به گزارش خبرگزاری حوزه، در ابتدای جلسه، حجتالاسلام تاکی با مقدمه قانون اساسی پیرامون خانواده و زن صحبتهای خود را آغاز کرد: در مقدمه قانون اساسی چنین ذکر شده است: خانواده، واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینهساز اصلی حرکت تکاملی و رشدیابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است. زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت "شیء بودن" و یا "ابزار کار بودن" در خدمت اشاعه مصرفزدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پرارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیشآهنگ و خود همرزم مردان در میدانهای فعال حیات میباشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.
وی افزود: این عبارت در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حکایت از اهمیت مسئله زن و جایگاه برجسته او در اندیشه اجتماعی نویسندگان قانون اساسی دارد. بازتاب این توجه به لزوم حضور و ایفای نقش زن در هر دو عرصه خانواده و اجتماع در مجموعه سیاستهای اتخاذی جمهوری اسلامی در حوزه زنان مشهود است. به طوری که میتوان گفت مضمون جمع میان"نقش خانوادگی زن" و "مشارکت اجتماعی زن" به عنوان یکی از اهداف و آرمانهای نظام اسلامی مطرح بوده است.
حجتالاسلام تاکی در تبیین مشکل طرح خود، بیان داشت: مجموعه این قوانین و سیاستها کفایت لازم برای تحقق آرمان انقلاب در حوزه زنان را نداشته است. به طوری که بعد از گذشت ۴۵ سال از حیات نظام اسلامی، زن جامعه ایران هنوز فرصت نیافته است که به عنوان عضوی از جامعه در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نحو مطلوب ایفای نقش کند. ناکامی در "نقش آفرینی اجتماعی" مطلوب، زن جامعه ایرانی را در معرض مشکلات هویتی و پیامدهای آن قرار داده است و در عین حال عدم توفیق در ایفای "نقش خانوادگی" جایگاه بی بدیل خانواده و کارکردهای آن را متزلزل و مختل نموده است. از این رو جمع بین دو "نقش اجتماعی" و "نقش خانوادگی" زن مهمترین رویکرد در حل مسائل حوزه زن و خانواده است.
وی پس از بررسی تاریخی در تبیین احصای علل و ریشههای این مشکل، افزود: عوامل و علل متعددی پیرامون این مشکل قابل ذکر است اما با بررسی مجموعه عوامل طرح شده، میتوان دو عامل اصلی و ریشهای را در پس آن یافت، به گونهای که همه عوامل به یکی از آن دو عامل اصلی قابل ارجاع باشد. عوامل اصلی در دو دسته کلی عوامل مشکل در سطح هویتی و در سطح سیاستگذاری تقسیم میشوند.
خود عوامل مشکل هویتی زنان به سه عامل دیگر قابل خرد شدن است:
- فرهنگ مرد سالاری که خود را در پایین آمدن اعتماد به نفس زن، عد استقلال اقتصادی و سیاسی زن و کاهش شأن اجتماعی زن، نمایان میکند.
- ابهام نقش زن در خانواده و جامعه که ناشی از تغییرات گسترده سبک زندگی است که خود محصول تحولات ساختارهای اقتصادی و اجتماعی در شهرهای مدرن و تفکیک خانه از مراکز اقتصادی و اجتماعی است.
- فشارهای رسانه و سیاسی خارجی که رسانه با برساخت برخی مطالبات و ضریب دادن به بخشی از خواستههای زنان، آنان را به تغییر وضع موجود خود برای رسیدن به مطالبات واقعی و برساختی تحریک میکند.
از طرفی عوامل مشکل سیاستگذاری برای زنان نیز قابل خرد شدن به چهار عامل دیگر است::
- عدم حضور مستقل و مؤثر زنان در سیاستگذاری زنان
- عدم وجود تصویر مطلوب در نقش زن به عنوان مبنای سیاستگذاری
- فشار سیاستهای بین المللی بر نهادهای سیاستگذار داخلی
- تغییر مسیر سیاستگذاری با تغییر دولت و مجلس
وی معتقد است که تمام عوامل مشکل سیاست گذاری برای زنان به عوامل مشکل هویتی قابل ارجاع هستند؛ از این رو ابراز داشت: عدم حضور مستقل و مؤثر زنان در سیاستگذاری زنان به فرهنگ مردسالار برمیگردد. عدم وجود تصویر مطلوب به مبهم بودن نقش زنان مرتبط است؛ و تعرّض سیاستهای بینالمللی به استقلال سیاستگذاران داخلی، به فشارهای رسانهای و سیاسی خارجی، راجع است. منظور از تغییر مسیر سیاستگذاری با تغییر دولتها و مجلسها، در واقع تردّد میان جریان اسلام سیاسی و جریان غربگرا است. جریان اسلام سیاسی مبتلا به عدم وجود تصویر مطلوب از نقش زن، متناسب با شرایط کنونی جامعه است و جریان غربگرا که مطلوب خود را در الگوی غربی مییابد، دچار عدم استقلال در سیاستگذاری و درنتیجه عدم توجه به اقتضائات بومی ایران اسلامی بر این سیاستهاست.
حجتالاسلام تاکی در جمعبندی عوامل، سه عامل «فرهنگ مردسالار»، «ابهام نقش» و «فشار خارجی» را مهمترین و اساسیترین عوامل مشکلات زنان دانست. سپس افزود: امّا «ابهام نقش» مسئلهی دنیای جدید است، دنیایی که تحوّلات عمیق ساختاری و فکری را تجربه کردهاست. تحوّلاتی که از غرب شروع شد و سیل آن در حال شکستن سد دیگر ممالک نیز هست. در حالی که «فرهنگ مردسالار» به خاطر اینکه زمینههایی در تفاوتهای تکوینی زن و مرد دارد، عمیق، تاریخی و همیشگی بودهاست و عامل «فشار خارجی» نیز مخصوص جوامع غیرغربی است و عاملی است که به دلیل سلطهطلبی و اعمال اقتدار غرب، بر ممالک غیرغربی تحمیل شدهاست.
در ادامه این نشست، اساتید شورای علمی بنیاد شیخ انصاری (ره) به بیان نقطه نظرات خود پیرامون طرح ارائه شده پرداختند.
انتهای پیام
نظر شما