پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
توسعه علمی

حوزه/ توجه به‌ آموزش و پرورش، مهم‌ترین و زیربنایی‌ترین مساله‌ای است که می‌تواند نقش اساسی در روند توسعه علمی یک کشور اسلامی داشته باشد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آقایان علیرضا احمدی[۱] و عبدالحکیم رحیمی[۲] در مقاله ای با عنوان دولت اسلامی و بایسته‌های توسعه علمی در حوزۀ آموزشی به این مسئله پرداخته اند که متن آن تقدیم شما مخاطبان محترم خواهد شد:

چکیده

دولت اسلامی، نوعی از نظام سیاسی و حکومتی است که از پشتوانه و اندیشۀ اسلامی برخوردار است. به‌عبارت دیگر شالودۀ اصلی دولت با سیستم اداری آن مبتنی بر دیدگاه اسلامی است که در عصر غیبت و نبود حاکمیت معصومان (ع)، نواب عام آن‌ها با توجه به‌منابع قرآنی، روایی و عقلانی عهده‌دار مشروعیت دولت و حکومت اسلامی هستند.

برای دولت اسلامی بسیار ضروری و با اهمیت است تا نسبت به‌پیشرفت علمی جامعۀ خویش که زیربنای توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اجتماعی است، تلاش کند تا همگام با فرایند علمی دنیا حرکت کند. منظور از علم در رویکرد اسلامی با معانی متفاوتی که دارد، علم نافع است که برای رفاه مردم و رسیدن به‌خداوند به‌عنوان اهداف توسعه اسلامی، تأثیرگذار است.

توجه به‌آموزش و پرورش، مهم‌ترین و زیربنایی‌ترین مساله‌ای است که می‌تواند نقش اساسی در روند توسعه علمی یک کشور اسلامی داشته باشد.

اهتمام به‌پژوهش‌های بنیادی، توسعه انسانی همراه با تربیت نیروی متخصص و در نهایت تامین ابزارهای علمی به‌منظور دقت و آزمون موضوعات علمی مورد نیاز جامعه است. بررسی این موضوعات نیازمند روش مناسب توصیفی و تحلیلی است تا از دیدگاه‌ها و منابع مدنظر آگاهی حاصل کرده و به‌اهداف و بایسته‌های علمی در دولت اسلامی که همانا رسیدن به‌پیشرفت و توسعه همه‌جانبه است، نایل گردد.

کلیدواژه‌ها: دولت اسلامی، توسعه، علم، پژوهش، آموزش و پرورش

مقدمه

حکومت و دولت به‌عنوان یک نهاد ضروری در قلمرو یک کشور یکی از نیازهای مهم و اساسی در زندگی سیاسی و اجتماعی بشریت به‌حساب می‌آید و دارای مسؤلیت‌های اجتماعی و قانونی است؛ برهمین اساس تداوم زندگی جمعی سیاسی و استقرار امنیت و آسایش مردم در سایۀ حاکمان فراهم می‌شود.

امام علی (ع) می‌فرماید:«و انّه لابدّ للناس من امیر بر او فاجر» (نهج‌البلاغه، خطبه۴۰)؛ درحالی‌که مردم به‌زمامدار نیک یا بد، نیازمندند. وقتی بشر نیاز به‌مدیریت سیاسی و حکومت مردمی دارد، ضروری است که این نظام از ساختار نظام‌مند و سازمان یافته‌ای برخوردار باشد تا هم بتواند به‌شناسایی نیازهای جامعه توجه کرده و نیز به‌راه حل‌ها و رهیافت‌های اجرایی آن بپردازد. بدین ترتیب هدف اصلی حکومت قانونی و مشروع، حمایت از ایجاد نظم در جامعه بوده و مبتنی بر تامین نیازهای اساسی و عمومی یک کشور است.

دولت و حکومتی که مبنای مشروعیت خود را به‌واسطه مردم و یا مستقیم از دین اسلام می‌گیرد، دارای وظایف و مسؤلیت‌هایی در برابر جامعه است. مجموعۀ به‌نام دولت- حکومت یا نهاد سیاسی که ترکیب یافته از رئیس و وزرا هستند، در صورت لزوم و در حیطه اختیارات قانونی خود؛ سیاست‌های کلان ملی و اجتماعی را به‌منظور تامین نیازهای عمومی جامعه وضع، ارائه و اجرا می‌کنند.

حاکمان تسهیل و ترسیم کننده شیوه‌هایی رفتاری و عملیاتی مقررات و وظایفی است که بر اساس قانون اساسی هرکشور، بر دوش شان گذاشته شده‌اند و نیز در حیطه خود ملزم است تا مصوبات مجلس شورای اسلامی یا شورای ملی را عملی نمایند. صلاحیتی که حکومت در وظایف خویش دارد، هرچه با اقتدار و شایستگی انجام دهد، کارکردهای عینی آن در حفظ نظام اجتماعی ملموس‌تر خواهد بود.

آن‌چه در اینجا اهمیت دارد، نسبت علم به‌نظام سیاسی آموزشی است که چگونه دانایی و علم داشتن در حوزه سیاست و تعلیم و تربیت به‌منزله زیربنای توسعه به‌حساب می‌آید و منظور از علم در این موضوع چیست؟ در منابع اسلامی با این پرسش رو به‌رو خواهیم شد که کدام علم برای تامین توسعه اجتماعی و سیاسی اسلامی ضروری است و این هدف را یاری می‌رساند؟

البته منظور از علم در اینجا تنها بحث فلسفی، لغوی و مصطلحات رایج در مباحث واژه «علم» نیست بلکه منظور علوم انسانی است که در حوزه نظام آموزشی یا تعلیم و تربیت قرار گرفته و شاگردان فرامی‌گیرند. ممکن است از جهتی در فرایند مشاهدات، حسیات و تجارب آموزشی قرار گیرد و از طرف دیگر برخی حقایق و واقعیات مورد توجه قرار گیرد که خارج از تجربه‌های شخصی باشد و در قلمرو روحی و معنوی شکل بگیرد و در عین حال برای زمینه‌سازی توسعه اجتماعی و سیاسی نیاز مبرم به‌وجود آن داشته باشد. لذاست که اگر فرایند آموزشی از علوم و محتوای برخوردار باشد که نیروی انسانی مورد نیاز را به‌منظور تامین رفاه مادی و معنوی و ضرورت‌های جامعه به‌خوبی تامین کند، گامی مهمی در راستای تحقق توسعه انسانی و اسلامی برداشته است.

شکی نیست که بخشی زمینه‌های توسعه علمی را دولت متعهد فراهم خواهد نمود به‌عبارت دیگر یکی از عوامل اصلی توسعه علمی به‌ویژه در نهاد آموزشی حکومت به‌حساب می‌آید. اما پرسش اصلی این است که در دولت اسلامی چه بایدهایی وجود داشته باشند تا کشور و نظام اسلامی از توسعه علمی و اجتماعی برخوردار شود؟ در ادامه با توجه به‌شیوۀ توصیف و تحلیل مطالب که از منابع مرتبط تهیه شده در صدد پاسخ این پرسش خواهد بود.

مفهوم‌شناسی

به‌نظر می‌رسد سه واژه کلیدی این موضوع نیازمند مفهوم‌شناسی است؛ یکی این‌که دولت یا حکومت به‌چه معناست؟ دوم علم و دانش به‌صورت مطلق و نیز علم در منابع اسلامی چگونه قابل تبیین و معنایابی است؟ و در نهایت توسعه یکی از کلمات کاربردی است که امروزه در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، علمی و سیاسی کاربرد دارد و ضروری است که منظور آن به‌اندازه لازم مورد تحلیل و تفسیر قرار گیرد.

دولت

دولت، حکومت، سیاست و نظام سیاسی با این‌که واژه‌های به‌ظاهر متفاوتند اما از نظر مفهومی گاهی چندان تفاوتی ندارند. در زبان عام مردم، کاربردها و معانی این الفاظ به‌صورت مترادف استفاده می‌شوند. اگرچه ممکن است از نظر دقت علمی و فلسفی، متفاوت باشند. «وِبِر» دولت مدرن را به‌عنوان یک سازمان اداری چنین تعریف می‌کند:«نهاد سیاسی اجباری و دارای سازمانی مستمر و پیوسته است، تا آن‌جا که خود و مقامات اداری آن از حق انحصاری استفاده از زور در اجرای دستورهای آن برخوردارند» (راش، ۱۳۸۳: ۲۰).

