به گزارش خبرگزاری «حوزه»، بسیار بعید است کسی اهل مطالعه بوده و به خصوص اُنس و الفتی با داستان و رمان داشته باشد و رضا امیرخانی را نشناسد؛ نویسنده ای که همین روزها از مرز 43 سالگی نیز گذشته و در سال های میانی پنجمین دهه از زندگی اش به نویسنده ای شناخته شده و البته صاحب سبک تبدیل شده است.
خالق آثاری چون " ارمیا"، " من او"، " ازبه" ، " قیدار" ، "بیوتن " و ... در حاشیه یکی از نشست های ادبی خود در قم که اتفاقاً در جمع طلاب و فضلای یکی از مدارس علمیه صورت گرفت، در گپ و گفتی نه چندان طولانی و در عین حال صریح و صمیمی با خبرنگار حوزه به برخی از عوامل و بایسته های موفقیت در وادی داستان و رمان نویسی اشاره کرده و از وضعیت حوزویان داستان نویس و رمان نویس صحبت کرده است.
به عنوان نخستین سوال بفرمایید که به عنوان یک نویسنده و رمان نویس حرفه ای، از منظر شما در حال حاضر طلاب رمان نویس و داستان نویس از چه جایگاه و سطحی برخوردار هستند؟
از آن جا که مطالعه جزو عادات رسمی و ذاتی طلاب است و از این منظر طلاب بیش از دانشجویان اهل مطالعه هستند، طبعاً کتاب خوانی در میان طلاب رواج بیشتری دارد و همین امر هم کمک می کند که آن ها در داستان نویسی و به طور خاص تر رمان نویسی موفق باشند.
در هفته های اخیر نیز فروش قابل توجه رمان موفق " رویای نیمه شب" نوشته حجت الاسلام سالاری نشان داده که طلاب و فضلای حوزه حرف های زیادی برای گفتن در این عرصه دارند که انشاالله با مطالعه و تمرین بیشتر و بهره گیری از استعداد ذاتی خود بتوانند در آینده موفق تر هم باشند.
از سویی با توجه به فضای خاص طلبگی و حوزه علمیه ، داستان نویسان می توانند از همین دوران طلبگی و اقتضائات خاص آن نیز در خلق آثار فاخر ادبی بهره ببرند و همچنین از دغدغه های حوزوی و دینی خود در نوشتن داستان ها مدد بگیرند.
به نظر شما از طریق قصه و رمان چگونه می توان به شکل گیری هنر متعهد کمک کرد و به تبیین و ترویج آن در سطح جامعه همت گماشت؟
به نظر بنده ما قبل از این که به دنبال هنر متعهد باشیم باید به تربیت هنرمند متعهد بپردازیم چرا که اگر هنرمند متعهد باشد، لاجرم هنر هم متعهد ميشود.
این که خداوند در قرآن کریم برای بشر داستان می گوید و به این طریق مفاهیم متعالی خود را منتقل می کند برای ما پیام دارد و آن هم این که از اهمیت و ضرورت داستان و نقش آفرینی آن در زندگی بشر غافل نشویم، کما این که بسياري از فلاسفه و دانشمندان نيز همین مسیر را طی کرده اند.
البته تا سخن از هنر و هنرمند متعهد می شود بعضاً فکرها می رود سوي كارهاي غيرهنرمندانه و شعاري و حال آن که به هیچ وجه این طور نیست و هنرمند متعهد در عین تلاش برای القای مفاهیم مورد نظر خود بسیار هم می کوشد و باید بکوشد که این کار را با ظرافت خاص و هنرمندی هر چه تمام تر انجام دهد.
بارها در جاهای مختلف وقتی از من سوال شده گفته ام که رضا اميرخاني تنها كاري كه بلد است همين داستاننويسي و نگارش رمان است، حتی اگر بخواهم مقاله بنويسم يا نقد كنم باز هم از شیوه داستان استفاده می کنم چرا که بهترين تعريف من از داستان، نمايش زندگي است كه داخل زندگيهاي ديگر ريخته شود. يعني بيائيم يك زندگي را ميان زندگيهاي ديگر واقعنمايي كنيم ولو با تخيل این به مخاطب نشان دهيم. از این حیث وظیفه من نویسنده، نوشتن است نه ارايه مانيفيست و شعار دادن.
جایی می خواندم که گفته شده بود شما ناصر خسروي داستان نويسان جوان ايران هستید، شخصاً چقدر به این عنوان و تعریف اعتقاد دارید؟
شاید برایتان جالب باشد که زمانی به خود من می گفتند خواهرزاده ابن بطوطه!
به هر حال خواهر زاده ابن بطوطه بودن، غرور كمتري دارد تا ناصر خسرو كه انسان خيلي بزرگ است و مقايسه با ایشان کار چندان درستی هم نيست.
خُب من علاقه به سفر دارم اما فقط چیزی در حدود 30 کشور دنیا را از نزدیک دیده ام و تا رسیدن به آن مقام و جایگاه خیلی راه دارم
جدای از بحث علاقه مندی ، تفاوت یک نویسنده با افراد دیگر در نوع تجارب اوست و این که باید خودش سعی کند با رفتن و دیدن و لمس کردن مسایل از نزدیک برای خود تجربه آفرینی کند.
این کار به ویژه برای نویسندگان جوان باعث می شود که از دام روزمرگی و کلیشه نویسی رهایی یابند.
یک نکته ای هم که لازم می دانم در این جا عرض کنم این است که تنها در جامعه نويسندگان ايراني است كه سفر اينقدر كم رخ می دهد و حال آن که نويسندگان بزرگ دنيا غالباً اهل مسافرت بوده اند و هستند.
شاید جای دیگر هم گفته باشم که اساساً هر نويسنده ای از دو آبشخور انرژي ميگيرد؛ نخست مطالعه و دیگر سفر.
به هر صورت سفر از بهترين اساتيد داستاننويسي است و من امیدوارم که این علاقه و انگیزه ام به سفر رفتن را تا آخر عمر از دست ندهم.
در لابلای صحبتتان اشاره ای داشتید به بحث مطالعه. به عنوان یک رمان نویس و داستان نویس مطرح و صاحب سبک، بفرمایید که علاقه مندان به عرصه داستان به ویژه نسل جوان چگونه با مطالعه و تقویت این بُعد در درون خود می توانند بهتر و بیشتر در این مسیر موفق باشند؟
قبل از هر چیز باید دانست، لازمه موفقیت در این عرصه مثل سایر مقولات داشتن انگیزه و علاقه است و نکته بعدی هم این که مطالعه باید جزو عادات رسمی و ذاتی یک نویسنده بوده و در او بیش از سایر افراد عادی جامعه ، کتاب خوانی اهمیت و جایگاه لازم را داشته باشد.
به هر حال طبیعی ترین راه نوشتن از مسیر کتاب خوانی می گذرد و نه از مسیر آموزش نویسندگی یا داستان نویسی و لذا باید ابتدا حظ و بهره لازم را خود شخص ببرد.
از این حیث بهترین نویسندگان ما کسانی بوده اند و هستند که از مسیر کتاب خوانی نویسنده شده اند و پس از سال ها مطالعه ، قدم در وادی قلم نهاده و تجربیات خود را با مردم جهان از طریق ادبیات و داستان به اشتراک گذاشته اند.
نکته مهم دیگر این که اساساً قصه و داستان در جایی شکل می گیرد که شخصیت مخیر بین دو راه باشد. در واقع نطفه درام و داستان این گونه شکل می گیرد که البته لزوماً خیر و شر مطلق نیست و به اعتقاد بنده ادبیات محل ساخت سوال است و نه محل کشف جواب .
اگر این موضوع برای نویسنده به خوبی جا بیفتد و بعد با مطالعه ، سفر کردن و بهره گیری از تجارب دیگران کارش را جلو ببرد، خیلی موفق خواهد بود.
نظر شما