به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «احکام خانواده در پرتو فقه اسلامی» اثری از آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی است که در آن به احکام شرعی موضوعات مختلف زندگی اشاره شده و «حوزه نیوز» به انتشار این احکام در شماره های گوناگون خواهد پرداخت.
بخش چهاردهم: احکام فرزند
- عقیقه
سؤال ۷۶۸. منظور از عقیقه چیست؟ آیا عقیقه واجب است؟
جواب: عقیقه برای فرزند، بر کسی که قادر بر آن باشد، سنّت مؤکد است و منظور از آن قربانی کردن گوسفند و مانند آن برای فرزند می باشد.
سؤال ۷۶۹. زمان عقیقه چه وقت است؟
جواب: بهتر آن است که در روز هفتم واقع شود، و اگر تأخیر افتاد، تا زمان بلوغ فرزند، بر پدر سنّت است؛ ولی بعد از بلوغ تا آخر عمر بر خودش سنّت است که عقیقه اش را انجام دهد.
سؤال ۷۷۰. آیا عقیقه دعای خاصی دارد؟
جواب: مرحوم «علاّمه مجلسی» دعایی به شرح زیر برای عقیقه نقل کرده است: «از امام صادق (علیه السلام) فرمود: که در وقت کشتن گوسفند عقیقه این دعا را بخوان»:
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ عَقیقَه عَنْ فُلان لَحْمُها بِلَحْمِهِ، وَدَمُها بِدَمِهِ، وَ عَظْمُها بِعَظْمِهِ، اَللّهُمَّ اجْعَلْها وَِقاءً لاِلِ مُحَمَّد عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ . (۲۱)
و در حدیث دیگری فرمود که این دعا را بخواند:
یا قَوْمِ اِنّی بَریٌ مِمّاتُشْرِکونَ، اِنّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ، حَنیفاً مُسْلِماً وَما اَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، اِنَّ صَلاتی وَنُسُکی وَمَحْیایَ وَمَماتی للهِِ رَبِّ الْعالَمینَ، لا شَریک لَهُ، وَبِذلِک اُمِرْتُ، وَاَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ، اَللّهُمَّ مِنْکَ وَلَک، بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، وَاللهُ اَکبَرُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَتَقَبَّلْ مِنْ فُلانِ بْنِ فُلان . (۲۲)
سؤال ۷۷۱. آیا خواهر و برادر می توانند از عقیقه همدیگر بخورند؟
جواب: مانعی ندارد.
سؤال ۷۷۲. لطفاً در مورد نحوه استفاده از گوشت عقیقه به دو سؤال زیر پاسخ دهید:
الف) آیا می توان گوشت عقیقه را به صورت خام تقسیم نمود؟
جواب: اشکالی ندارد.
ب) آیا می توان گوشت عقیقه را به صورت کباب کوبیده درآورد و بین مردم تقسیم نمود.
جواب: مانعی ندارد هرچند در برخی روایات از آبگوشت نام برده شده است.
سؤال ۷۷۳. آیا عقیقه برای میت نیز واجب است؟ آیا بچّه خردسال می تواند از گوشت عقیقه تناول نماید؟
جواب: عقیقه مطلقاً واجب نیست، ولی استحباب دارد و در مورد میت باید به قصد رجا انجام شود و بهتر آن است که بچه خردسالی که عقیقه برای او می شود از آن نخورد.
سؤال ۷۷۴. آیا استخوانهای عقیقه را نباید شکست و به آن نباید دندان زد و آن را نباید دفن کرد؟! و آیا پدر و مادر می توانند از گوشت آن استفاده کنند؟
جواب: بهتر است پدر و مادر از گوشت آن نخورند و امّا دفن استخوانها دلیل روشنی ندارد.
- حضانت
سؤال ۷۷۵. زن بیوه ای، که یک پسر پنج ساله از شوهر مرحوم خود دارد، چند سال پس از فوت شوهرش ازدواج کرده است، پدر بزرگ این پسر می گوید: «من به عنوان ولیّ نمی گذارم نوه ام در خانه مرد بیگانه ای تربیت شود» و مادر پسر می گوید: «من به عنوان مادر، خود او را پرورش می دهم». حقّ حضانت این پسر بچّه با کیست؟
جواب: در مورد نگهداری بچّه و پرورش او تا زمان بلوغ، مادر بچّه بر جدّ او مقدّم است؛ حتّی در صورتی که شوهر کند، ولی در مسأله ولایت بر اموال، حقّ با جدّ است و مادر ولایتی بر اموال کودک ندارد.
سؤال ۷۷۶. در مواردی که بین زوجین مفارقت حاصل می شود و فرزند مشترکی دارند، فتوای مشهور فقهای شیعه این است که مادر در مورد دختر تا هفت سالگی و در مورد پسر تا دو سالگی اولویت در حضانت دارد، و پس از آن، فرزند در حضانت پدر قرار می گیرد. از آنجا که مادّه ۱۱۶۹ قانون مدنی با الهام از این فتوا تنظیم شده، محاکم دادگستری نیز در موارد مطروحه در پرونده های جاری بر این اساس عمل می نمایند؛ ولی این امر چند مشکل اجرایی در بر دارد:
الف) تعلّق عاطفی فرزندان، اعمّ از پسر و دختر، در سنین پایین به مادر بیشتر است، و گرفتن پسر بچّه های دو تا هفت ساله از مادر، در موارد زیادی موجب اخلال در مسائل تربیتی و عاطفی آنان می شود.
ب) غالباً پدرهای ازدواج نکرده در نگهداری این گونه کودکان دچار مشکلات مهمّی می شوند، و بیشتر به خاطر لجاجت، اصرار در گرفتن کودک دارند. و معمولاً بعد از تحویل، کودک را به عمّه، یا مادر بزرگ، یا یکی دیگر از اقوام می سپارند، و خود مباشرت در حضانت ندارند.
ج) به دلیل تعلّق عاطفی شدید بین مادر و فرزند، در اغلب موارد گرفتن پسر بچّه سه یا چهار ساله از مادر، موجب عُسر و حرج بر مادر است؛ در صورتی که با حضانت مادر، پدر نیز از طریق اعمال ولایت و نظارت کلّی، با بچّه های خود ارتباط دارد، و فشاری بر وی وارد نمی شود.
د) نگران کننده ترین نکته این که در خانواده ای که بیش از یک فرزند وجود دارد، بچّه ها با هم مأنوس و وابسته به هم می باشند، و جدا کردن بچّه های خردسال از یکدیگر، و سپردن بعضی به پدر و بعضی به مادر، فشار شدیدی بر آنان وارد می آورد.
از طرفی بر طبق فتاوای برخی از فقها، از جمله مرحوم آیت الله العظمی خویی (رحمه الله) اولویت در حضانت تا سنّ هفت سالگی، هم در دختر و هم در پسر، با مادر است. و احادیثی، از جمله روایت ایوب بن نوح (۲۳) ، نیز دلالت بر این مسأله دارد. با توجّه به مطالب فوق نظر حضر تعالی در این مسأله چیست؟
جواب: در صورتی که مصالح فرزندان واقعاً به خطر بیفتد، و گرفتار ضرر عاطفی شدیدی شوند، می توان حضانت را به مادر سپرد.
سؤال ۷۷۷. همسرم چند سال قبل، بنا به عللی، مرا طلاق داد، و حضانت تنها فرزندمان، که دختری خردسال بود، نیز به من سپرده شد. با تمام مشکلات اقتصادی، که جهت تأمین مخارج زندگی دخترم وجود داشت، او را بزرگ نمودم، حال که دخترم به سنّ ازدواج رسیده، شوهر سابقم اصرار دارد که دختر را از من بگیرد. قابل ذکر است که:
اوّلا) در طول مدّتی که از هم جدا شده ایم، هیچ گونه کمکی از جانب شوهر سابقم به دخترمان نشده است.
ثانیاً) چون دخترم در طول این مدّت پدر را اصلاً ندیده، شدیداً در برابر تقاضای او امتناع می کند، با توجّه به مطالب فوق به دو سؤال زیر پاسخ فرمائید:
الف) آیا شوهرم حق دارد دختر را از من بگیرد؟
جواب: هرگاه دختر به سنّ بلوغ رسیده، نه پدر می تواند او را اجبار کند و نه مادر؛ بلکه نزد هر کدام دوست داشته باشد، می تواند زندگی کند.