دولت در این معنا، قدرت سیاسی سازمان‌یافته ای است که با استفاده از زور، امر و نهی می‌کند. قانون‌گذاری، سیاستگذاری و اجرا را بر عهده داشته و مسؤلیت قضاوت و برقراری نظم و امنیت را بر دوش می‌کشد. حکومت دارای سازمان و ساختاری است که اعمال قدرت می‌کند، وظایفی را بر عهده می‌گیرد و در سطح جامعه و در برابر حکومت‌های دیگر، دارای کارکرداست.

این معنا از دولت، تقریبا با حکومت مترادف است. گاهی منظور از دولت مجموعه و واحدی است که از چهار عنصر جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت، ترکیب یافته است. در این معنا حکومت مرادف دولت نیست، بلکه بخشی از دولت، مجموعه‌نهادهایی است که با هم‌دیگر ارتباط و پیوند تعریف شده‌ای دارد که در یک سر زمین مشخص، بر اجتماع انسانی آن، اعمال حاکمیت می‌کنند (واعظی، ۱۳۸۶: ۲۹).

در نگاه دیگر، دولت عبارت است از کامل‌ترین شکل نظام سیاسی که مناسب‌ترین شرایط را برای یک کنش سیاسی کارآمد در اختیار دارد و برای رسیدن به‌مرحله کمال خود به‌شکوفایی توسعه اقتصادی نیاز دارد و در عین‌حال عهده‌دار ایجاد نظم در داخل و حفاظت جامعه در برابر خطرهای خارجی است (نقیب‌زاده، ۱۳۹۳: ۱۹۶). اما منظور در اینجا جهات مشترک حکومت و دولت است. به‌عبارت دیگر دولت- حکومتی مد نظر قرار دارد که از معنای مرادف هم برخوردار است؛ یعنی نهاد و نظام سیاسی مدنظر است که دارای ساختار و سیستم نظام‌یافته و در قلمرو مشخص مکانی، دارای اعمال قدرت می‌کند. اگر در جای سخن از دولت است، معنای آن با حکومت تفاوت چندانی ندارد.

منظور از دولت اسلامی، نوعی از نظام سیاسی و حکومتی است که از پشتوانه و اندیشه اسلامی برخوردار است. به‌عبارت دیگر شالودۀ اصلی دولت، با سیستم اداری آن مبتنی بر دیدگاه اسلامی است که در عصر غیبت و نبود حاکمیت معصومان(ع)، نواب عام آن‌ها با توجه به‌منابع قرآنی، روایی و عقلانی عهده‌دار مشروعیت دولت و حکومت اسلامی است. البته در فرایند اجرایی از تجارب شخص و منابع علمی که منافات با شریعت اسلامی نداشته باشد استفاده می‌شود.

علم و دانش

علم و دانش همانند بسیاری از واژه‌های دیگر معانی مختلف دارد. گاهی تنها معانی عرفی و همه آن‌چه در میان عامه مردم به‌صورت دانستن و آگاهی از یک پدیده مرسوم است، مدنظر قرار می‌گیرد و گاهی هم به‌صورت دیگری مطرح می‌شود که از جهات روشی از عمق بیشتری بر خوردار است و نیاز به‌تحلیل و تبیین دارد تا به‌غایت و هدف مورد نظر نایل گردد.

علوم مختلف، براساس نوع موضوعی که شیوة پژوهشی و شکل علمی مربوط به‌خود را دارد، به‌انواع گوناگونی تعریف می‌شوند. چنان‌که موضوعی در فرآیند تولید دانش پدیده‌های اجتماعی و چگونگی ارتباط انسان‌ها با یگدیگر در ساختار و اعضای جامعه مدنظر باشد، در این صورت دانش علمی حاصل از آن، علوم اجتماعی نامیده می‌شود و برحسب این‌که کدام بعد از ابعاد مختلف موضوع اجتماعی را مورد توجه قرار می‌دهد و تمرکز، روی آن دارد، به‌انواع گوناگونی تقسیم‌بندی می‌شود. مهم‌ترین آن را می‌توان سیاست، روان‌شناسی، اقتصاد، آموزش و پرورش، تاریخ و... برشمرد. پس علم و دانش از وسیع‌ترین معانی و مفاهیم انسانی است که از موضوعات مختلف و طبقه‌بندی‌های گوناگونی برخوردار است (جمعی از نویسندگان، ۱۳۹۲: ۳/ ۳۷۰ - ۳۷۱). بر حسب موضوع، شیوه پژوهشی و کاربردها، متفاوت می‌شود.

پس علم، براساس موضوع و شرایط خاص خودش دارای معانی متعددی است، مطلق آگاهی و دانش، اعتقاد یقینی مطابق با واقع که در این‌صورت مقابل جهل قرار می‌گیرد.علم به‌معنای ساینس، دارای سه رکن اساسی است؛ موضوع علم، روش علم و غایت علم. در موضوع تجربی غربی موضوع علم طبیعت و یا هرچیزی که مستقیم یا غیرمستقیم دستخوش تجربه انسان می‌شود. روش علمی کسب اطلاعات جدیدی است که شالوده آن را مشاهده یک پدیده یا مسأله، صورت‌بندی فرضیه، استنتاج نتایج فرضیه و تایید یا رد فرضیه تشکیل می‌دهد. غایت علم تبیین پدیده‌ها یا طبیعت مورد پژوهش است که همه امور واقع معلوم را در بر گیرد و با هر امکانی سازگار نباشد. اما در منابع اسلامی علم در جای استفاده می‌شود که با انتقال آگاهی، گیرنده اقناع می‌شود؛ چه آن سطح آگاهی مانند رخدادها و اطلاعات آماری، سطحی باشد و یا آگاهی‌های مانند اسرار غیب توسط خداوند یا آموختن شریعت الهی، بسیط و شهودی باشد (برادران‌حقیر، ۱۳۹۰: ۸۴ - ۸۵).

چنان‌که در برخی از آیات قرآن علم به‌معنای عام آمده است، «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون” (زمر: ۹)؛ بگو: آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟. به‌عقیده برخی منظور از علم در این آیه مطلق علم و دانش است که شامل همه اقسام علم مفید می‌شود و علم مقید و یا خاص نیست(رضایی اصفهانی، ۱۳۹۲: ۵/ ۲۹). بنابراین بخش از علم از طریق وحی توسط پیامبران به‌ما رسیده و بقیه از طریق مشاهده، تعقل و شهود کسب می‌شود و هدف از علم در منابع اسلامی رسیدن به‌خداوند است؛ به‌عبارت دیگر هدف از علم همان غایت خلقت انسان؛ یعنی عبودیت و بندگی خداوند است (برادران‌حقیر، ۱۳۹۰: ۸۶)؛ لذاست که در رویکرد اسلامی علمی مطرح گردیده که مطابق با واقع باشد و بتواند ما را به‌حقیقت برساند، اگر در یک علم نتایج خلاف واقع بود منجر به‌خوش‌بختی نخواهد شد و آن‌چه در اینجا اهمیت دارد علم نافع است که سودمندی در آن نهفته است و منظور از علم نافع هم علمی است که به‌تنظیم رفتار و اصلاح عمل بیانجامد (برادران‌حقیر، ۱۳۹۰: ۱۳۳).

به طورکلی گاهی علم به‌معنای تجربی و آزمایشی است که براساس حس و تجربه به‌دست می‌آید. گاهی مفاهیم دیگری از این قبیل در میان کارشناسان این موضوع مانند قضایایی که قدرت ابطال‌پذیری یا تایید تجربی دارد، مطرح‌اند و گاهی هم علمی در حوزۀ علوم انسانی مطرح می‌شود که تنها قضایایی خارجی محسوس نیست، بلکه علومی در نظر است که مطابق با واقع بوده و از جهات معنوی سودمند باشد. بنابراین، معنای علم از نظر موضوعی و روشی هرچند بسیار متنوع و گوناگون است اما در اسلام و بایدهای که حکومت اسلامی مورد توجه و اهتمام قرار می‌دهد علومی است که هم نیاز امت اسلامی را برآورده سازد و هم ناشی از تجربه بشری و منابع وحیانی باشد و تنها بعد مادی و تجارب حسی بشر کفایت نمی‌کند.

