به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، رمسترانگ در کتاب چیستی قانون طبیعت، دو دیدگاه را به نام «دیدگاه انتظام» و «دیدگاه کلیات» به میان میآورد. از نظر وی، دیدگاه انتظام، چه در صورت اولیه و چه در صورتهای پیشرفتهترش با ناکامیهایی روبهرو است. به همین دلیل، میکوشد با طرح دیدگاه کلیات، این ناکامیها را کنار گذاشته و تفسیر منسجمتری از قانون طبیعت ارائه کند. او کلیات را انتزاعاتی از جزئیات به حساب میآورد که این جزئیات به کلیات مصداق میبخشند.
طبق تفسیری که از انتزاع شده و ظاهرا همان مقصود آرمسترانگ است، انتزاع یعنی ملاحظۀ جزئیات و برکندن وجه مشترک آنها؛ به این صورت که وجه مشترک را از خصوصیات پیوسته به آن تجرید کنیم. بنابراین، انتزاع با تجرید مساوی است؛ چون معنایی که در خلال جزئیات به صورت مشترک وجود دارد، با تجرید در عقل، بدون آن خصوصیات، حاضر و واقع میشود. این، همان کلی انتزاعی است؛ زیرا عقل این معنا را از ملاحظۀ جزئیات دریافته و خصوصیات را از آن نفی کرده است. تجرید معنا از خصوصیات و برکندنش از موطن جزئی، که موجب جزئیت امور و وارد کردن آن به موطن کلی میشود، تفسیر اول انتزاع را فراهم میآورد. این تفسیر، سرانجامی جز نفی کلی در خارج ندارد؛ زیرا اگر معنا از خصوصیات خود تجرید شود و از موطن خود به عقل بیاید، معنای عقلی به دست آمده، با معنای حسی متباین خواهد بود؛ بهطوری که معنای انتزاعشده، کلی نیست؛ چون انطباق بر امور کثیر ندارد؛ بلکه در خارج، انطباق با یک فرد هم ندارد؛ زیرا تباینی میان امر خارجی و امر ذهنی برقرار شده است.