ب) نفقه دخترم بر عهده کیست؟ آیا می توانم حقوق و نفقه او را از شوهر سابقم مطالبه کنم؟
جواب: در صورتی که به میل خود نفقه او را داده اید، نمی توانید از پدر او چیزی بگیرید؛ ولی اگر پدر نفقه او را نمی داده، و شما به این قصد نفقه او را داده اید که از او بگیرید، حقّ مطالبه دارید.
سؤال ۷۷۸. شوهر خانمی بر اثر تصادف از بین رفته، و پنج فرزند از او باقی مانده است، که بعضی کبیر و بعضی صغیرند. این زن با میل و رضایت خود حقّ حضانت اولادش را به جدّ پدری بچّه ها واگذار کرده، و کلاًّ حقّ حضانت را از خود اسقاط نموده است؛ بعد از یک سال و اندی ادّعای رجوع به حقّ حضانت می کند، آیا حقّ رجوع دارد؟
جواب: بعد از واگذاری حقّ حضانت، حقّ بازگشت ندارد.
سؤال ۷۷۹. زوجه علاوه بر بذل تمام یا مقداری از مهریه، سرپرستی بدون نفقه و یا با نفقه فرزندان دختر بالاتر از هفت سال خود را بر عهده می گیرد؛ ولی بعد از طلاق از نگهداری اطفال امتناع میورزد. آیا دادگاه می تواند زوجه را الزام به حضانت از فرزندان دختر کند، یا این که حضانت به زوج منتقل می شود؟
جواب: چنانچه شرعاً (از طریق مصالحه، یا شرط ضمن العقد) موظّف شده باشد، دادگاه می تواند زوجه را به نگهداری اطفال اجبار کند.
سؤال ۷۸۰. لطفاً فتوای خود را با عنایت به شرایط فعلی زنان در جامعه، و با توجّه به مهر و علاقه ای که خداوند در ضمیر آنان نهاده، در مورد اصلاح مدّت حضانت فرزندان در نزد مادران بفرمایید، تا با ارائه آن به مجلس و قانون گذاران بتوانیم این ماده قانونی را اصلاح نماییم.
جواب: مشهور در میان فقهای ما این است که حضانت دختر تا هفت سال، و پسر تا دو سال، در اختیار مادر است؛ مگر این که عسر و حرج شدیدی برای مادر پیدا شود، که برای پدر نباشد، و بیش از این مقدار را ایجاب کند. ضمناً به این نکته توجّه داشته باشید که قوانین اسلام بلکه هر قانونی ناظر به حال اکثریت است، و موارد نادر و اتّفاقی معیار نیست. بی شک مصلحت فرزندان غالباً ایجاب می کند که زیر نظر پدران باشند، و به خاطر همین بوده که اسلام چنین قانونی وضع کرده است، ولی چون شما تنها به موارد خاصّی توجّه کرده اید، تعجّب نموده اید. البتّه مسأله صلاحیت پدر، یا مادر در مورد حضانت شرط است، و اگر یکی از آن دو فاقد صلاحیت باشد، حقّ آنها سلب می شود.
سؤال ۷۸۱. می دانیم که مادر، ۹ ماه فرزند را در شکم دارد، و مقدار زیادی از قوّت و نیروی او به این طریق از دست می رود، و به خاطر زایمان، نیز دچار بیماری هایی می شود. چرا با تمام این مشکلات، که یک زن در بزرگ کردن طفل خود و حتّی شیر دادن او دارد، به هنگام جدایی زن و شوهر از یکدیگر، (جز در موارد معدودی) فرزند به پدر سپرده می شود؟
جواب: شکی نیست که مرد برای حمایت از فرزند خود قدرت بیشتری دارد، و موارد استثنایی نمی تواند حکم کلّی را تغییر دهد.
سؤال ۷۸۲. اگر کسی همسر منحرف خود را (که رابطه نا مشروع داشته و محکوم به حدّ شرعی شده) طلاق دهد، و دختر سه ساله ای داشته باشد، آیا از نظر شرع مقدّس، این زن مطلّقه منحرف می تواند حضانت آن دختر بچّه را بر عهده گیرد؟
جواب: اگر خوف انحراف بچّه باشد، نباید بچّه را به چنان مادری سپرد.
