به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمدجواد مصطفوی در مطلبی با عنوان «رسالت عالمان دینی در همگرایی با عالم آل محمد(ص)» نوشته است:
مقام عالمیت
علما، عالمان دینی، عالم به زمانه و اهل علم همیشه در دنیای پوشیده از حقیقت و واقعیت بیرق داران مقدس، مشعل داران هدایت، کمال جویان معرفت و حافظان به کماله دین و مذهب بوده اند.
حق نیز چنین است که با علم بایست راه تعالی را همیشه روشن نگه داشت، مسیرهای ترقی پر از خس و خاشاک را باید زدود و برهوت جهل را به ضرورت بشکافت تا روشنایی دانش و دانایی بدرخشد و عالِمی را به فراز و بلندای معرفت اللّهی بنشانند و در این تعالی جویی، بندگانی را به حق در شوق طریقه فطرت هدایتگر باشند... .
در این زمانه پر تنش برداشت ها و شبهات، بیرق های دانایی را باید افراشت تا همیشه و همه گاه افراشته ماند، راه را باید فراغ داد تا همگان در یک مسیر و یک هدف از پیش نوشته شده که ورق ورق تاریخ پر فراز و نشیب بشریت بدان پرداخته و انبیا و اولیای الهی بدان مأمور بوده اند و گیره به رسالت شان همی خورده که گاه به بیرق داران آن مفتخرند و گاه به مدعیان پلشت شان شرمنده که قرآن کتاب آسمانی و روایات معصومان(ع) مشحون از این نوع عبرت انسان ساز است... .
مسلمانان به ویژه شیعیان با داشتن امامان معصوم(ع)، عالمان ربانی و بزرگانی دانا و سترگ که در درازنای تاریخ پر شکوه خویش، توانستند همواره بر صراط حق بپویند و بر جاده خورشید هدایت بمانند و بدرخشند و چلچراغ شبستان دین را از چهره کریه شبهات، مجهولات و خرافات بزدایند و جانانه در مسیر روشنای سیر إلی الله، معرفت الله و اخلاق الله را پیشانه نوشت خویش قرار دهند و در کوران خمودی و غنودی به اقتدار بدرخشند و مستمراً خواهند درخشید... .
سپر دانایی و صفات والایی
در این برهه حساس که شبهات، فتنه انگیزی و جدل های درون دینی از زبان و قلم نااهلان و دشمنان قسم خورده به ماننده دشنه بر پیکره و اعتقادات دین و مذهب به حق شیعه می کوفند، این علمای ربانی و عالمان دینی به علوم روز، همانند امامان(ع) خود در برابر جنبش های علمی زمانه خویش هستند که با سپر دانایی و علمی، دین و مذهب را در برابر تیرهای زهرآگین شان محفوظ می دارند و مردمان شان را در ساحل امن کج باوری و زوال عقیدتی حفظ می کنند... .
قرآن و آموزه های دینی، علما و عالمان دینی و اهل علم را با صفاتی بارز و خصوصیاتی هم تراز دین می شناساند که باید مزین به این زیبایی های آرمانی، مکتبی و اکتسابی باشند تا بتوانند پیشروی تأثیرگذاری در حفظ و اعتقادات مردمان شان را رقم زنند، به گونه ای که گفتار و کردارشان یکی و در جمیع جهات در کنار مردم قرار گیرند که شاخصه های چنین عالمانی را در این نوشتار به اجمال برمی شماریم:
۱. خدا ترس و خشیت داشته باشند: «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»، (فاطر، آیه ۲۸)؛
۲. همه امورات شان خدایی باشد: «وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا»، (قصص، آیه۸۰)؛
۳. قدرت تشخیص حق از باطل داشته باشند: «وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»، (حج، آیه۵۴)؛
۴. حقیقت شناس و حق گوه باشند: «وَکَذَلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ وَ لِیَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»، (انعام، آیه۱۰۵)؛
۵. سرّ نگه دار و دل شان مخزن اسرار مؤمنان باشد: «بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»، (عنکبوت، آیه۴۹)؛
۶. عدالت پیشه اند؛ ساده زیستند؛ الگوه پذیری از ائمه اطهار(ع) دارند؛ شجاع و با شهامت اند که یک ویژگی از آن همه را امام صادق(ع) فرمودند: « اَلْعَدْلُ اَحْلی مِنَ الشَّهْدِ وَ اَلْیَنُ مِنَ الزُّبْدِ وَ اَطیَبُ ریحا مِنَ الْمِسْکِ؛۱ عدالت از عسل شیرینتر و از سرشیر و کره نرمتر و از مشک مطبوعتر و خوشبوتر است.»
چه زیباست که عدالت را در معارف الهی و جامعه بشری در همه شئونات، ابعاد، حوزههای فکری، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و ... آن قابل بحث، بررسی و اجرایش را در سطح کلان توجه قرار داد و به عنوان یک محور و بلکه ستون فقرات ملتها، امتها و هر جامعهای دانست و در این راستا، توجه ویژه به پیشوای حاضر و ناظر و صاحب علم اولین و آخرین داشت و جامعه را برای پذیرش آن امام عصروزمان(عج) نیز مهیا نمود که این مهم ها تنها و فقط از عهده همین علما، عالمان دینی و اهل علم برخواهد آمد.
زمانه علمی و جایگاه رفیع امام رضا(ع)
امواج علوم و دانش اقیانوس بی حد و حصر باب مدینه علم، در سینه امام اول شیعیان علی(ع) در جوش و خروش بود، شوربختانه زمانه اجازه نداد تا این لؤلؤی علوم بیرون ریزد تا جان ها مجلس درّاک و پذیرای دانایش قرار گیرند، اما چه دشوار و سخت باورانه می فرمودند: « سَلّونی قَبل أن تَفقِدُونی!۲ از من بپرسید، پیش از آن که مرا از دست بدهید!» مردمان جهل زده و دنبال مطامع دنیا رونده، چه به دانایی و علم الهی علی(ع)؟!
بعد از فترت بنی امیه و جان گرفتن بنی عباس، دوره باقرین(ع) در تثبیت علوم و کرسی دانش هایی و درس آموختگانی شد که مکتب جعفری(ع) را با پیشینه ای چون علم علی(ع) و پسینه ای هم چون عالم آل محمد(ص) جانی دیگر گرفت و تاکنون نیز بر تارک جهان روشنابخش محافل، مجالس و مجامع علمی می باشد... .
پرتو نور
آفتاب عالم تاب وجود شمس الشموس، سریر ارتضا حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در (یازده ذوالقعده۱۴۳هـ.)پرتوافکن گردید که در مهد عصمت و آغوش ولایت تربیت و نشو و نما یافت و از سرچشمه وحی و الهام، ادب و فضلیت آموخت تا به حد کمال رسید.
در وصف شخصیتی این امام رئوف(ع) آورده اند که آن حضرت شب ها( قائم اللیل) به عبادت مشغول بودند و روزها(صائم النهار) روزه می گرفتند. به اندازه ای مهربان و کریم بود که با غلامان و کنیزکان در یک سفره می نشست و احدی را به تندی صدا نمی زد و دائم دست گیری از فقرا و بینوایان را داشت و پنهانی صدقه می داد و کثیرالمعروف بود... .
مرجعیت علمی امام رضا (علیه السلام)
زمانی که به القاب امام(ع) می رسیم، یک لقب مشعشع از القاب دیگر مشهور است و آن «عالم آل محمد(ص)»۳ می باشد. نقل شده است که امام کاظم (ع) به فرزندانش میفرمود: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد(ص) است.»۴ این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می باشد؛ جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، به ویژه علمای ادیان گوناگون انجام داد و در همه آنان با سربلندی تمام بیرون آمد.
این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم، یکی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام(ع) در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن میگردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
در این مختصر، دوران زندگانی امام هشتم(ع) را در سه مقطع متفاوت، یعنی از شهادت پدرش، امام کاظم(ع) در (۱۸۳هـ) امامت را عهدهدار شد و مدت امامت آن حضرت(ع) بیست سال (۱۸۳ - ۲۰۳هـ) بود که با خلافت هارون الرشید(ده سال)، محمد امین (حدود پنج سال) و مأمون(پنج سال) هم زمان گردید، اشاره داریم که عبارتند:
نخست، زندگانی زمان پدرش حضرت موسی بن جعفر(ع) و دوره قبل از امامت است که از(۱۴۸هـ)آغازیده و تا(۱۸۳هـ) گذشته که در این دوره، در محبط وحی و قرآنی مدینه طیبه با پدر بزرگوار و خاندان خویش زیست؛
دوم، زندگانی امامت، یعنی از(۱۸۳هـ) شروع شد و در مدینۀ الرسول(ص)، پس از پدر بزرگوارش مرجع انام و ملجأ مسلمانان و بیتش مرکز تجمع علما، فقها، فضلا و دانشمندان بود و سیل مردم معارف جو که به سوی مکه و مدینه می آمدند از اعلمیت، فضیلت، سخاوت و مکرمت مکتب تربیتی آن حضرت(ع) بهره مند می شدند؛
سوم، سفر به مرو(خراسان) و پذیرش ولایت عهدی بود که در این مدت مظاهر ولایت تجلی کامل یافت و افق خلافت مأمون به نور مبارک ولایت روشن گردید و نورانی ترین دوران خلافت عباسی به شمار رفت.
آن گونه که آشکار است، این که مأمون شخصی دانشمند و عصر او حرکت فکری و ترقی گوناگون علمی بود، از این رو، ۳۳هزارنفر از عالمان علوی و عباسی را به مرو(خراسان) فراخواند و علمای یهود، نصارا و پیشوایان فرق مختلف اشاعره، معتزله، مرجئه، غالیه و ... را نیز حاضر کردند و مجلس بزرگ مذاکرات و احتجاجات علمی با محوریت امام رضا(ع) قرار داشت و مأمون خود شاهد و ناظر مناظرات و مباحثات بوده و شخصاً از هر کس سؤالی می کرد، برخی عاجز از پاسخ بودند که رو به اباالحسن امام رضا(ع) می کرد و می گفت: « ما أعلم أحداً أفضل مِن هذا الرّجل عَلی وَجه الأرض؛۵ هیچ کس اعلم و داناتر از این شخصیت بزرگ در روی زمین نیست.» که امام(ع) به سؤال های پاسخ مکفی و مدقق می دادند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
۱. کافی، ج۲، ص۱۴۸، ح ۱۵ و بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۹.
۲. نهج البلاغه، خ ۱۸۹.
۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۰۱.
۴. طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶۴.
۵. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶۱.