خبرگزاری حوزه | دکتر مصدق که دولت خود را مردمی میدانست، طبیعی بود که در برابر انزجار شدید ملت ایران نسبت به رژیم صهیونیستی و خواست قلبی آنان مبنی بر باز پسگیری شناسایی آن رژیم و قطع هر گونه رابطه با اشغالگران خونآشام نمیتوانست بیتفاوت بماند، چون بیتردید به زیر سوال میرفت و موقعیت مردمی خود را از دست میداد.
از اینرو، میبینیم که جبهه ملی و دولت مصدق ترفندی به کار گرفتند که جز عوامفریبی نمیتوان نام دیگری بر آن نهاد.
آنها نه شناسایی رژیم صهیونیستی را پس گرفتند و نه با آن رژیم به طور کلی قطع رابطه کردند، تنها کنسولگری ایران در فلسطین اشغالی را بستند.
بر اساس اعلامیه رسمی دولت کنسولگری ایران در بیتالمقدس به سبب مشکلات مالی و به منظور صرفهجویی ارزی و اقتصادی وانمود شده بود و همزمان با بستن کنسولگری ایران در فلسطین اشغالی پارهای از سفارتخانهها و نمایندگیهای سیاسی ایران در برخی از کشورها مانند اندونزی، حبشه و مجارستان نیز با دستاویز مشکلات مالی تعطیل شد.
بدین گونه دولت دکتر مصدق توانست افکار ملت ایران را آرام کند و به اصطلاح ژست ضد صهیونیستی بگیرد، لیکن در پشت پرده طبق اسنادی که اکنون در دسترس قرار دارد میبینیم که داد و ستد بازرگانی میان ایران و رژیم صهیونیستی در دوران دولت مصدق ادامه داشته و نفت ایران طبق قرارداد در اختیار صهیونیستها قرار گرفته است و کالاهای آنان نیز پیوسته وارد ایران میشد.
جهودها نیز از خاک ایران به شکل ترانزیت به سوی فلسطین مهاجرت میکردند. این داد و ستد و معاملات بازرگانی از دید برخی از دولتهای عربی و روزنامهها پوشیده و پنهان نمیماند و گاهی برخی از روزنامههای کشورهای عربی با زبان گله و انتقاد از داد و ستدهای دولت مصدق با صهیونیستها پرده بر میداشتند و بند و بستهای پشت پرده را بر ملا میکردند.
نه تنها دولت مصدق، بلکه همه دولتهای دوران ستمشاهی و حتی شخص محمدرضا پهلوی در طول سلطنت خود به رغم روابط همه جانبه با صهیونیستها هرگونه داد و ستد، معامله و قرارداد میان ایران و رژیم صهیونیستی را انکار میکردند و آن را شایعه نادرست و دور از واقعیت مینمایاندند.
سید حمید روحانی، فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۷۸ و ۷۷، ص۶۳- ۶۴