سؤال ۷۸۳. ولایت و حضانت زنازاده با چه کسی است؟
جواب: ولایت و نفقه بر عهده زانی و حضانت طبق موازین فقهی با زانی و زانیه است.
سؤال ۷۸۴. چندی پیش راجع به یک نزاع خانوادگی چند سؤال از محضرتان نمودیم که فرمودید: «در صورت احراز حرج واقعی و عدم رضایت زوج به طلاق، حاکم شرع می تواند ولایتاً طلاق را اجرا کند» حال پس از مذاکره مجدّد با زوج، ایشان قبول کرده که همسرش را طلاق شرعی بدهد مشروط بر این که همسرش در محکمه مدنی کشور سوئد به صورت رسمی کلاً از حضانت فرزندان صرف نظر کند و امر نگهداری فرزندان را به شوهر بسپارد، همسرش اظهار می دارد که جدایی از فرزندانم برایم بسیار مشکل و غیر قابل تحمّل است؛ لکن شوهر اصرار دارد که یا بچّه ها را بطور کامل در اختیار او بگذارد که بتواند آنها را به هر کشوری که بخواهد ببرد و زن هیچ حقّی نداشته باشد و یا این که حاضر به طلاق نیستم، آیا شوهر می تواند امر طلاق را منوط به انصراف قانونی همسرش از حضانت فرزندان نماید؟
جواب: در صورتی که شوهرش حقّ شرعی خود را در مورد حضانت مطالبه کند و حاضر به طلاق باشد، نمی توان اجباراً صیغه طلاق را جاری کرد؛ ولی می توان مرد را وادار کرد که به مقدار متعارف به زن، حقّ دیدن بچه ها را بدهد و مرد باید از این امر امتناع نکند و مسأله حضانت غیر از مسأله حقّ دیدار است.
سؤال ۷۸۵. پسر بچّه ای دو سال دوران حضانت خود را نزد مادر سپری نموده است. اکنون با انقضای مدّت حضانت مادر، پدر قصد استرداد طفل را دارد. امّا طفل و مادر آن چنان به یکدیگر وابسته و علاقه مند هستند، که جدا کردن آنها حتّی هفته ای یک روز، با مشقّت صورت می گیرد. با توجّه به این مطلب، در صورتی که متخصّصین روانشناسی نظر دهند که جدا کردن طفل از مادر، به سلامت روحی و روانی و جسمانی کودک صدمه وارد می کند، و موجب مشقّت و فشار شدید روحی و روانی به مادر خواهد بود، تکلیف چیست؟ اگر پدر به دلیل اشتغال خارج از منزل، بلکه خارج از شهرِ محلِّ سکونت، بخواهد طفل را به دیگری بسپارد، چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که طبق گواهی کارشناسان خبره و متدین ثابت شود که جدا کردن پسر بچّه دو ساله از مادرش خطرات شدیدی برای مادر یا آن بچّه به همراه دارد، نباید او را از مادرش جدا کرد.
سؤال ۷۸۶. حضانت طفل خنثای مشکل پس از اتمام مدّت شیرخوارگی با کدام یک از والدین خواهد بود؟ و ملاک آن چیست؟
جواب: در صورتی که بتوانند با هم توافق کنند مشکل نیست؛ در غیر این صورت قرعه می زنند.
سؤال ۷۸۷. آیا کفر مانع حقّ حضانت به شمار می آید؟
جواب: در صورتی که خطر مادّی و معنوی بچّه را تهدید نکند اشکالی ندارد؛ هر چند (بنابر احتیاط) در زمان حیات پدر مسلمان، حضانت آنها در اختیار اوست.
سؤال ۷۸۸. آیا مباشرت در حضانت ضروری است، و با عدم امکان آن، حقّ حضانت ساقط می شود، یا استنابت نیز جایز است؟
جواب: استفاده از کمک خادم، یا کمک کار با نظارت خودش مانعی ندارد، ولی سپردن به دیگری به طور کامل اشکال دارد.
سؤال ۷۸۹. در فرض سؤال بالا، در صورتی که استنابت در حضانت جایز باشد، آیا جواز مشروط بر عدم قدرت بر مباشرت می باشد، یا بطور مطلق جایز است؟
جواب: مشروط نیست.
