی الصِّبْیان؛ [۱۸] پنج چیز است که آنها را تا لحظۀ مرگ ترک نمی کنم؛ یکی از آنها سلام به کودکان است.»
۲- احترام کردن:
قرآن می فرماید: [کلاَّ بَلْ لا تُکرِمُونَ الْیتیمَ * وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ]؛ [۱۹] «ولی آنان به یتیم احترام نمی کردند و نسبت به غذای مسکینان اهتمام نمی ورزیدند.»
برخورد محترمانه و شخصیت دادن به دیگران، به ویژه ایتام در اعتماد به نفس و استقلال روح انسان نقشی مهم دارد. انسانی که مورد تکریم قرار می گیرد، خود را از پلیدیها دور می دارد و سلامت روانی و خدمت رسانی او افزایش می یابد.
۳- وفای به عهد
وفای به عهد وظیفه ای دینی و عقلی است که نسبت به دیگران، به ویژه کودکان در سیره امام صادق(ع) مورد توجه قرار گرفته است. اگر ما به وعده های خود به کودکان عمل نکنیم، شخصیت فرزندان را تحقیر کرده، به آنان درس دروغگویی می دهیم و با گفتار بی عمل خود سخنان را هم که در آینده خواهیم گفت، از پیش بی اعتبار می سازیم. امام صادق (ع) می فرمایند: «أَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یرَوْنَ إِلَّا أَنَّکمْ ترْزُقُونَهُمْ؛ [۲۰] کودکان را دوست بدارید و به آنها محبت کنید، پس اگر به آنان وعده ای دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان روزی خود را در دست شما می بینند.»
منبع: حوزه نت
پی نوشت ها:
[۱] کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق، ج ۶، ص ۴۹.
[۲] الکافی، کلینی، ج ۶، ص ۲۵، ح ۶.
[۳] همان، ص ۲۵، ح ۳.
[۴] همان، ج ۶، ص ۲۵، ح ۴.
[۵] الحیال، ابن ابی الدنیا، دار ابن القیم، دمشق، چاپ اول، [بی تا]، ج ۱، ص ۳۱۵.
[۶] مکارم الاخلاق، رضی الدین، ابی نصر الحسن بن فضل طبرسی، دار الحوراء، بیروت، ۱۴۰۸ ق، ص ۲۴۹.
[۷] وسائل الشیعة، حر عاملی، انتشارات اسلامیه، تهران، چاپ ششم، ۱۳۶۷ ش، ج ۱، ص ۴۸۵.
[۸] همان، ج ۲۱، ص ۴۳۷.
[۹] همان، ج ۸، ص ۳۳۷.
[۱۰] روم / ۳۰.
[۱۱] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۳ ق، ج ۱، ص ۲۸۱.
[۱۲] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۸۱.
[۱۳] بحار الأنوار، علاّمه مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چ سوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۸۹، ص۱۹۷، روایت۴.
[۱۴] کافی، کلینی، ج ۲، ص ۴۹۸.
[۱۵] الاستبصار، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۹۰ ق، ج ۱، ص ۱۱۳، روایت ۱۳۷۶.
[۱۶] وسائل الشیعة، حرّ عاملی، ج ۸، ص ۳۲۷، ح ۱.
[۱۷] همان، ج ۱۵، ص ۱۹۴، ح ۴.
[۱۸] الخصال، ابی جعفر محمّد بن علی بن الحسین صدوق، با ترجمه احمد فهری زنجانی، انتشارات علمیه اسلامیه، [بی تا]، ص ۳۰۱.
[۱۹] الفجر/ ۱۷ و ۱۸.
[۲۰] کافی، کلینی، ج ۶، ص ۴۹.