به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، آیت الله سید محمد تقوی باستوی فرزند سید صغیر حسین در سال ١٣٤٩ هـ.ق در باسته از توابع بجنور چشم به جهان گشود.
غرّة العلماء، جناب سرتاج العلماء و ابوذر زمان از القاب معروف وی بود.
آیت الله باستوی مخالف اسراف بود و صرفه جویی را دوست داشت. او عالمی باعمل، متقی، پرهیزکار و شاعر خوشنامی در زمان خود بود.
این عالم هندی برخاسته از خاندان علم و فضل بود و پدر بزرگوار وی عالمی باعمل بود و از همین رو ، تحصیلات ابتدایی را نزد پدر و خانواده خود کسب نمود و در سن هفت سالگی آموزش قرآن کریم را به اتمام رساند (برای تفصیل بیشتر به نجوم الهدایة، ج۳، ص۱۸۲ مراجعه شود.)
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی عازم مدرسه «باب العلم نوگانواں سادات» شد و در آنجا به مدت چهار سال خدمت آیت الله سید سبط نبی تحصیل ادب کرد و سپس عازم مدرسه ناظمیه لکهنو شد و در آنجا پیش اساتید بزرگی تحصیلات خود را ادامه داد. از جمله میتوان به پدر علم فلسفه مولانا سید ایوب حسین سرسوی، تاج العلماء سید محمد زکی، مفتی سید احمد علی شوشتری و مولانا رسول احمد گوپالپوری اشاره نمود.
او در سال ۱۹۵۱م عازم حوزه علمیه نجف اشرف شد و نزد فقهای زمان همچون آیت الله العظمی سید محسن حکیم طباطبایی، آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی، آیت الله العظمی اسدالله مدنی تبریزی، آیت الله مدرس افغانی، آیت الله حیدر عباس اله آبادی و استاد شکوری و دیگر اساتید کسب فیض کرد.
سید محمد همزمان با تحصیل علوم، مشغول تدریس در «مدرسه ایروانی» واقع در نجف اشرف شد. تبحر او در فقه و اصول باعث شده بود تعداد زیادی از طلاب جوان و کوشا در محفل درس وی جمع شوند. ابوذر زمان هر شب جمعه فاصله نجف تا کربلا را با پای پیاده طی میکرد و به زیارت امام حسین (ع) مشرف میشد.
جناب باستوی تنها سی و چهار سال داشت که چهار تن از اساتید حوزه علمیه نجف از جمله آیت الله العظمی سید محسن حکیم طباطبایی، آیت الله العظمی سید حسین بروجردی، آیت الله العظمی سید باقر صدر و آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی به او اجازه اجتهاد دادند. وی به مدت شانزده سال در حوزه علمیه نجف اشرف مشغول تحصیل بود و سپس از نجف به هند برگشت. در شهرهای بزرگ هند همچون بمبئی، دهلی و گجرات و دیگر شهرها به خدمات دینی مشغول بود. در مدرسه «باب العلم نوگانواں سادات» وظیفه مدیریت و تدریس را به نحو احسن انجام داد و سپس مدیریت و تدریس در مدرسه «منصبیه عربی کالیج میروت» را به عهده گرفت و در آنجا نیز نبوغ و استعداد خود را به نمایش گذاشت. در اواخر عمر خود به امامت جمعه شهر رامپور منصوب شد. او از شعرای برتر زبان عربی، فارسی و اردو نیز شمرده میشود.
وی شاگردان زیادی را تربیت نمود که اسامی چند تن از شاگردان وی در اینجا ذکر میشود: مولانا محمد علی محسن تقوی (امام جمعه مسجد جامع شیعه دهلی)، مولانا افضال حسین جالپوری (مدرس مدرسه باب العلم نوگانوان)، مولانا عابد رضا تقوی (مدرس مدرسه سید المدارس امروهه)، مولانا سید ناصر عباس پهندیروی، مولانا سید شایان رضا چهولسی، مولانا عبد الله زیدی پهندیروی، مولانا حسن اختر نوگانوی، مولانا سید محمد اصغر پهندیروی، مولانا سید طالب حسین پهندیروی، مولانا شاهنواز حسین میمن، مولانا دکتر سید عباس رضا رضوی چهولسی، مولانا صادق خویی، مولانا علقمی (میروت) و مولانا غمخوار حسین.
آیت الله سید محمد، کتابهای متعددی تألیف نمود و تحقیقهای مختلفی انجام داد، نسخه خطی ترجمه منظوم نهج البلاغه از شاهکارهای او است که هم اکنون نزد فرزندش «مولانا سید علی رضا تقوی» نگهداری میشود. یکی از کلامهای امیرمؤمنان علی ابن ابی طالب (علیهما السلام) که وی به نظم در آورده چنین است:
دور فتنہ میں رہو اے نونہال!
اونٹ کے دوساله بچه کی مثال
کوئی اس کی پشت پر بیٹھے تو چل سکتا نہیں
اس کے خالی تھن سے کچھ بھی دودھ مل سکتا نہیں
آیت الله سید محمد با فردی به نام لقمان رضا که از امروهه بود و ادعای امامت داشت، مناظره نمود و در جواب کتاب «آفتاب عالم» نوشته او، کتابی تحت عنوان «انقلاب عالم» تألیف کرد که مشتمل بر هفت جلد میباشد. نسخه خطی «انقلاب عالم» نزد فرزندان وی نگهداری میشود.
همچنین مناظرهای با مولانا انصار حسین زیدی پهندیروی (فاضل مشرقیات) انجام داد که سه روز به طول انجامید، این مناظره مربوط به وحدانیت خداوند بود. سرانجام آیت الله سید محمد توانست مولانا انصار را وادار به قبول افکار دین کند. مولانا انصار حسین کتابی به نام «تدبر فی القرآن» نوشت. وقتی آیت الله سید محمد باستوی از این موضوع با خبر شد همه کتابهایش را قبل از رسیدن به بازار خرید.
این محقق هندی در علم نحو و صرف، فصاحت و بلاغت، فقه و اصول، حدیث و تفسیر، کلام و عقاید نظیر نداشت. تقوا و دیانت از خصوصیات بارز او بود. هیچ وقت به ثروت دنیا دل نبست و همیشه در فکر تحصیل علم بود. توجه او در زندگی بیش از هر چیز به علم و کتاب معطوف بود.
اگر از لحاظ اخلاقی نگاه کنیم؛ ابوذر زمان شخصیتی بود که مردم از همه اقوام و ملل و مذاهب مختلف به خدمت وی میآمدند و از او التماس دعا داشتند، او دعا میکرد و دعاهای مأثوره از معصومان (علیهم السلام) را به آنها یاد میداد. وی همیشه استفاده از اسپند، سیاهدانه و زنجبیل خشک را به مردم توصیه مینمود.
جناب باستوی با شرکت در برنامههای دینی و اجتماعی به آن برنامه معنویت میبخشید. در منطقه پهندیری سادات برنامه سه روزهای به عنوان اعتراض به تخریب جنت البقیع برگزار میگردید و او در آن برنامه شرکت میکرد و در پایان مراسم، وظیفه امام جماعت را بر عهده میگرفت. او به عنوان پرچمدار این مراسم شناخته میشد. مؤمنان پهندیری سادات نسبت به وی علاقه خاصی داشتند و مرتب مشرف به زیارت او میشدند.
تمامی فرزندان آیت الله سید محمد باستوی اهل علم و کمال هستند و مشغول تدریس و تبلیغ دین در مناطق مختلف هند میباشند و اسامی فرزندان او بدین قرار است: ۱- مولانا سید حسین اصغر ۲- مولانا سید عابد رضا ۳- مولانا سید جعفر رضا ۴- مولانا سید موسی رضا ۵- مولانا سید علی رضا ۶- مولانا دکتر سید تقی رضا برقعی ۷- مولانا دکتر سید هادی رضا (پروفسور دانشگاه مسلم علیگره)
سرانجام این آفتاب علم و عمل در تاریخ بیست و پنجم ربیع الاول سال ١٤۲۸ هـ.ق در منطقه رامپور غروب کرد و در حضور مریدان، همراه با اشک و آه در مقبره نوابین رامپور به خاک سپرده شد. (برای تفصیل بیشتر به انوار فلک، ج۱، ص۹۳ مراجعه شود.)
منبع: نجوم الهدایة؛ تحقیق و تألیف مولانا سید غافر رضوی فلک چهولسی و مولانا سید رضی زیدی پهندیروی، ج۷، ص ٢٦٥- دانشنامه اسلام مرکز بین المللی میکروفیلم نور دهلی
نظر شما