توسعه

اصطلاح توسعه، پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد و در قالب نظریه نوسازی جامعه سنتی و فرهنگ و ارزش‌های مربوط به‌آن است که جوامع برای متجدد شدن باید از این مرحله عبور کند. در تعریف توسعه نکاتی را باید مورد توجه قرار داد؛ اول این‌که توسعه از مقوله ارزشی است، دوم این‌که جریان چندبعدی و پیچیده است و سوم این‌که ارتباط نزدیکی با مفهوم بهبود زندگی دارد (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۶: ۲۴)؛ یعنی توسعه فرایندی است که همه ابعاد زندگی جمعی و فردی را تحت تأثیر قرار داده و بستری را برای زندگی بهتر، شایسته‌تر و انسانی‌تر فراهم می‌آورد. انسان‌ها در بستر توسعه توانایی خود را افزایش داده و با بهبود روش‌های مدیریت امور استعدادهای خود را برای حل مسایل فردی و جمعی افزایش می‌دهند. به‌عبارت دیگر توسعه تحول همه‌جانبه‌ای است که در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دگرگونی مثبت و اساسی ایجاد می‌کند و برایند آن ارتقای توان‌مندی یک جامعه و بهبود کیفیت زندگی جامعه است و حرکت به‌سمت توسعه‌یافتگی مرحله از تاریخ تحولات ملت‌های پویا و زنده است (جمعی از نویسندگان، ۱۲۹۲: ۱/ ۶۴).

گاهی توسعه را به‌معنای بهبود، رشد و گسترش همۀ جنبه‌های مادی و معنوی زندگی اجتماعی و یا فرایندی که هدف از آن رسیدن به‌عدالت اجتماعی، برابری و احترام به‌کرامت انسانی برای همه افراد، گروه‌ها و طبقات اجتماعی است بر شمرده‌اند (طاهری، ۱۳۹۴: ۳۹). این معنا از جهاتی می‌تواند برای توسعه اسلامی مفهوم‌یابی کرده، زیرا نگاه مادی و معنوی و هم‌چنین مساله عدالت و کرامت انسانی از در منابع اسلامی جایگاه خاصی برخوردار است و در صورت اجرای آن در میان مردم کارایی و اثراتی خوبی خواهد داشت. براین اساس توسعه اسلامی عبارت است از فرایندی که طی آن انجام هر عمل صالح سیاسی، توسط افراد حقیقی یا حقوقی با اجازه ولی امر در جهت سعادت انسانی بر پایه عدالت و دست‌یابی به‌حیات طیبه تحقق یافته و موجب پویایی و کمال می‌شود. براساس این تعریف توسعه سیاسی نتیجه اعمال صالح سیاسی است که به‌جنبه مادی و معنوی این بعد توجه گردیده است (همان: ۵۰ - ۵۱). بحث از توسعه برخلاف دیدگاه غربی آن که تنها بهبود شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه را در نظر دارد؛ در دیدگاه اسلامی مفهوم وسیع مادی و معنوی را دربرمی‌گیرد؛ زیرا رفاه و آسایش یک جامعه تنها توسعه‌یافتگی سیاسی و اقتصادی نیست بلکه تامین نیازهای معنوی و ارزشی نیز در کنار مسایل سیاسی و اقتصادی ضرورت دارد تا جامعه اسلامی به‌آسایش و سعادت نایل آید.

رابطه علم و توسعه اسلامی

علوم اسلامی در میان اندیشمندان مسلمان و جامعه اسلامی در طول تاریخ دارای فراز و فرود بوده است. در مقطعی از تاریخ رشد و توسعة علمی به‌ویژه علوم طبیعی و انسانی از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده‌اند. دانشمندانی همچون بوعلی سینا در ریاضیات، پزشکی و طبیعیات و ابوریحان بیرونی در مردم شناسی، نجوم و ریاضیات و ابن خلدون در جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی توانستند هم در بومی‌سازی و توسعة علوم برگرفته از یونان و روم باستان بپردازند و هم موفق به‌تولید علوم جدید در جامعه‌شناسی و طبیعیات گردیدند؛ دنیای اسلام هرچند از قرن ششم به‌بعد گرفتار انحطاط و عقب‌ماندگی و زوال علمی گردید و به‌مرور زمان به‌سمت دنیاگریزی و بی‌توجهی به‌علوم طبیعی و انسانی به‌پیش رفت. با این همه در دنیای علمی امروز توجه به‌رشد و توسعه علوم طبیعی و انسانی امری مطلوب و ضروری است و فاصله گرفتن از آن‌ها و وابستگی به‌دیگران نشانه انحطاط و عقب‌ماندگی است (جمعی از نویسندگان، ۱۳۹۲: ۵/ ۲۲۴). مبانی مهم الگوی اسلامی توسعه، دست‌یابی به‌علوم اسلامی است. علومی که بیان‌گر معادلات تغییر و توسعه است، لذا توجه به‌علوم و دانش‌های متناسب، به‌منظور دست‌یابی به‌الگوی توسعۀ اسلامی ضرورت دارد؛ چرا که تحقق این الگوها تنها به‌استنباط نظام معارف محدود نمی‌شود، بلکه جهت اجرایی شدن آن در میان جامعه باید از دانش‌ها و علوم مختلف انسانی و تجربی در حوزه‌های مختلف بهره جست (همان، ج۳: ۱۵۱). با توجه به‌آیات و روایات و رویکرد برخی اندیشمندان مسلمان، علوم مورد نیاز در جوامع اسلامی با شاخه‌ها و رشته‌های گوناگون تجربی و انسانی بسیار ضروری است.

منظور از علمی که در منابع اسلامی مطرح شده، علم نافع و حقیقت آن است، لذا در حدیثی مراحل علم را بیان می‌کند که اگر انسان در مرحلۀ آخر آن برسد، جایگاه انسانی و علم واقعی را به‌دست می‌آورد: «العلم علی ثلاثة اشبار اذا وصل الی الشبر الأول تکبر و اذا وصل الی الشبر الثانی تواضع و اذا وصل الی الشبر، الثالث علم انه لا یعلم شیئا» (این حدیث را برخی منسوب به‌امام صادق می‌داند اما برخی می‌گویند جملات اخلاقی است که بین علما و دانشمندان اسلامی مطرح شده است). در مرحله اول تکبر برای انسان دست می‌دهد و خیال می‌کند که تمام حقایق عالم را می‌داند. در مرحله دوم می‌داند که نه این طور هم نیست و متواضع گردیده و پایین می‌آید. در مرحله آخر می‌فهمد که نسبت به‌آن‌چه باید بداند هیچ نمی‌داند. لذا است که در تعلیم و تربیت باید به‌روح علمی توجه کرد که همانا روح حقیقت‌جویی و عاری از بیماری‌ها، تعصب‌ها، جمودها، غرورها و تکبرها است و در مسایل انسانی تنها دانایی کافی نیست و باید به‌همه جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی توجه نمود (مطهری، ۱۳۸۱: ۵۴).

بنابراین علم واقعی زمینه‌ساز جامعه سالم خواهد بود و جامعه سالم یکی از اهداف توسعه است. به‌عبارت دیگر رابطه توسعه و علم در زندگی امروزی بشر ناگسستنی است و زمانی حکومت و مردم به‌رفاه و آسایش خواهد رسید که حکومت اسلامی برنامه‌ریزی دقیق ارتقای علمی را در ابعاد مختلف و به‌ویژه در نظام آموزشی داشته باشد.

بایسته‌های توسعه علمی

دولت و نظام سیاسی در تنظیم خط‌مشی عمومی تأثیر دارد و متخصصان دولتی و امور توسعه بر این باورند که تنظیم و اجرای سیاست و خط‌مشی کلی از وظایف اصلی دولت است؛ یعنی دولت‌ها باید از طریق رشد اقتصادی، تامین آموزش و پرورش، تضمین امنیت فردی، آموزش فرصت‌های شغلی و بسیار از مؤلفه‌های دیگر به‌توسعه دست یابند. این سیاست‌های کلی و عمومی از قبیل مجلس، نظام سیاسی و قوه قضائیه اتخاذ می‌شود و به‌صورت‌های مختلف مانند قوانین و مقررات به‌تعیین خط‌مشی عمومی می‌پردازد (الوانی و دیگران، ۱۳۸۹: ۷۶).

نهاد سیاسی یا دولت اسلامی راهکارها و بایسته‌های را باید در دستور کار و برنامه‌های استراتژی خویش قرار دهد تا از نظر علمی از کاروان توسعه علمی دنیا عقب نماند. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین و زیربنای‌ترین مسایل که می‌تواند نقش اساسی در روند توسعه علمی یک کشور داشته باشد توجه به‌آموزش و پرورش، اهتمام به‌پژوهش‌های بنیادی، توسعه انسانی همراه با تربیت نیروی متخصص و در نهایت تامین ابزارهای علمی به‌منظور دقت و آزمون موضوعات علمی مورد نیاز جامعه است.

اهتمام به‌آموزش و پرورش

آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت به‌عنوان ابزار قدرتمند رشد فکری فردی و اجتماعی در میان بشریت مطرح و نقش‌ها و تأثیرات آن در ابعاد مختلف زندگی انسان بسیار برجسته است. پیشرفت‌های علمی، رشد اقتصادی، تغییرات اجتماعی فرهنگی و پرورش نیروی فکری، سیاسی و فرهنگی در سایه فعالیت‌های مناسب در محیط مدارس، صورت خواهد گرفت. از همه بالاتر وحدت و برابری اجتماعی و ملی مبتنی برآموزه‌های است که نسل‌های جدید در چارچوب نظام آموزشی فرامی‌گیرد و از آن‌جا می‌تواند همگرایی را بسط و توسعه دهند.

بالابودن نرخ سواد و تحصیلات عالی، همانند بسیاری از شاخص‌های دیگر انسانی ارتباط نزدیک با توسعه دارد که در سایه نظام آموزشی پیشرفته و توسعه‌یافته پربار خواهد گردید. اگر نظام آموزشی مناسب با توجه به‌شرایط، اقتضائات، نیازها و ضرورت جامعه تعریف شود و از جامعیت برخوردار باشد تأثیر مستقیم بر ابعاد زندگی مردم خواهد داشت و کمال و جایگاه انسان در عرصه زندگی‌شان مشخص می‌شود.

آموزش از دو بعد می‌تواند به‌عنوان یکی از ارکان علمی و اساسی سیاستگذاری اجتماعی به‌حساب آید؛ اولا سرمایه گذاری در آموزش رسمی ابزاری مهمی در راه توسعه منابع انسانی است، تمام فعالیت‌های مدرن صنعتی، کشاورزی، مدیریتی و نیروی کار متخصص در سایه نظام آموزشی صورت می‌پذیرد و راه مشاغل و فعالیت‌های کاری را از این زایه در بخش‌های مختلف نیازمندی‌های جامعه به‌دست می‌آورد. دومین مساله در نظام آموزشی طراحی و برنامه‌های آموزشی و اجرای آنگونه سیاست‌ها و راهبردهای آموزشی است که در درون یا برون نظام آموزشی در نظر گرفته شده تا از این طریق نیازهای معیشتی مبرم جمعیت‌های مورد نظر در جامعه برطرف گردد. تقویت سرمایه اجتماعی و توانمندسازی اجتماعات به‌گونه‌ای در این بعد قرار می‌گیرد که قادر است ظرفیت‌های موجود در قلمرو انسانی شکوفا گردد (هال و میجلی، ۱۳۸۸: ۲۳۱).

به بیان دیگر سرمایه‌گذاری در نظام آموزشی برای تربیت انسان به‌همان اندازه بازده دارد که شرکت‌ها برای ساختن یک ماشین سرمایه‌گذاری می‌کنند. کارگر سالمی که از تغذیه خوب برخوردار است بسیار بیشتر از هزینه‌ای که صرف تغذیه و بهداشتش می‌شود، تولید می‌کند. اگر نظام آموزشی برای بخش صنعت، نیروی کار ماهر در سطوح مختلف تربیت کند،، صنعت سریع‌تر رشد می‌کند. ملاحظه می‌شود که ارتباط مستقیم بین نظام آموزشی و میزان کارایی و ابعاد مختلف توسعه وجود دارد (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۶: ۱۲۳).

بدین ترتیب علم و دانش از پایه‌های توسعه انسانی است که در نظام آموزشی پایه‌گذاری می‌شود. اگر نهاد آموزشی یک کشور توانست مردمش را از سواد کافی و مورد نیاز برخوردار ساخت آن‌جامعه می‌تواند گامهای توسعه و پیشرفت را در عرصه‌های مختلف زندگی بردارد و روندی طی خواهد نمود که رفاه عمومی و شاخص‌های سلامتی و کاهش نابرابریهای اجتماعی را همراه خواهند داشت. براین اساس از اهمیت و جایگاه انسان نسبت به‌توسعه برمی‌آید که نظام آموزشی با فرایند توسعه یک جامعه ارتباط نزدیکی دارد زیرا موضوع تعلیم و تربیت و در سطح جزئی‌تر نظام آموزشی را انسان تشکیل می‌دهد؛ بدین جهت اگر کارشناسان آموزشی بتوانند یک برنامه‌ریزی جامعی برای محصلان خویش بریزند که در سطوح مختلف نظام آموزشی فرایندی را در طی چندسال بگذرانند، دارای آثار مثبت اجتماعی و انسانی در مرحله عملی و رفتاری خواهند داشت و به‌گونه‌ای خواهد بود که پیامد ملموس آن در تمام بدنه زندگی هر فرد جامعه مشاهده گردیده و به‌خوبی قابلیت استفاده و کارایی داشته باشد و در نتیجه از روند آن، زمینه توسعه برای جامعه فراهم می‌شود.

فراگیری علم و دانش ارتباط با شاخص«سطح تحصیلات» داشته و در آموزه‌های اسلامی به‌یادگیری علم و دانش اهمیت بسیاری داده و نقش آن را در زندگی افراد، امری ضروری به‌حساب می‌آید و براین اساس مقام یک جامعه و ملت و پیشرفت آن کاملاً به‌مقام علمی آن بستگی دارد؛ از این رو در طول تاریخ، پیامبران الهی انسان‌ها را از راه تعلیم از جهل و نادانی به‌سوی کمال رهنمون می‌کردند. خداوند به‌پیامبر اکرم(ص) فرمود:«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّک الْأَکرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ» در این آیات، خداوند پایه‌های آموزش را بنا نهاد و از خداوند به‌عنوان معلم اول و از پیامبر اسلام به‌عنوان معلم دوم یاد شده است. همچنین در آیۀ ۱۲۹ سورۀ بقره از پیامبر(ص) با عنوان معلم کتاب و حکمت یاد می‌شود. خداوند متعال در بیشتر آیات از جمله‌ آیۀ ۹ سورۀ زمر، برتری علم و عالم را گوشزد می‌کند و در آیۀ ۱۱۴ سورۀ طه به‌پیامبر توصیه کرده، بگو:بار خدایا علم مرا افزون کن.

پیامبر اسلام نیز در احادیث متعدد به‌علم و دانش به‌دلیل توسعه و پیشرفت اسلام اهمیت ویژه و فوق‌العاده‌ای داده و تعلم و دانش‌طلبی را بر هر مسلمانی واجب دانسته است. ایشان فدیۀ آزادی اسرای جنگ بدر را تعلیم مسلمانان قرار داده‌اند. همچنین به‌زیدبن ثابت توصیه کرد زبان‌های دیگر مثل سریانی و عبری را بیاموزد. پیامبر(ص) در حدیثی دیگر سعادت، توسعه، پیشرفت دنیا و آخرت را در علم می‌داند و می‌فرمایند:من أراد الدنیا فعلیه بالعلم و من أراد الاخره فعلیه بالعلم و من ارادهما معاً فعلیه بالعلم (النظام التربوی فی الاسلام، ۱۴۲۰: ۱۸۳) کسی که دنیا بخواهد، باید در دانایی بکوشد و کسی که آخرت می‌خواهد نیز باید در دانایی بکوشد و کسی که هر دو را می‌خواهد، باز باید در دانایی بکوشد و نیز فرمودند:هلاک امّتی فی ترک العلم؛ تباه شدن امت من در رها کردن دانش است (ارشادالقلوب، ۱۳۶۲: ۱/ ۱۸۳). حضرت علی(ع) فرمودند: اکسبوا العلم یکسبکم الحیات؛ علم را به‌دست آورید که به‌شما زندگی خواهد بخشید (آمدی، ۱۳۸۴: حکمت ۲۴۸۶). رشد دانش که موجب توسعه و گسترش و در نهایت پیشرفت معرفت بشری و جامعۀ اسلامی است، چه در زمینۀ علوم انسانی و چه در حیطۀ اختراعات و اکتشافات، در هر عصری معلول عوامل و شرایط و ویژگی‌های خاص زمانی، اجتماعی و محیطی حاکم بر آن عصر است و در مقابل رکود و ایستایی علم در هر عصری معلول موانع موجودات در آن عصر است؛ از این‌رو لازم و ضروری است که عوامل پیشرفت دانش و موانع آن شناسایی شود تا بتوان عوامل پیشرفت و توسعه را در تقویت و موانع برطرف کرد (https://rasekhoon. net).

بنابراین چنین به‌نظر می‌رسد که در کنار علومی که در عرصه سیاست و مدیریت اجتماعی انسان‌ها به‌صورت تجربی کسب می‌شود و تا حدودی هم ضروری و اجتناب ناپذیرند و نظام آموزشی ملزم به‌فراگیری آن برای شاگردان خواهد بود تا از این طریق بتوانند با آگاهی و بصیرت بیشتر در مسایل سیاسی و ارتباطات جوامع مختلف در سطوح بین‌المللی تصامیم درستی اتخاذ نمایند؛ توجه به‌غایات و اهداف علوم اسلامی نیازمند است؛ زیرا اهداف آن مفید بودن یا نافع بودن مطابق با واقع است که منجر به‌اصلاح جامعه می‌شود. علمی که توجیه و تبیین کننده منافع شخصی و مادی باشد و مضر به‌اشخاص و جوامع دیگر و یا سبب تضییع حقوق انسان‌ها گردد در رویکرد اسلامی قابل قبول نخواهد بود مگر از باب ضرورت و شرایط زمانی که خود بحث جداگانۀ است؛ لذاست که تنها علم تجربی و روش‌های منحصر به‌آن نمی‌تواند پاسخ‌گوی همه نیازهای علمی بشر باشد و خواسته‌های آنان را به‌ویژه در بخش معنویت و عبودیت الهی تامین کند و در پاره از موارد نیاز به‌علم و روش‌های فراتجربی نیز پیدا می‌شود تا بتواند خواسته‌های انسانی را برآورده کند. با این حساب سواد و آگاهی‌های که در نظام آموزشی برای عموم مردم از طریق آموزش حاصل می‌شود، نتیجه‌اش جهل‌زدایی و دانایی است و از این طریق معرفت عمومی توسعه پیدا کرده و جامعه در عرصه‌های دیگر و به‌ویژه در نظام سیاسی از رشد و بلوغ سیاسی برخوردار می‌شود و ارتباطات خود را با دیگران مطابق حقایق و واقعیات موجود در برخوردهای اجتماعی و سیاسی بر قرار خواهند نمود و بدین صورت یکی از زیربناهای مهم توسعه نظام آموزشی و سیاسی توجه به‌علم و دانش مورد نیاز یک جامعه است تا جامعۀ دانش لازم را در این زمینه نداشته باشد قادر به‌توسعه سیاسی و اجتماعی نخواهد بود.

در مجموع می‌توان گفت، یکی از اساسی‌ترین عوامل توسعه و پیشرفت جامعه آموزش و پرورش است و انسان از طریق آموزش‌های مناسب، می‌تواند خود و جامعه را از انحراف و نابودی رهایی بخشد و در مسیر برابری جنسیتی و حضور در روند مدیریت و ساخت اقتصاد شکوفا و سعادتمند، رفاه و آسایش قرار دهد. مهم‌ترین نکته این است که نهاد آموزشی در سایه برنامه‌ریزی و سیاست‌های کلی نهاد سیاسی و یا حکومت اسلامی تسهیل می‌شود؛ به‌عبارت دیگر یکی از وظایف و بایسته‌های نظام سیاسی اسلامی توجه به‌آموزش و پرورش جامعه اسلامی است که نسلهای جدید مسلمانان در سایه آن در توسعه علمی، فرهنگی و سایر عناصر ضروری جامعه مساعدت ورزند.

اهتمام به‌توسعه انسانی

با گذشت زمان، توسعه از روند جنبه اقتصادی به‌سمت جایگاه انسانی تعمیم پیدا نمود؛ چرا که اهداف رشد اقتصادی در بسیاری از کشورها محقق شد اما شرایط زندگی توده عظیمی از مردم تغییر نکرد. بدین جهت محققان در تکاپویی عوامل دیگری در روند توسعه بودند تا آن را کشف و اجرا نمایند. به‌تدریج شأن انسان مورد توجه قرار گرفت و توسعه بر محور مردم متمرکز شد؛ زیرا مردم سرمایه اصلی جوامع محسوب شدند و رشد اقتصادی نه به‌عنوان هدف توسعه بلکه به‌عنوان وسیله‌ای برای افزایش فرصت‌های زندگی مورد توجه قرار گرفت. براین اساس توسعه انسانی فرایندی است که طی آن امکانات افراد بشر از قبیل داشتن زندگی طولانی توأم با سلامت، فراگرفتن دانش و برخورداری از سطح زندگی مناسب، گسترش می‌یابند (سپهری، ۱۳۸۵: مقدمه کتاب).

در بارۀ اهمیت توسعه انسانی آمده است که مردم ثروت واقعی یک ملت را تشکیل می‌دهند. در توسعه تنها شاخص‌های درآمد و تولید ناخالص ملی هرچند مفیدند اما کافی نیستند و بهره گیرندگان واقعی را نشان نمی‌دهند لذا انسان‌ها دنبال دیگر شاخص‌های توسعه هستند که بتواند به‌همه مردم منفعت برسانند و لزوما دنبال جنبه‌های مادی قضیه نیستند (لهسایی‌زاده، ۱۳۸۳: ۹۰). آن‌چه خصوصیت و روند توسعه اقتصادی و اجتماعی یک کشور را تعیین می‌کند منابع انسانی آن کشور است نه سرمایه و منابع مادی آن، زیرا انسان‌ها هستند که به‌صورت عوامل فعال، سرمایه‌ها را متراکم می‌سازند، از منابع طبیعی بهره‌برداری می‌کنند، سازمان‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی راه می‌اندازند و توسعه مورد نظر خود را تحقق می‌بخشند. کشوری که نتواند سطح آگاهی، مهارت‌ها و دانش مردم را گسترش دهد و نتواند از آن در روند توسعه خود به‌گونه‌ای مؤثر و شایسته استفاده کند قادر نیست در این جهت قدمی به‌جلو بردارد (خلیلیان اشکذری، ۱۳۸۱: ۸۳).

یکی از مبانی مهم آیات قرآن کریم برای انسان کرامت ذاتی و برتری او بر سایر مخلوقات است«وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ و حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ و الْبَحْرِ و رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیباتِ و فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا» (اسراء: ۷۰). وقتی قرآن کریم انسان را این گونه معرفی می‌کند که ذات وی مهم است برتری‌های ظاهری از بین می‌رود و تفاوت‌های جنسیتی و امتیازهای مادی مطرح نیست بلکه آن‌چه اهمیت دارد انسانیت است. به‌تعبیری دیگر گرامی داشتن انسان تنها یک امری معاشرتی و قراردادی نیست بلکه خداوند او را در خلقت و آفرینش مکرم ساخته و این عزت و بزرگواری جزء سرشت وی قرار دارد و اگر انسان خود را آن‌طور که هست بیابد به‌عزت می‌رسد (مطهری، ۱۳۸۱: ۲۳۰). لذا اگر نظام سیاسی و آموزشی با توجه به‌این مبنا و رویکرد تنظیم و برنامه‌ریزی گردد کرامت و جایگاه انسانی به‌ارمغان خواهد آمد و روابط حسنه بین افراد حاکم گشته و بسیاری از مشکلات محصلان و به‌تبع آن گرفتاریهای جامعه برطرف می‌شود و این چیزی است که در توسعه انسانی کاملا مطرح است.

بنابراین فراگیری دانش و علوم لازم برای انسان، با توجه به‌کرامت و جایگاه که در میان مخلوقات خداوند دارد، در منابع اسلامی بسیار با اهمیت و پر رنگ مطرح گردیده و در نظام آموزشی و سیاسی توسعه‌محور می‌تواند نقش اساسی داشته باشد. بدین ترتیب توجه به‌توسعه انسانی و جایگاه او در فرایند پیشرفت اجتماعی یکی از بایدهای حکومتی به‌حساب خواهد آمد زیرا نیروی انسانی است که حکومت و مردم را متحول ‌ساخته و جایگاه یک کشور را در سطح جهانی ارتقا می‌بخشد.

اهتمام به‌توسعه پژوهشی

پژوهش‌های علمی در روند توسعه بسیار با اهمیت است. تنها فراگیری آموزشی که در نهاد آموزش و پرورش صورت می‌گیرد در روند توسعه جامعه کافی نخواهد بود. افزون بر آموزش، پژوهش‌های بنیادی و انسانی، بسیاری از موضوعات مورد نیاز جامعه را در قالب پژوهش برآورده خواهد ساخت. با توجه به‌این‌که پژوهش‌های علمی نیاز به‌بودجه و امکانات اساسی دارد، دولت اسلامی می‌تواند چنین امکانات و زمینه را فراهم سازد. بنیادهایی را شکل دهد که با مطالعات منظم و سازمان‌یافته نسبت به‌توسعه علمی فعالیت کنند. پژوهشگرانی در این عرصه با نگاه عالمانه توسعه علمی دنیا را رصد کنند و براساس آن برنامه‌ریزی پیشرفت جامعه اسلامی را تدوین کنند.

بدون شک آگاهی از تجارب علمی دیگران زمینه توسعه جامعه اسلامی را تسهیل خواهد نمود. کم و کاستی‌ها و عوامل پیشرفت دیگران، با کارهای پژوهشی مناسب به‌دست می‌آید که چه فعالیت‌ها در روند توسعه علمی، تأثیر مستقیم و اساسی دارد و از چه عوامل و نواقصی باید اجتناب ورزید تا هدف مطلوب حاصل گردد.

گسترش فعالیت‌های پژوهشی را می‌توان از دو ناحیه سازماندهی نمود؛ یکی از طریق تجهیز عوامل و گسترش میزان عرضه که در این راستا عرضه پژوهشی به‌صورت خودکار تقاضای خود را ایجاد می‌کند و از لازمه آن دخالت حداقلی دولت است و دیگری تحریک تقاضا برای محصولات و نتایج فعالیت‌های پژوهشی است تا با افزایش تقاضا، عرضه کنندگان به‌افزایش فعالیت‌ها و ارائه محصولات خود اقدام نمایند (مردانی۱۳۹۲: ۱۴۹). براین اساس توسعه همه‌جانبه و پایدار با توسعه علمی و پژوهشی گره خورده است و این امر نیز مستلزم توسعه آموزشی است که از نظر کمی و کیفی ارتقا پیدا کند. در این شرایط نظام آموزشی و به‌ویژه نظام آموزش عالی تحت فشار قرار دارد که با صرف منابع کمتر، خروجی و محصول بیشتری داشته باشد (همان: ۱۹۳).

خط مشی پژوهشی اهمیت زیادی در توسعه علمی دارد و می‌تواند کلیه ابعاد مربوط به‌فعالیت‌های پژوهشی نظام علمی و آموزشی را در سطوح مختلف مورد بررسی قرار دهد؛ لذاست که خط مشی، فرایند، برون‌دادها و میزان رضایت مخاطبان فعالیت‌های پژوهشی مد نظر قرار می‌گیرد (زارعی ‌زوارکی و مقامی۱۳۹۶: ۱۰۸). پژوهش‌های تشخیصی دربارۀ نظام سیاسی، علمی و به‌ویژه در نظام آموزشی که در توسعه مورد نیاز است، سطوح کیفیت محصول، کیفیت برونداد و کیفیت پیامدها هستند. در سطح کیفیت محصول، برای یافتن تصویری از نتایج یاددهی، ساختن دانش در کلاس درس و عوامل مانند نقش و روش معلمان و اساتید، وسایل کمک آموزشی و محیط آموزشی مورد پژوهش قرار می‌گیرد. در چگونگی برونداد، تحقیقات در بارۀ نتیجه نهادهای آموزشی از منظر عدالت اجتماعی، برابری شانس و توزیع عادلانه فرصت‌های آموزشی بر حسب مناطق مختلف شهرها و روستاها صورت می‌گیرد. در سطح کیفیت پیامدها غالبا پژوهش‌های از کارایی برونی نظام آموزشی از دید اشتغال دانش آموختگان و مشارکت آن‌ها به‌عنوان شهروند در تحقق بخشیدن جامعه مدنی صورت می‌پذیرد (مشایخ، ۱۳۸۷: ۲۳). در این الگو با توجه به‌تحلیل‌های آماری که از منابع مرتبط با نظام آموزشی صورت می‌گیرد الگوی پژوهشی را به‌منظور توسعه آموزشی و تأثیر آن در سطح برونی و پیامدهای آن در جامعه مدنظر قرار می‌دهد. اگر کمبودها و کاستی‌های وجود داشته باشد با ارائه الگوی که از تحقیقات و پژوهش‌های کمی و کیفی نظام آموزشی به‌دست آمده است مرتفع گردیده و بر جنبه و آثار مثبت موجود در نظام آموزشی متمرکز شود.

لازم به‌یادآوری است، پژوهش‌های مفید هستند که نخست دارای نتیجه و اثر مثبت بوده و دستاوردهای علمی و عملی داشته باشند و دوما آن دستاوردها برای تربیت انگیزه، افزایش تعهد، ارتقای توانایی ذهنی، توسعه دانش کاربردی و ارتقای مهارت عملی افراد در جهت شکوفایی به‌منظور به‌فعلیت رساندن استعدادهای الهی مساعدت کند. امروزه تقریبا در همه جوامع بشری بر مطالعه و پژوهش تأکید می‌نمایند و بر اهمیت آن پی برده است؛ زیرا این کار باعث رشد و شکوفایی ارزش‌های فرهنگی می‌شود، و روحیه تدبیر و مدیریت زندگی را بالا می‌برد. اگر علم و و دانش اندک انسان، با مطالعه و یادگیری و تحقیق تکمیل نشود، انسان قادر نخواهد بود که از دنیای تاریک و بی‌خبری به‌دنیای روشن علم و دانش قدم بگذارد و از حقایق هستی با خبر و از آن‌ها بهره‌مند شود (خلیلیان‌اشکذری و همکاران، ۱۳۹۳: ۲۳۲).

براین اساس، پژوهش‌های علمی به‌عنوان یک پیش‌فرض باید برای فراهم ساختن دانش علمی در میان سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزی آموزشی شناخته شده است. پژوهش علمی ابزاری است برای تولید منظم دانش تحلیلی و اطلاعات که استفاده از آن به‌درک پدیده‌های آموزشی و تشخیص مشکل و مساله کمک می‌کند. پیوند نزدیکی میان پژوهشگران و تحلیل‌گران با مصرف‌کنندگان دانش علمی به‌جای ارتباط خطی به‌عنوان یک استراتژی یا الگوی پژوهشی جدید در پژوهش آموزشی توصیه شده است (مشایخ، ۱۳۸۷: ۲۵). با استفاده از منابع و نتایج پژوهشی، الگوی کیفی نظام آموزشی ارائه می‌شود و براساس آن شاخص‌های تأثیرگذاری پیامدها و کارایی علمی در جامعه تعیین می‌شود که در توسعه اجتماعی در بخش‌ها و ابعاد مختلف نیازهای مردم و به‌ویژه در جهت‌گیری حاکمان و نظام سیاسی تأثیر اساسی دارد.

اهتمام به‌ابزارهای علمی

وسایل و ابزارهای علمی نقش اساسی در تعیین میزان کارایی و دقت موضوعات علمی دارد. با کمک ابزارهای علمی می‌توان علوم بنیادی و مورد نیاز جامعه را توسعه داد. به‌همان میزانی که دانش توسعه‌ای و نیروی انسانی متخصص در روند پیشرفت جامعه تأثیر دارد، ابزارهای علمی نیز فرایند توسعه را تسهیل می‌کنند. با توجه به‌این‌که تامین امکانات و ابزارها نیازمند سرمایه مالی و انسانی است، نهادی که می‌تواند چنین امکانات را فراهم سازد، حکومت و دولت است. بودجه اختصاصی در این بخش قطعا ثمرات علمی یک کشور را در پی خواهد داشت و هزینه‌های پژوهشی در این زمینه بیهوده نخواهد بود.

علومی که امروز در سطح جهانی پیشرفت کرده است، مرهون ابزارها و آزمایش‌های متعددی در آزمایشگاه‌ها هستند که به‌صورت آزمون و خطا، علم مورد نیاز مردم را کشف و به‌ثمر رسانده‌اند و امروزه جهان بشریت از این اختراعات و نعمت‌های علمی استفاده می‌کنند. به‌عنوان نمونه اگر نگاه به‌تاریخ چند صده قبل گردد به‌خوبی مشاهده می‌شود که استفاده انسان‌ها از منابع طبیعی، کشاورزی و معادن به‌دلیل نبود ابزار مدرن بسیار ناچیز و حداقلی بود، اما امروزه افراد متخصص با در دست داشتند ابزارهای پیشرفته علمی در زمینه‌های مختلف از جمله استفاده از منابع طبیعی و کشاورزی، بسیار بیشتر و آسان‌تر و با بهره بیشتر شده است.

اگر در فرایند الگوی توسعه در غرب دقت گردد این موضوع به‌خوبی قابل اثبات است که یکی از شاخص‌های توسعه مدرنیزه شدن کشاورزی و افزایش زمین‌های زیرکشت و بهره‌وری، افزایش تولید مواد غذایی است. لذا یکی از پیامدهای مثبت توسعه در غرب تسلط نسبی بر طبیعت و استفاده از منابع بالقوه برای رفع نیازهای مادی و افزایش تولید در تمام زمینه‌ها؛ به‌ویژه محصولات کشاورزی و مواد غذایی بوده است و هرچند در جوامع اسلامی نسبت به‌این موضوع مهم خیلی کم توجه شده و چنین چیزی تحقق عینی نیافته است (خلیلیان اشکذری، ۱۳۸۱: ۴۶). استفاده بهینه و آباد کردن زمین واقعاً نیاز به‌تخصص و مهارت دارد با ابزار مدرن و تکنولوژی جدید حد اکثر مواد طبیعی قابلیت بهره‌گیری دارد روش‌های سنتی برای استفاده از زمین، پاسخ‌گویی نیازهای همه‌جانبه مردم نبوده و حداقل کارایی و ثمربخشی را خواهد داشت.

در منابع اسلامی و به‌ویژه در قرآن کریم آمده است که بشر را همراه با نعمت‌های فراوان خلق کرده است تا آن را به‌بهره‌برداری برساند. زمین یکی از نعمت‌های الهی است که در اختیار بشر قرار گرفته است تا آن را قابل استفاده کند« هُوَ أَنشَأَکم مِّنَ الْأَرْضِ و اسْتَعْمَرَکمُ‏ْ فِیهَا» (هود: ۶۱) اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به‌شما واگذاشت.

کلمه «عمارت» به‌معنای آباد کردن چیزی است تا اثر مطلوب را دارا شود. بنابراین، کلمه«عمارت»به معنای آن است که زمین را از حال طبیعیش برگردانی و وضعی به‌آن بدهی که بتوان آن فوایدی که مترتب از زمین است را استفاده کرد، مثلا خانه خراب و غیر قابل سکونت را طوری تعمیر نمایی که قابل سکونت شود و در مسجد طوری تحول ایجاد کنی که شایسته برای عبادت شود و زراعت را به‌نحوی متحول سازی که آماده کشت و زرع گردد و باغ را به‌صورتی در آوری که میوه بدهد و کلمه«استعمار»به معنای طلب عمارت است به‌این معنی که از انسانی بخواهی زمین را آباد کند به طوری که آماده بهره‌برداری شود، بهره‏ای که از آن زمین توقع می‏رود (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۱/ ۴۵۹ - ۴۶۲). استفاده مناسب از زمین در رفاه انسانی و اشتغال نقش به‌سزایی خواهد داشت، هم کار و هم توسعه علمی در زمینه سخت‌افزارهای مورد نیاز انسانی ایجاد خواهد شد.

نکته با اهمیت این است که آبادانی و سازندگی شهرها و راه‌ها در سایه نظام سیاسی و حکومت اسلامی صورت می‌پذیرد، این به‌این معناست که کارهای اقتصاد قوی و قدرتمند مربوط به‌دولت مناسب مردمی است. در عهدنامه امام علی (ع) در نامه به‌مالک اشتر توصیه می‌کند که مبادا بر گرفتن مالیات بدون توجه به‌آبادانی اصرار کنی، زیرا مالیات بدون سازندگی به‌دست نمی‌آید و کسی که بدون آبادانی خراج مطالبه کند موجب تخریب شهرها و سرزمین‌ها و هلاکت بندگان خدا می‌شود از این عهدنامه چنین بر می‌آید که انجام کارهای عمرانی و زیربنایی از مسؤلیت‌های دولت اسلامی است (اخترشهر، ۱۳۸۶: ۳۷). در نامه امام علی(ع) به‌مالک اشتر نخعی آمده است:«باید تلاش تو در آبادانی زمین بیشتر از جمع‌آوری خراج باشد که خراج جز با آبادانی مزارع فراهم نمی‌شود، و آن کسی که بخواهد خراج را بدون آبادانی به‌دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدتی دوام نیاورد” (نهج‌البلاغه نامه۵۳). براساس این روایت، برخی واژه توسعه را در منابع اسلامی به‌معنای عمرانی و آبادانی دانسته است؛ یعنی مفاهیمی که به‌مفهوم توسعه نزدیگ است واژه عمران و سازندگی است که از اهداف توسعه نیز به‌شمار می‌آید(اخترشهر، ۱۳۸۶: ۳۷). در هرصورت ابزارهای علمی و عمرانی برای توسعه ضروری به‌نظر می‌رسد، به‌ویژه این‌که اگر توسعه از جنبه اقتصادی و بهره طبیعی از منابع زمینی مورد توجه قرار گیرد، مناسب است که رشد، آبادانی و کشاورزی برای رفاه و آسایش جامعه با برنامه‌ریزی دولت صورت گیرد.

اهتمام به‌تربیت نیروی متخصص

یادگیری این مهارت و تخصص به‌عهده نظام آموزشی هر کشور است اگر این نهاد ارزشمند توانست چنین افرادی را تربیت کند واقعا رفاه و آسایش جامعه را فراهم ساخته و مردم آن به‌سمت توسعه به‌پیش خواهد رفت. دقت در این امر ضروری است که نظام آموزشی مناسب توسط حکومت و دولت پایه‌ریزی می‌شود؛ به‌عبارت دیگر تربیت نیروی متخصص هرچند در سایه تعلیم و تربیت صورت می‌گیرد اما تعلیم و تربیت توسعه‌یافته جدای از سیاست‌های کلان رویکرد نظام سیاسی نیست؛ زیرا نظام آموزشی هر کشور یک امر دولتی است و حکومتها نظام آموزشی را تعریف و تبیین می‌کنند که در تامین اهداف آن‌ها مساعدت کند؛ لذا نیروی متخصص، توسط نظام آموزشی رسمی دولتی صورت می‌پذیرد که نقش دولت در این فرایند بسیار برجسته است و به‌نحوی افراد متخصص را تربیت می‌کند.

براین اساس نقش مهم دیگری آموزش و پرورش اشاعه باورهای علمی و تخصصی به‌جای باورهای سنتی و قدیمی است. مقوله علمی و تخصصی بر پرسش، طرح و آزمایش مداوم استوار است در حالی که عادات و رسومات سنت‌های مردمی نیاز به‌آزمون و خطا ندارد. ‌جهت‌گیری اندیشه‌های علمی و طرح نظریه‌های جدید، می‌تواند ارزش‌های سنتی و قدیمی را تضعیف کرده و به‌تغییر اجتماعی مدد برساند. برایند محصول این فرایند، یافتن دانش فنی و تخصصی در دوره‌های بازسازی و توسعۀ جامعه به‌پیدایی نخبگان جدید، منجر گردیده و در نتیجه زمینه به‌تحول و سلسله مراتب اشتغال و قدرت افراد فراهم خواهد شد (علاقه‌بند، ۱۳۸۷: ۸۳ - ۸۴)

وقتی نیروی آموزش و پرورش توانست افراد نخبه و آگاه به‌مسایل زمان را برای فرزندان و نسل‌های جدید آموزش دهد، زمینۀ رفتار آگاهانه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اشتغال، برای آنان فراهم گردیده و در انتخاب و دقت در سرنوشت سیاسی و تغییرات فرهنگی اجتماعی، آگاهانه و عالمانه‌تر عمل کرده و نیروی متخصص و فنی پرورش میابد که در تحولات و پیشرفت جامعه بسیار مؤثر و کارا خواهد بود. آنگاه فرایند تغییرات اجتماعی و سیاسی با هماهنگی بیشتر نیروهای فرهنگی و علمی کشور صورت پذیرفته و سنت‌های قبیله‌ای تضعیف می‌شود. بنابراین یکی از نقش‌های برجسته و مهم آموزش و پرورش تغییر و پیشرفت اجتماعی است که این ترقی به‌واسطه نیروهای فرهنگی و متخصص کشور با اتحاد افراد مختلف به‌منظور برآوردن نیازهای جامعه در سطح کلان ملت و دولت در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و آموزشی صورت می‌گیرد.

در نتیجه دولت اسلامی می‌تواند با رویکرد مناسب و سیاست‌های کلان در نهاد آموزشی افرادی را پرورش دهد که از تخصص برخوردار گردیده و در توسعه و پیشرفت جامعه کارا و مؤثر واقع شود. کارایی و اثرگذاری جمعی زمانی محقق خواهد شده که نیروی متخصص و ماهر اولا دانش لازم را فراگرفته و آماده خدمت باشند و ثانیا از چنین نیروی در ساختارهای اجتماعی و مدیریتی کشور به‌صورت مناسب مورد استفاده قرار گیرد.

نتیجه

زمانی مردم به‌توسعه، رفاه و آسایش خواهد رسید که حکومت اسلامی برنامه‌ریزی دقیق ارتقای علمی را در ابعاد مختلف و به‌ویژه در نظام آموزشی داشته باشد.

به‌عبارت دیگر نهاد سیاسی یا دولت اسلامی راهکارها و بایسته‌های را باید در دستور کار و برنامه‌های استراتژی خویش قرار دهد تا از نظر علمی پیشرفت کرده و از کاروان توسعه علمی دنیا عقب نماند. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین و زیربنای‌ترین مسایلی که می‌تواند نقش اساسی در روند توسعه علمی یک کشور داشته باشد توجه به‌آموزش و پرورش، اهتمام به‌پژوهش‌های بنیادی، توسعه انسانی همراه با تربیت نیروی متخصص و در نهایت تامین ابزارهای علمی به‌منظور دقت و آزمون موضوعات علمی مورد نیاز جامعه است.

بنابراین حکومت دارایی وظایف و تکالیفی نسبت به‌جامعه و مردمی است که در قلمرو آن زندگی می‌کنند و می‌تواند نیازهای جامعه را تامین کرده و به‌خواسته‌های مشروع آنان پاسخ‌گو باشد و در عین‌حال در پاره‌ای از اوقات قوانین و مقرراتی را جهت آسایش و رفاه مردم، وضع و اجرا کند. با این حساب یکی از وظایف دولت اسلامی در یک کشور، توجه به‌توسعه دانش و علم مورد نیاز جامعه است و در حقیقت توسعه علمی، زیربنای توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به‌حساب می‌آید و تا پیشرفت علمی تحقق نیابد، نباید پیشرفت‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را انتظار داشت.

پیشرفت علمی دارای معنای گسترده و هر نوع علمی مورد نیاز را شامل می‌شود (جمعی از نویسندگان، ۱۳۹۲: ۵/ ۲۲۴). علوم مورد نیاز جامعه در ابعاد مختلف آن در نظام آموزشی یک کشور مد نظر قرار می‌گیرد و فراگیران بسیاری در شاخه‌های متفاوت و رشته‌های گوناگون آموزشی، علوم مورد نیاز جامعه را فراگرفته و تخصص و تجربه کسب می‌کنند، محصول و دست‌آورد مجموع این‌ها در توسعه و پیشرفت کشور با اهمیت بوده و تأثیرگذار هستند.

تعلیم و تربیت به‌عنوان یکی از نهادهای مهم اجتماعی، ابزار قدرت‌مند رشد فکری فردی و اجتماعی در میان بشریت مطرح بوده و نقش‌ها و تأثیرات آن در ابعاد مختلف زندگی انسان بسیار برجسته است. توسعه و پیشرفت‌های علمی، رشد اقتصادی، تغییرات اجتماعی فرهنگی و پرورش نیروی فکری، سیاسی و فرهنگی در سایه فعالیت‌های مناسب در محیط مدارس، صورت خواهد گرفت.

از همه بالاتر وحدت و برابری اجتماعی و ملی مبتنی برآموزه‌های است که نسل‌های جدید در چارچوب نظام آموزشی فرامی‌گیرد و از آن‌جا می‌تواند همگرایی را بسط و توسعه دهند. در کنار نظام آموزشی مناسب، توسعه انسانی نیز از اهمیت بالای برخوردار است زیرا مردم ثروت واقعی یک ملت را تشکیل می‌دهند. همین طور فعالیت‌های پژوهشی و یا آگاهی از تجارب علمی دیگران زمینه توسعه جامعه اسلامی را تسهیل خواهد نمود. کم و کاستی‌ها و عوامل پیشرفت دیگران، با کارهای پژوهشی مناسب به‌دست می‌آید که چه فعالیت‌ها در روند توسعه علمی، تأثیر مستقیم و اساسی دارد و از چه عوامل و نواقصی باید اجتناب ورزید تا هدف مطلوب حاصل گردد.

تهیه و تدارک ابزارهای علمی یکی دیگر از عوامل توسعه به‌حساب می‌آید زیرا بسیاری از علوم بشری نیازمند ابزار و تکنولوژی است تا کارایی آن تحقق پیدا کند. دولت اسلامی می‌تواند با برنامه‌ریزی و سیاستگذاری کلان اجتماعی چنین ابزاری را فراهم کند. بنابراین ابزراهای علمی در کنار سایر عوامل توسعه جامعه نقش اساسی دارد؛ یعنی با در نظر گرفتن امور آموزشی، پژوهشی و توجه به‌نیروی انسانی، توسعه و پیشرفت در جامعه تحقق پیدا خواهد نمود.

منابع

  1. قرآن کریم، ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی.
  2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی(۱۳۷۹)، قم: انتشارات نسیم حیات، چاپ دوم.
  3. اخترشهر، علی، اسلام و توسعه، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶.
  4. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلام‌رضا، جامعه‌شناسی توسعه، تهران،کیهان، چاپ ششم، ۱۳۸۶.
  5. برادران‌حقیر، مریم، مؤلفه‌های آموزشی توسعه انسانی، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۹۰.
  6. الوانی، سید مهدی و دیگران، مدیریت توسعه، تهران، انتشارات صفار- اشراقی، چاپ اول، ۱۳۸۹.
  7. جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش ملی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲.
  8. خلیلیان اشکذری، محمدجمال، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی (بررسی سازگاری و ناسازگاری)، تهران و قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، ۱۳۸۱.
  9. خلیلیان‌اشکذری، محمدجمال و همکاران، معیارها و شاخص‌های پیشرفت انسانی از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، ۱۳۹۳.
  10. راش، مایکل، جامعه و سیاست: مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی سیاسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ سوم، ۱۳۸۳.
  11. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن(۵) (قرآن و علوم طبیعی و انسانی)، قم، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول، ۱۳۹۲.
  12. سپهری، محمدرضا، توسعه انسانی، تهران، مؤسسه کار و تامین اجتماعی، چاپ اول، ۱۳۸۵.
  13. طاهری، مهدی، ولایت‌مداری در الگوی پیشرفت اسلامی، قم و تهران، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، ۱۳۹۴.
  14. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیرالمیزان، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوز علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴.
  15. علاقه‌بند، علی، مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی، تهران، نشر روان، چاپ بیست و دوم، ۱۳۸۹.
  16. لهسایی‌زاده، عبدالعلی، جامعه‌شناسی توسعه، تهران، دانشگاه پیام نور، چاپ سوم، ۱۳۸۳.
  17. مشایخ، فریده، دیدگاه‌های نو در برنامه‌ریزی آموزشی، تهران، سمت، چاپ هشتم، ۱۳۸۵.
  18. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صددرا، چاپ سی و هشتم، ۱۳۸۱.
  19. نقیب‌زاده، احمد، درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ دوازدهم، ۱۳۹۳.
  20. واعظی، احمد، حکومت اسلامی: درسنامه اندیشه سیاسی اسلام، قم: انتشارات مرکزمدیریت حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۸۶.
  21. هال، آنتونی، میجلی، جیمز، سیاست اجتماعی و توسعه، ترجمه مهدی ابراهیمی و علیرضا صادقی، تهران، جامعه‌شناسان، چاپ اول، ۱۳۸۸.
  22. مردانی، محمدرضا، الگوی توسعه آموزش عالی ایران (در افق ایران۱۴۰۴)، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، ۱۳۹۲.
  23. https://rasekhoon. net

پی نوشت ها:


[۱] . دانش آموخته دکتری فقه سیاسی جامعه المصطفی العالمیه.

[۲]. فارغ التحصیل جامعه المصطفی العالمیه

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha