به گزارش خبرگزاری حوزه، چند سال پیش به مناسبتی، فرصتی برای گفتوگو با حجتالاسلام شیخ حسین غبریس مدیر اجرایی اتحادیه جهانی علمای مقاومت و مسئول روابط عمومی مجمع علمای مسلمان لبنان فراهم شد. موضوع گفتوگو هم برخی حرکتهای تبلیغی حوزویان و حاشیههای ایجاد شده درباره آنها بود، ولی تاکنون مجالی برای ترجمه و انتشارش پیش نیامده بود. متن گفتوگوی حوزهنیوز با این عالم لبنانی را در ادامه میخوانیم:
میخواهم با یک خبر غافلگیرتان کنم؛ یک طلبه معمّم ایرانی به کنار دریا رفته و در آنجا برنامههای تبلیغی اجرا میکند!
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین؛ جای تعجب نیست، اگر کار منفی یا خدایی نکرده غیر شرعی انجام داده بود، تعجب میکردم اما از آنجا که او وظیفه امر به معروف و نهی از منکر خود را انجام داده، از این تعجب میکنم که بعضی از متدینین یا برخی طرفهای غیر مسلمان یا مذهبی، ایراد میگیرند! چه کسی گفته که در قانون اسلامی مکانهایی وجود دارد که فقط برای مسلمانان ممنوع است؟
جریانی را برای شما نقل کنم؛ در لبنان، کنار دریا، منطقهای بود که مدتی طولانی، مخصوص افراد غیر مذهبی شده بود و کوچک و بزرگ و زن و مرد به آنجا میرفتند. یکی از شیوخ اهلسنت که از دوستان ما بود، به اطرافیاناش گفت: چرا این منطقه را رها کردید تا فقط دیگران از آن استفاده کنند و لذت ببرند؟
مگر آن منطقه برای همه مردم نیست؟ ما هم از مردم هستیم! بیایید بعد از نماز با یک گروه بزرگ به آنجا برویم و قدم بزنیم. عملا این کار را کردند و سد روانی به وجود آمده را شکستند. مردمی که این صحنه را برای اولین بار میدیدند، متحیر شدند؛ شیخ با ریش و همراه افراد با حجاب! همگی بار اول برای مشاهده رفتند و بعد از آن، منطقه برای کل مردم شد.
کاری که این شیخ انجام داد، نشاندهنده جرأت و همچنین آگاهی عمیق و دوراندیشیاش بود و اگر او به آنجا نرفته بود، همچنان روند قبلی ادامه پیدا میکرد.
آن طلبهای هم که شما میگویید برای تبلیغ کنار دریا رفته، مرتکب کار حرام نشده، بلکه با مردم صحبت کرده، بحث کرده، این مسئله فقط محدود به کنار دریا نیست و در هر مکانی امکان پذیر است و افتخار دارد و مطلوب و مورد نیاز است ولی طبیعتا نباید وارد مکانهایی شویم که شبهه و ممنوعیت شرعی دارد. به این معنی که یک طلبه نمیتواند وارد یک کلوپ و کاباره که افراد برهنه در آن هستند یا امثال این موارد، شود. ولی در موارد دیگر او میتواند و باید از او تشکر کرد.
جریان دیگری برایتان تعریف میکنم؛ یک طلبه معمم، داور مسابقات فوتبال شده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
پیرو صحبتهایی که کردم؛ چه کسی گفته است که شریعت اسلامی برای طلبهها و متدینین، حضور در برخی از زمینهها را محدود کرده؟! بله در بعضی مکانها محدودیتهایی وجود دارد ولی در ورزش اشکالی ندارد، خواه بازیکن، خواه داور و یا مدیر، مثلا من در لبنان به برنامههای ورزشی دعوت میشوم و در آن از ورزش مخصوصا فوتبال صحبت میکنم. من در لیگ دسته یک فوتبال با یکی از باشگاه های وابسته به خودمان، رابطه دارم و نگرانیهای آنها را با بازیکنان و مدیریت در میان میگذارم و مثل یک خانواده با هم زندگی میکنیم و آنها را به روش صحیح و موفقیت آمیز بازی راهنمایی میکنم، چون همانطور که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فرمودند: من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم. البته به استادیومهای ورزشی هم میروم و در آنجا مینشینم و مسابقات را تماشا میکنم، رسانهها هم میآیند، عکس میگیرند و ... حتی روزی در آفریقا بودم و یکی از دوستان لبنانی من را به یک مسابقه فوتبال دعوت کرد. با او رفتم. هواداران آفریقایی بسیار تعجب کردند و به جای اینکه مسابقه را تماشا کنند من را نگاه می کردند!