سؤال ۷۹۰. در حکم دادگاه آمده: «چون برای نگهداری و حضانت طفل از محکمه اذن نگرفته، حقّ حضانت ندارد» این مسأله چه صورت دارد؟
جواب: در مدّتی که حضانت وظیفه زن است، اجازه دادگاه شرط نیست.
سؤال ۷۹۱. طبق مادّه ۱۱۶۷ قانون مدنی، ولد زنا ملحق به زانی نیست، آیا می توان با درنظر گرفتن وضعیت این اطفال و آینده آنان، ولایت قهری پدرشان را بر آنان مقرّر نموده، و از این باب آنان را ملزم به حضانت طفل و پرداخت نفقه و نگهداری از آنان نمود؟ و در صورت نبودن پدر، جدّ پدری، و در صورت فقدان وی، دیگر اقوام پدری را، با رعایت قاعده الأقرب فالأقرب، ملزم به این کار کرد؟
جواب: عدم الحاق ولد الزنا به زانی در مورد ارث است؛ ولی در نفقه و حضانت، زانی موظّف است آن را بر عهده بگیرد. به تعبیر دیگر، ولد الزّنا احکام ولد را دارد، الاّ ما خرج بالدلیل.
سؤال ۷۹۲. آیا در سقوط حقّ حضانت (حقّ سرپرستی و نگهداری کودک) به وسیله ازدواج مجدّد فرقی بین ازدواج موقّت و دائم هست؟ و در صورتی که زن از شوهر دوم طلاق بگیرد آیا حقّ حضانت که به خاطر شوهر کردنش ساقط شده بود دوباره باز می گردد؟
جواب: در صورت ازدواج حقّ حضانت زن ساقط می شود خواه ازدواج دائم باشد یا موقّت، مگر این که مدّت ازدواج موقّت کم و کوتاه باشد که در این صورت ساقط نمی شود و هرگاه از شوهر دوم طلاق بگیرد حقّ حضانت باز نمی گردد هر چند احتیاط مستحب آن است که زوج و زوجه در این مورد تراضی و تصالح کنند.
سؤال ۷۹۳. اگر بچّه ولدالزّنا به دست زانیه داده شود باعث فساد می شود و موجب لطمه به آبروی یک عدّه مومن آن روستا می شود امّا اگر شرع مقدّس یا قانون دولت، این بچه را به اداره بهزیستی تحویل نماید، هم فساد کم می شود و هم آبروی چندین مؤمن حفظ می شود، در این صورت وظیفه چیست؟
جواب: باید حاکم شرع در این گونه موارد تصمیم بگیرد و اگر فسادی هست جلوی آن را بگیرد.
سؤال ۷۹۴. اگر صغیر، جدّ پدری نداشته باشد آیا مادر می تواند بااجازه حاکم شرع قیم او بشود؟
جواب: با اجازه حاکم شرع مانعی ندارد.
سؤال ۷۹۵. اگر مردی با زن نامحرمی تفخیذ کند و انزال شود و فرزندی منعقد گردد بی آن که دخول صورت گرفته باشد حکم فرزند و زوال بکارت که بر اثر تولد فرزند حاصل می شود چیست؟
جواب: هرگاه یقین داشته باشد که انزال نمی شود، بعید نیست فرزند آنها همچون فرزند شبهه باشد و اگر احتمال می داده است، خالی از اشکال نیست و در مورد مهرالمثل اگر زن با میل و رضایت خود حاضر شده و احتمال این امر را می داده مهرالمثل ندارد و اگر احتمال نمی داده و رضایت به غیر تفخیذ نداشته، احتیاط واجب دادن مهرالمثل است.
سؤال ۷۹۶. همسر شهیدی که یک پسر دارد پس از گذشتن چند سالی ازدواج کرده است، پدر شهید می گوید: من به عنوان ولیّ نمی گذارم نوه ام در خانه بیگانه بماند چون من وظیفه دارم او را پرورش دهم و فعلاً این پسر بچه ۵ ساله است، مادرش می گوید: من به عنوان مادر، او را پرورش می دهم، از نظر اسلام کدام یک مقدّم هستند؟
جواب: در مورد نگهداری بچه و پرورش او تا زمان بلوغ، مادر بچه بر جدّ او مقدّم است حتّی در صورتی که شوهر کند، ولی در مسأله ولایت بر اموال حق با جدّ است و مادر ولایتی بر اموال کودک ندارد.
نظر شما