مهدی جان، در این روزهای مبارک شعبان المعظم، شما را می جویم، ای آرزوی دیرینه مومنان، دوباره نیمه شعبانی دیگر فرا می رسد و چشم های پر از انتظار در این روز های خوش یُمن، همراه با غمی دیرینه، منتظر آمدن شما هستند.
چیست این دلشوره های بیکران پشت کاشی های سبز جمکران
کشتی امید در گل تا به کی بانگ اللهم عجل تا به کی؟
مولای من ، یا صاحب الزمان، با ظهور خود طبیعت بندگی ما شیعیانت را جانی تازه ببخش و با ظهور خود دنیای پر از نامردمی ها را به همگامی و همراه هم بودن تبدیل کن، جامعه ای که هر روز در گوشه ای از آن، خونی به ناحق ریخته می شود و هر روز آزادی خواهان در یمن، بحرین و پاکستان و ... به خاک و خون کشیده می شوند.
در سالی که با ریختن خون دوستداران شما در یمن، بحرین و... همراه شده منتظر آمدن شما هستند تا با شمشیر ذوالفقار جدتان مولی علی ابن ابی طالب(ع)، انتقام شیعیانت را از سفاکان کودک کش، خصوصا رژیم استکباری آل سعود بگیرید.
آقا جان: بانگ " هل من ناصر" از کعبه برآر کعبه را از این سیه پوشی درآر
مولای من مدت هاست که در غم دیدن تان می سوزم و لحظه ها را یک به یک می شمارم ، مدت هاست که در آرزوی دیدن روی شما چشمانم سپید گشته و هنوز روی چون ماه تابانتان را ندیده ام ، با این حال غمی نیست چرا که اگر قبول افتد، فدای چشمان سیاه شما.
در انتظار تو می میرم و در این دم آخر دلم خوش است که دیدم به خواب گاه به گاهت
مجتبی اشرافی