به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «چهل داستان و چهل حديث» اثری از آقای عبدالله صالحی است که برای هر کدام از 14 معصوم(ع) در کتابی مستقل، به بیان داستان های گوناگون پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقه ندان می گردد.
* كشاورزى و كار افتخار است
امام جعفر صادق عليه السلام حكايت فرموده است :
محمّد بن منكدر(1) معتقد بود كه پس از حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السلام كسى در فضل و علم و عبادت، هم رديف آن حضرت نخواهد بود.
تا آن كه روزى از روزها، در يكى از باغستان هاى اطراف شهر مدينه ، حضرت باقرالعلوم عليه السلام را مشاهده كرد كه مشغول كارگرى و كشاورزى است .
با خود گفت: بايد او را نصيحت كنم تا خود را در اين كهولت سنّ و سنگينى بدن به زحمت نيندازد، پس در حالى كه امام محمّد باقر عليه السلام در اثر خستگى بر دو غلام خود تكيه زده بود، محمّد بن منكدر جلو آمد و چون نزديك امام عليه السلام رسيد، سلام كرد و حضرت با حالتى گرفته و ناراحتى، جواب سلام او را داد.
سپس محمّد بن منكدر حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت: ياابن رسول اللّه! خداوند امور تو را اصلاح نمايد، شما در اين كهولت سنّ؛ و با اين كه يكى از بزرگان قريش هستى، در اين گرماى سخت، در طلب و تحصيل دنيا مى باشى؟!
اگر در چنين حالتى مرگ فرا رسد چه خواهى كرد؟
و در پيشگاه خداوند چه جوابى دارى؟
امام باقر عليه السلام خود را از آن دو غلام كنار گرفت و آزاد روى پاى خود ايستاد و سپس فرمود:
به خدا سوگند، چنانچه در اين حالت، مرگ سراغ من آيد در بهترين حالت ها خواهم بود؛ چون كه مشغول طاعت خدا هستم و مى خواهم خود را از افرادى همانند تو بى نياز گردانم و سربار جامعه نباشم؛ زيرا هر كه سربار جامعه باشد، گناه و معصيت خداى تعالى را كرده است.
امام جعفر صادق عليه السلام افزود: در اين هنگام محمّد بن منكدر اظهار داشت:
خداوند تو را مورد رحمت خويش قرار دهد، خواستم تو را نصيحتى نمايم؛ وليكن تو مرا ارشاد و نصيحت نمودى.
(1)- محمّد بن منكدر از سران صوفيّه بود كه تنها اوقات خود را به عبادت و بطالت مى گذراند و اهل كار و تلاش نبود و خود را نيازمند ديگران و سربار جامعه قرار مى داد.
منبع: أعيان الشّيعة : ج 1، ص 652