به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، روایات متعدد و بسیاری در رابطه با اهمیت کار و تلاش، کسب و تجارت، طلب روزی حلال، توسعه و آبادانی در کتب حدیثی و منابع ما وجود دارد که بر اهمیت اقتصاد و جایگاه آن در نظام اسلامی تأکید میکند.
در سیره امامان معصوم علیه السلام کار و تلاش یک وظیفه الهی است، همچنان که در حدیثی آمده است: «پاکیزهترین کار آن است که انسان از حاصل دسترنج خود کسب کند.» اهمیت کار و کوشش و میزان اهتمام آنان به این امر، همین مقدار کافی است که معصومین علیه السلام از طریق مشاغل متعارف زمان خود، مانند چوپانی، زراعت و تجارت زندگی خود را تأمین می کردهاند.
امام صادق علیهالسلام نیز به تأسی از اجداد خویش نسبت به مباحث اقتصادی اهمیت بسیاری قائل بودند که میتوان آنها را تحت اصول و مبانی سیره اقتصادی امام نام برد: مثل حلال بودن کسب و انگیزه الهی داشتن و مخالفت شدید با بیکاری و رعایت اعتدال.
در شرایط بحرانی امام علیهالسلام همچنان بر رعایت حال همه مسلمانان تاکید داشتند. روایت معروفی از امام به دستمان رسیده که روزی آن حضرت غلامش را که «مصادف» نام داشت، خواست و به او هزار دینار داد و گفت: با این پول متاعی تهیه کن و برای تجارت به مصر ببر. او نیز اجناسی را خریداری کرد و همراه جمعی از تجار به مصر رفت؛ هنگامی که به نزدیک مصر رسیدند، قافلهای از مصر خارج میشد؛ از آنها درباره ارزش آن متاع در بازار مصر پرسیدند، آن متاع از نیازمندیهای عامه مردم بود و آنان در پاسخ گفتند: در مصر یافت نمیشود (و مردم سخت به آن نیازمندند). اینان با هم عهد بستند و هم قسم شدند که متاع خود را به دو برابر قیمت بفروشند. سرانجام آنها با سود خوبی به مدینه برگشتند.
وقتی که «مصادف» به محضر امام صادق علیه السلام رسید دو کیسه که هر کدام حاوی هزار دینار بود، جلوی آن حضرت گذاشت و عرض کرد: این هزار دینار اصل مال و آن یک نیز سود تجارت است. امام صادق علیه السلام فرمودند: این سود زیادی است مگر چه کردید؟ مصادف ماجرا را برای امام علیه السلام نقل کرد. امام علیه السلام با ناراحتی و شگفتی فرمود: «شما بر ضرر مردم مسلمان چنین سوگند خوردید که متاع خود را جز به سود دو برابر به آنها نفروشید».
آن گاه فرمود: «این (هزار دینار) اصل مالم است که آن را بر میدارم و نیازی به آن سود (هزار دینار دیگر) ندارم». سپس افزود: «یا مصادف مجادله السیوف أهون من طلب الحلال؛ ای مصادف پیکار با شمشیر از به دست آوردن مال حلال آسان تر است»
در همین راستا و برای درک معارف امام صادق (ع) با یک کارشناس تاریخ اسلام به گفتوگو پرداختیم.
مرضیه باباخان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه بیان کرد: از فاکتورهای مهمی که باید در شرایط بحرانی رعایت کنیم شیوه استفاده از سرمایه های مادی است که در حدیثی امام صادق علیه السلام بقای اسلام و مسلمین را متوقف بر مدیریت صحیح اموال و بودن آن را در دست کسانی که این مدیریت را بدانند میداند.«ان من بقاء المسلمین و بقاء الاسلام ان تصیر الاموال عند من یعرف فیها الحق و یصنع المعروف و ان من فناء المسلمین ان تصیر الاموال فی ایدی من لا یعرف فیها الحق و لا یصنع فیها المعروف» (این حدیث در وسائل الشیعه جلد ۱۱ است) بیتردید، بقای مسلمین و اسلام در این است که ثروتها، در دست کسانی باشد که شیوه به کارگیری صحیح آن را میدانند؛ همچنان که نابودی اسلام و مسلمین در این است که ثروتها در اختیار کسانی باشد که از مدیریت درست و سالم آن بی خبرند.
وی افزود: توصیه دیگر امام صادق علیه السلام، داشتن پسانداز است تا اگر خدای ناکرده مشکلی پیش آمد یا نیازی به پول پیدا کرد محتاج دیگران نباشد. یکی از یاران امام به نام «مسمع» میگوید: روزی با مولایم حضرت صادق علیهالسلام مشورت نموده عرض کردم: سرورم! من زمینی دارم که مشتری خوبی برایش آمده و به قیمت مناسب از من میخواهد. امام فرمود: ای ابا سیار! آیا میدانی که هرکس ملک خود را بفروشد مال او از بین خواهد رفت. عرض کردم: فدایت شوم، من آن را به قیمت خوبی میفروشم و زمین بزرگتری میخرم. امام فرمود: در این صورت اشکالی ندارد.(این حدیث هم در الکافی جلد ۵ آمده است)
تبدیل تهدیدها به فرصتها
باباخان با اشاره به فرصت شناسی امام صادق در تبدیل تهدیدها به فرصتی برای تقویت شیعه، اظهار کرد: امام صادق علیه السلام در دورانی زندگی میکردند که بنی امیه رو به زوال و بنی عباس خود را برای حاکمیت آماده میکرد. امام صادق از این فرصت بهترین استفاده را کرد. یک حرکت و یک جنبش علمی فوقالعاده ای شکل گرفت و زمینه برای ارائه افکار مختلف فراهم شد. البته در این امر عوامل زیادی دخالت داشت که اگر بنی العباس هم میخواستند جلویش را بگیرند امکان نداشت، زیرا نژادهای دیگر - غیر از نژاد عرب - وارد دنیای اسلام شده بودند که از همه آن نژادها پرشورتر همین نژاد ایرانی بود، از جمله آن نژادها مصری بود. از همهشان قویتر، نیرومندتر و دانشمندتر بینالنهرینیها و سوریهایها بودند که این مناطق یکی از مراکز تمدن آن عصر بود، این ملل مختلف که آمدند، خود به خود اختلاف ملل و اختلاف نژادها، زمینه را برای اینکه افکار تبادل شود فراهم کرد و اینها هم که مسلمان شده بودند، بیشتر میخواستند از ماهیت اسلام سر در آورند.
وی اضافه کرد: اعراب آنقدرها تعمق و تدبر و کاوش در قرآن نمیکردند، ولی ملتهای دیگر آنچنان در اطراف قرآن و مسائل مربوط به آن کاوش میکردند که حد نداشت، روی کلمه به کلمه قرآن فکر و حساب کردند. لذا یک جنبش علمی ایجاد شد و امام صادق علیهالسلام از این فرصت برای تبیین معارف اهل بیت علیهمالسلام و معرفی مذهب شیعه استفاده کردند.
این کارشناس تاریخ اسلام ادامه داد: شاید در وهله اول هر کسی بر وضعیت آن زمان آگاهی پیدا کند امام را متهم نماید که چرا وارد میدان سیاست نشده است؟ اما اگر شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه امام صادق علیهالسلام بررسی شود، بهترین گزینه را امام انتخاب کردند و توانستند مکتب معارفی را که بعدا با مکتب جعفری یاد شد بنیان کنند و ذخایر معارف منابع دینی را پر کنند و اگر ایشان نبودند حجم منابع دینی تا یک پنجم یا بیشتر کاهش پیدا میکرد.
وی با بیان اینکه امام صادق علیهالسلام با تربیت شاگردان خاص خویشتن را توسعه میداد، گفت: شاگردان امام صادق علیه السلام، فراوان بودند و هر کدام به اندازه گنجایش خویش، از دانش و معنویت حضرت بهره بردند. در این میان، آن حضرت شاگردان ویژهای نیز داشته است که آنان را برای رسالت هایی مهم تر پرورش داده بود. در واقع، این شاگردان، در میان دیگر شاگردان حضرت، شاخص بودند و هنگام اختلاف آرا در میان آنها و دیگر شاگردان، نظر آنها حجت و مقدم بود.
باباخان افزود: امام صادق(علیه السلام) با کمک این شاگردان با جریان های انحرافی مبارزه کردند. گسترش اسلام و ورود افکار متعدد و انحرافی و التقاطی به جامعه اسلامی باعث شد که امام با این افکار التقاط وارداتی مقابله نماید و اسلام اصیل را بر همه مردم عرضه نماید. از طرفی دیگر افرادی از این فرصت برای هجوم به عقاید اسلامی استفاده کرده و عقاید مردم را به سخره میگرفتند.
وی ادامه داد: مفضل بن عُمر از اصحاب امام صادق (علیه السلام) میگوید؛ در مسجد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و در کنار قبر آن حضرت ابن ابی العوجا مادی را دیدم که تبلیغات مادی گری(انکار خدا و دین) میکند، نزدیک رفتم و فریاد کشیدم و او را از این کار بازداشتم، او در جواب گفت به نظر میرسد از اصحاب امام صادق (علیه السلام) باشی، امام تو این گونه با من سخن نمیگوید و با دعوا صحبت نمیکند بلکه پاسخ پرسش هایم را به گونهای جواب میدهد که من در پاسخ مجدد حیران و درمانده و مستأصل می مانم.
باباخان افزود: مفضل میگوید؛ همین که این جمله را شنیدم به محضر امام صادق (علیه السلام) رسیدم؛ عرض کردم یابن رسول الله اسلام در خطر است، مادی گری و انکار خدا در کنار قبر پیغمبر؟! حضرت فرمودند؛ فردا صبح اول طلوع آفتاب نزد من بیا تا دلایل خداشناسی را بگویم، مفضل می گوید صبح تا ظهر دلایل خداشناسی از آسمان، زمین، ستارگان، حیوانات، دریاها، کوهها، بیابان...را بیان فرمودند تا اینکه اذان ظهر شد که حضرت فرمودند؛ برو فردا صبح اول وقت بیا، دوباره روز دوم آمدم و تا ظهر دلایل خداشناسی را از آن حضرت فرا گرفتم، لیکن این معارف تمام نشد و من تا چهار روز رفتم و استفاده کردم. از این رو یک کتاب به نام توحید مفضل در اختیار ما است که مجموعه فرمایشات امام صادق (علیه السلام) در این چهار روز است.
باباخان در پایان گفت: مکتب امام صادق(علیه السلام) پیامی برای امروز ما دارد، شرایط امروز ما مثل شرایط آن زمان است. لذا باید فرصتها را از دست ندهیم. با مجهز کردن خود به علم و ادب و تبیین معارف و آموزه های اسلامی به مقابله با مخالفین گام برداریم.