به گزارش خبرگزاری حوزه، سنت نسبتاً دیرپایی است که روزنامه نگاران و اهالی قلم و بعضاً چهره های سیاسی و سینمایی و غیره، در ویژه نامه های نوروزی مجلات و روزنامه ها به جهت چشم انتظاری عید نوروز و سال نو، بهاریه می نویسند. کار قشنگی است انصافاً، روی سخنم اما ناظر به این مسئله توأم با یک گلایه است.
واقعیت آن است که در همین واپسین روزهای سال فرصتی شد که چند ویژه نامه نوروزی اعم از روزنامه های سیاسی و اقتصادی و ایضاً سینمایی را تورقی کنم و به سیاق گذشته، بهاریه های آن ها را مطالعه نمایم. آن چه ذهن نگارنده این سطور را درگیر کرد این بود که چرا در بهاریه که قاعدتاً باید از امید به سالی بهتر نوشت، بیشتر لحن و بیان نویسندگان و به خصوص چهره های شناخته شده، توأم با غم و افسردگی بود؛ افسردگی که البته در دل آن نارضایتی نیز وجود داشت و لاجرم گویا گریزی از آن نیست!
بدون اطاله کلام و به دور از هر مقدمه چینی دیگری آن چه قابل بیان است؛ در این که سال ۱۴۰۱ در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، سال سختی بود و با خود مشکلات قابل توجهی به همراه داشت، شکی نیست اما این که روزنامه نگاران و چهره های فرهنگی و سیاسی کشور بدون توجه به نقاط مثبت و امیدوارکننده همین سال رو به زوال، صرفاً پمپاژ کننده نااُمیدی در رسانه ها شده اند، به نظرم خیلی جالب نیست اگر نگوییم نگران کننده است.
به هر حال از قدیم و ندیم گفته اند آدمی به امید زنده است و این امید را ما باید گاهی زمزمه کنیم و گاهی فریاد بزنیم و در عین بیان نقدها، به نقاط مثبت هم بیندیشیم و آن ها را تبیین نماییم.
هنر نیست که همچون خیلی های دیگر در جامعه و عمدتاً متأثر از فضای مجازی، آه و ناله کنیم و به دور از نقادی صحیح و مطالبه گری مطلوب، تنها از نیمه خالی لیوان و حسرت ها سخن به میان بیاوریم بلکه به نظرم، هنر آن است که با وجود سختی ها، ناملایمتی ها حتی در بیان احساسات و عواطف یک ساله، دست از اکسیر "امید به آینده" نشوییم و به ویژه در قاب رسانه نویدبخش حرکتی رو به جلو در سایه همین امید باشیم. والسلام.
سیدمحمدمهدی موسوی