من از مکانهایی که مردم در آن خیلی حضور دارند، دور نمیشوم.
داوری فوتبال هم نیاز به عدالت و بیطرفی دارد، و طلبه بیش از دیگران توانایی قضاوت عادلانه و منصفانه را دارد و به یک تیم به خاطر تیم دیگر، یا به یک بازیکن به خاطر بازیکن دیگر، ظلم نمیکند. بنابراین، یک فرد روحانی معمم در هر موقعیتی که میتواند تأثیر گذار باشد، باید حضور داشته باشد و برخلاف انتقادها، به نظر من این فرد باید تشویق شود.
بزرگترین چالش معاصر حوزههای علمیه چیست؟
به نظر من امروز، بزرگترین چالش معاصر، وضعیت تکفیر در جهان اسلام است و اینکه یک مشت بچه مرتکب جرم و جنایت میشوند و ادعای جهاد میکنند؛ منظورم داعش و نظیر آن است. اینها چالش بزرگی برای گسترش اندیشه مذهبی در محافل مختلف هستند، شاید شما بخشی از آن را بدانید؛ در بسیاری از نقاط جهان، جوانان با دیدن اعمال زشتی که به نام دین انجام میشوند، دین را کنار میگذارند و میگویند اگر این اسلام است، نمیخواهیم. آنها دین را کنار میگذارند، در حالی که قبلا جوانان به دینداری و پایبندی به آموزههای دینی، گرایش داشتند و حتی غیر مسلمانان نیز به اسلام روی میآوردند. این چالش بزرگ امروز است و باید طلبههای حوزههای علمیه در این چالش پیروز شوند و ثابت کنند که حقیقت اسلام این نیست و اسلام به عنوان یک دین برای همه اعصار و زمانها مناسب است.
چالشهای فعلی در جامعه شیعی چیست؟
البته وقتی به موضوع داعش اشاره کردم، موضوع فقط به جامعه اهل سنت محدود نمیشود. عرصههای دیگری نیز وجود دارد که با نفوذ ایدئولوژی مذهبی افراط گرایانه تهدید میشوند، به ویژه مناطقی که درگیر جنگ هستند. به عنوان مثال در آفریقا، زیرا امروز همانطور که معلوم است، در آفریقا و آسیا، یک بیداری بزرگ مذهبی، یک جنبش شیعی در حال گسترش است، برخی از اعضای داعش ممکن است به دلیل یا دلایلی بتوانند به این میدان که برای تشیع ایجاد شده، نفوذ کنند و آن را از بین ببرند.
بنابراین چالش یکسان است، اما در میان اهل سنت بیشتر و چشمگیرتر است. در میان شیعیان، ما باید به عنوان یک فرد طلبه و حوزوی نشان دهیم که اسلامی که ما به آن تعلق داریم، اسلامی است که به دنبال وحدت و یکپارچگی است؛ نه تفرقه و جدایی و در این زمینه جمهوری اسلامی تصویر مثبتی از این دین به جهان عرضه میکند.
میخواهم تأکید کنم که ما پرچم فلسطین را از روزگار امام خمینی رحمة الله علیه تا به امروز و در زمان رهبر انقلاب بر افراشتیم و این موضوع تبدیل به یک رویکرد و راه و روش مردم مسلمان ایران شده است اما برخی در آغاز انقلاب باور نمیکردند که مسلمانان شیعه از فلسطین حمایت کنند یا اهداف دیگری در این زمینه داشته باشند اما با گذشت زمان، این حقیقت روشن شده است.
دشمنان هم به شکل غیر مستقیم و آشکار با ما روبه رو می شوند؛ مخصوصا در کشورهایی که تعداد مسلمانان آنها اندک است، مانند آمریکای لاتین، آمریکای شمالی، استرالیا، کانادا و ... من با برخی از برادران این کشورها در ارتباط هستم، آنها به ما میگویند که چگونه امروزه به شدت با شیعیان دشمنی میکنند و دلیل آن این است که آنها به ارتباط شیعیان با خط امام و انقلاب، پی بردهاند. طی جنگ هشت ساله هم که به جمهوری اسلامی تحمیل شد، تقریبا کل جهان علیه انقلاب اسلامی توطئه کردند، ولی جمهوری اسلامی ثابت قدم ماند. اکنون همه جهان با محاصره، فشارهای اقتصادی و جنگ رسانهای و فرهنگی بر ایران فشار وارد میکنند اما ایران مقاوم است و میگوید: فلسطین، فلسطین، فلسطین ...
آنها از کسی که هر روز موقعیت خود را تغییر میدهد، نمیترسند اما چیزی که آنها را وحشت زده میکند، ثابت قدم بودن است. به همین دلیل است که نتانیاهو و رهبران صهیونیستها و آمریکاییها میگویند که با هر کسی در دنیا میتوان به تفاهم رسید، مگر با ایران. در صورتی که مرزهای ایران و فلسطین از لحاظ جغرافیایی، یکی نیست اما اندیشهای که جمهوری اسلامی دارد همان اندیشه اصیل امام خمینی است که در کل جهان اسلام گسترش یافته و باعث آشفتگی و آزار استکبار جهانی شده است.
چگونه حوزویان در ایران میتوانند با واقعیتهای عصر جدید همگام شوند؟
من با شما موافقم که برخی از حوزویان در ایران، چه در قم و چه در شهرهای دیگر، با تحولات مدرن همگام نیستند و گویا میراث خاصی از محیط آموزشی و اجتماعی در ذهن آنها رسوب کرده که اجازه نمیدهد، برخی از امور را بپذیرند، البته العیاذ باللّّه نمیخواهم بگویم که ما باید واداده باشیم و میراثمان را از بین ببریم. البته من در قم دیدهام که برخی از مؤسسات چگونه با علم و تکنولوژی همراه شدهاند و از آن بهره میبرند. اما این وسایل امروزه در اختیار بشریت است و چرا ما نباید بیشتر از آن استفاده کنیم؟!
به عنوان مثال، چرا برخی از حوزویان، نشستن با یک زن غیر محجبه برای بحث در مورد مسائل اسلامی را نمیپذیرند؟ من به شما نمیگویم که در کنار او بنشینید! نه... اما با آنها در یک مکان عمومی باز نشسته و در مورد اسلام بحث کنید. چه چیزی مانع این کار میشود؟ شما نه با او دست دادید و نه چیزی از دین شما کم شد اما حضور دارید. به عنوان مثال، چند وقت قبل برنده مدال طلای وزنهبرداری در آمریکا، وقتی برای گرفتن مدال بالای سکو رفت، زنی آمد تا با او دست بدهد و بعد مدال را به او بدهد، برای همین دستش را دراز کرد. میخواهم بگویم که این جوان مذهبی در موقعیتی جهانی با همه مردم همراه بود و در ورزش توانست اثبات کند که اسلام مانع حضورش در مسابقات نمیشود ولی با وجود تلاشهای شدید زن با او دست نمیدهد. چقدر این موضوع باعث میشود که احساس غرور و افتخار کنید.
طلبهها نیز میتوانند به هر نقطه از جهان بروند و اسلام را تبلیغ کنند. برای مثال من در لبنان یک برنامه هفتگی در یک شبکه غیر اسلامی دارم. یک شبکه مسیحی به نام OTV که کاملا شناخته شده است. دو سال است که پیوسته به استودیوی آنها میروم و برنامه به صورت زنده پخش میشود. هر هفته در نیم ساعت مباحث اسلامی را ارائه میکنم. خانم بیحجابی بارها در آنجا با من گفتوگو میکند. برخی در ابتدا میپرسیدند چگونه با این که محجبه نیست با او مینشینی و صحبت میکنی؟ من به صراحت میگفتم که من به این بستر رسانهای احتیاج دارم و نمیتوانم شرایط خود را به آنها تحمیل کنم. به همین خاطر، با آنها هماهنگ میشوم و مباحث اسلامیام را ارائه میدهم و تجربه هم ثابت کرده که این روش تأثیرات بیشتری بر محیط مسیحی آنها میگذارد تا اینکه من بروم و در یک شبکه اسلامی و درباره اسلام صحبت کنم.
بنابراین، ما باید از این لباس و زندانی که برای خودمان ساختهایم بیرون بیاییم و با قدرت دین و اسلاممان را در همه مجامع و محافل و زمینهها معرفی کنیم.
گفتوگو: محمدجواد حسین زاده
ترجمه:خانم کرمی