جمعه ۱ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
مراقبت‌های شهدا در شب‌های قدر

حوزه/ با فرارسیدن ماه رمضان، حالت شهید محمد گرامی دگرگون می‌شد؛ چهره‌ای نورانی‌تر، تبسمی عمیق‌تر و نگاهی نافذ پیدا می‌کرد. در شب‌های احیاء و ایام شهادت مولا علی (ع)، او در خلوت خود غرق در عبادت و ذکر بود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در رمضان، محمد گرامی در خلوتی عاشقانه با خدا محو می‌شد؛ چنان که نور از چهره‌اش می‌بارید و همسرش، مهری ایازی، در برابر این راز، جز سکوت و اشک، چاره‌ای نمی‌یافت. در اتاق در بسته، او با معنویت خود دنیایی دیگر می‌ساخت.

ماه رمضان که می شد، هر روز که می گذشت حالت محمد بیشتر عوض می شد. چهره اش نورانی تر تبسمش عمیق تر و نگاهش چنان عملی پیدا می کرد که گاهی من نمی توانستم در آنها خیره شوم.

وقتی به شب احیاء و شهادت مولای متقیان نزدیک می شدیم، حاجی دیگر هیچ جا نمی رفت. با هیچ کس حتی با من صحبت نمی کرد. در اتاق در بسته می ماند؛ خودش بود و خدایش و انگار خانه پر می شد از معنویت حاجی.
خیلی دلم می خواست او را ببینم که پشت در بسته چه می کند؛ چه حالی دارد. یک بار کار مهمی پیش آمد. دو دل بودم که به او بگویم یا نه؟ در اتاق را باز کنم یا نکنم؟
بالاخره در را باز کردم و گفتم: «محمد آقا!».
رو به قبله نشسته بود سر جانمازش. مطمئن بودم ساعت ها پیش نمازش را خوانده؛ زیر لب ذکر می گفت و اصلاً مژه نمی زد. نگاهش رو به پنجره باز، به سمت آسمان بود.
باز صدا زدم و کارم را گفتم. نه یک بار، دو سه بار؛ اما او اصلا متوجه حضور من نشد. حتی کمترین تکانی نخورد.
در را بستم از حقارت دنیا گریه ام گرفت. از دست خودم عصبانی بودم. عهد کردم که هرگز به هیچ بهانه ای خلوت او را به هم نزنم.


راوی: مهری ایازی (همسر شهید)

منبع: کتاب دل دریایی؛ خاطرات شهید محمد گرامی؛ صفحه ۷۰٫

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha