به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، نویسنده این اثر بر این باور است که توحید، اصلیترین مبنای شادکامی است و از آن، مبانی انسانشناختی، جهانشناختی و دینشناختیِ مربوط به شادکامی سرچشمه میگیرند .
بنابراین، فرد باید «واقعیتهای توحیدی» مربوط به شادکامی را بشناسد و خود و زندگیاش را با آنها هماهنگ سازد.
مطالعات اسلامی نشان میدهد که شادکامی دو رکن اساسی دارد: «خیر» و «سرور». در روانشناسی نیز دو رویکرد در بارۀ شادکامی هست که یکی لذتگرایی و دیگری سعادتگرایی است. رویکرد سعادتگرایی با منطق اسلام هماهنگتر است. هرچند این دو رویکرد در مواردی از بُعد نظری با دیدگاه اسلام هماهنگیهایی دارند؛ اما به نظر میرسد به سه دلیل: ناهمسویی آن دو با اسلام بیشتر است.
*با همه یا برخی از واقعیتهای حیات انسانی منطبق نمیباشند؛
*همهجانبه نیستند؛
*نمیتوانند تداوم شادکامی در حیات اخروی را تأمین کنند.
نگارنده همچنین اذعان میکند که ساختار احساس شادکامی دارای دو جزء اساسی است:
رضامندی: عامل اصلی این جزء «خیرباوری» است؛ البته رضامندی عوامل زمینهساز دیگری هم دارد که مؤلفههای چهارگانه رضامندی را تحقق میبخشند. این چهار مؤلفه عبارتاند از: خوشایندها، ناخوشایندها، بایدها و نبایدها. شادکامی موجب «شکر» در خوشایندها، «صبر» در ناخوشایندها، «رغبت» به بایدها (طاعت) و «کراهت» از نبایدها (معصیت) میشود.
نشاط: عامل اساسی این بخش «شادی و لذت» است. این جزء از ساختار شادکامی، متناسب با ابعاد انسان، به مادی و معنوی تقسیم میشود.