شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۵ شوال ۱۴۴۵ | May 4, 2024
سید نظائر حسین نقوی سرسوی هندی

حوزه/ حجت الاسلام و المسلمین سید نظائر حسین نقوی سرسوی هندی هنگامی که از دیگران کار ناپسندی می‌دید به طور شفاف و با جرأت به آنها تذکر می‌داد. او مخالف رسومات غیر شرعی بود و در از بین بردن آنها تلاش می‌کرد.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام و المسلمین سید نظائر حسین نقوی در ۷ اکتبر سال ۱۹۲۱ میلادی در منطقه سرسی از توابع مراد آباد ایالت اوتار پرادش در خانواده‌ای فرهیخته و مذهی چشم به جهان گشود. پدر وی حکیم سید ریحان حسین از عزاداران مخلص سیدالشهداء (علیه السلام) و از بهترین شاعران اهل بیت (علیهم السلام) بود. مرثیه‌خوانان سرسی هنوز هم اشعار وی را در سوگواری‌ها می‌خوانند.

وی تحصیلات ابتدایی خود را به زبان عربی و فارسی نزد پدر خود در شهر سرسی فراگرفت و سپس بنا به خواسته پدرش عازم مدرسه منصبیه عربی کالیج میروت شد و در آنجا تحصیلات خود را ادامه داد.

او از مدرسه منصبیه مدرک "عالم" را اخذ نمود و سپس عازم مدرسه سلطان المدارس لکهنو شد و در آنجا نزد اساتید بزرگی کسب فیض نمود و مدرک "صدرالافاضل" را از سلطان المدارس و مدارک "فاضل طب" و "الهیات" را از مرکز عربی و فارسی اله‌آباد دریافت کرد.

قدرت حافظه، قرائت و لحن علامه قابل تحسین بود. او در علوم فلسفه، منطق، فقه و اصول مهارت داشت و علاوه بر آن به زبان انگلیسی و هندی نیز تسلط داشت.

سید نظائر در سال ۱۹۵۲ میلادی به عنوان امام جماعت بخش الهیات در دانشگاه علیگره معرفی شد و تا سال ۱۹۸۱ میلادی در آنجا مشغول به خدمت بود. وی در غیاب رئیس بخش الهیات، وظیفه امامت جمعه را نیز بر عهده داشت. او در دانشگاه، خدمات زیادی به مردم نمود که هنوز هم مؤمنان از او به نیکی یاد می‌کنند.

وی پس از بازنشستگی از دانشگاه علیگره، مدتی امامت جماعت و جمعه آگره را به عهده داشت، اما عشق به وطن و عزاداری امام حسین (ع) در سرسی او را وا داشت که آگره را ترک کرده و در سرسی سکنی بگزیند. از این جهت با وجود اینکه خانواده او در علیگره حضور داشتند، خود وی در سرسی ماند و مشکلات و ضعف جسمانی‌اش مانع سکونت او در وطن نشد و تا آخرین لحظه، وطن خود را ترک نکرد.

او در عرصه خطابه، یگانه بود. مبلّغ دین، معلم، شاعر، نرم‌خو، شریف النفس و انسانی متواضع بود. هنگامی که از دیگران کار ناپسندی می‌دید به طور شفاف و با جرأت به آنها تذکر می‌داد. از خودبینی، خودشیفتگی و ریا پرهیز می‌کرد. قلب وی صاف و بیان او صادقانه بود. همیشه حق می‌گفت، آدم بی‌خوف و با جرأتی بود.

این عالم هندی زندگی ساده‌ای داشت. غذای وی نیز بسیار ساده بود و به اندازه‌ای غذا می‌خورد که بتواند زنده بماند، سادگی در پوشش لباس او نیز دیده می‌شد. همیشه در این فکر بود که هر کاری انجام می‌دهد، باید در پیشگاه خدا حساب آن را پس بدهد.

او تمام عمر خود را صرف تبلیغ دین و کسب علم کرد. همیشه در حال نوشتن و مطالعه بود و زمان را هدر نمی‌داد. او در کتابخانه خود نه تنها کتب نایاب زیادی داشت بلکه نسخ خطی ارزشمند هم داشت و این گواه دانش اوست. سید نظائر حسین شاعر بسیار خوبی در دوران خود بود و در مدح اهل بیت (علیهم السلام) شعر می‌سرود. برخی از قصائد، مدائح و قطعات او هنوز منتشر نشده و نزد فرزندان وی نگهداری میَ‌شوند.

او مخالف رسومات غیر شرعی بود. مردم رسوماتی را به وجود آورده بودند که ارتباطی به شریعت نداشت و رسومات خودشان را به اسم شرع موسوم می‌نمودند؛ از جمله وقتی نذر معصومان می‌کردند، قبل از فاتحه‌خوانی، ظرف‌ها را در حوض مسجد می‌شستند یا در ایام عزاداری امام حسین (علیه السلام) از غذاهای سرخ شده پرهیز می‌کردند. او می‌گفت: آیا در طول سال نجس می‌خوردید که فقط امروز ظرف‌ها را پاک می‌کنید؟! در سال ۱۹۹۲ میلادی در محله شرقی سرسی، خانه داروغه محمد ظفر، غذای هندی بنام "کرهی" درست کردند که خالی از "پکورا" بود. مولانا سید نظائر پرسید علتش چیست؟ جواب دادند: اکنون ماه محرم است لذا از غذاهای سرخ شده پرهیز می‌کنیم. او همان وقت زن پسرش را صدا زد و به او گفت که کوفته درست کند و بدین وسیله به صورت عملی نسبت به رسومات خودساخته مردم ابراز مخالفت کرد.

وی در ایام سوگواری امام حسین (ع)، همیشه اولویت را به سرسی می‌داد و به ندرت ترجیح می‌داد جای دیگری برود. او در عزاداری سرسی حلقه مهمی از این زنجیره بود و مردم این شهر به وی عقیده زیادی داشتند. مردم سرسی متأثر از سبک سخنرانی او بودند و به ویژه وقتی مصائب سید الشهداء (علیه السلام) را ذکر می‌کرد همه را تحت تأثیر قرار می‌داد. او از ابتدا تا انتهای سخنرانی خود بر سر یک موضوع باقی می‌ماند.

سید نظایر حسین فرزندان زیادی داشت، با این حال به هیچ عنوان به مال دنیا و ثروت اولویت نمی‌داد. او با هر دستمزدی که می‌گرفت هزینه تحصیل فرزندان و مخارج دیگر را تأمین می‌کرد. او و فرزندانش به دلیل درآمد محدود و مخارج زیاد، در مشقت زندگی می‌کردند. خداوند به او نه فرزند عطا کرد که چهار تن از آنها پسر و پنج تن از آنها دختر بودند. او همه را با آموزه‌های دینی و علمی آراست.

مولانا به هیچ وجه و به هیچکس زحمت نمی‌داد و کارهایش را خودش انجام می‌داد. حتی از فرزندان خود هم کمک نمی‌گرفت و همیشه دعا می‌کرد که خدایا محتاج کسی نباشم و با دست و پای سالم از دنیا بروم.

همین طور هم شد و این چراغ علم و فضل، طوفان‌های بیماری را تحمل نکرد و در تاریخ ۱۸ دسامبر سال ١٩٩٤ میلادی روز چهارشنبه وقت سحر خاموش گردید و به دیدار معبود خود شتافت و هزاران نفر را به غم و اندوه فراق خود مبتلا کرد. مولانا سید حسین رضا امام جمعه سرسی نماز میت را بر پیکر وی اقامه کرد و طبق وصیت او در حسینیه کلان واقع در سرسی به خاک سپرده شد.

منبع: نجوم الهدایه، تحقیق و تألیف مولانا سید غافر رضوی فلک چهولسی و مولانا سید رضی زیدی پهندیروی، ج ۷، ص ٢٦٥- دانشنامه اسلام مرکز بین المللی میکروفیلم نور دهلی

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha