سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه» درادامه شرح دهای سحر به بررسی وتفاوت دو اسم شرف «منّان و حنّان» می پردازد .
«اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ آياتِكَ بِاَكْرَمِها وَكُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها»
خداوندا! از تو درخواست مىكنم گرامىترين آياتت را، در صورتى كه تمام آياتت گرامى است، خدايا پس درخواست مىكنم به حقّ تمام آياتت.
«آيه» در اصطلاح قرآن كريم به هرچه جز خدا اطلاق مىشود، به اين معنا كه نگرش متفكرانه درباره هر موجودى انسان را به خدا و اوصاف و اسماى او مىرساند و نيز به هرسويى با عقل بنگريم، نشان او مشهود است. «فَأَيْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ» . پس هرچه در نظام تكوين يا تشريع، نشان حقتعالى باشد، مصداق آيت است.
دراين باره قرآن كريم بر دو نكته اصرار دارد: 1. مخلوقات همگى نشانه اند. 2. حيثيتى غير از نشانه بودن ندارند.
بيان مطلب: روشن است كه اگر در هرچيزى بينديشيم، آن را آيت و نشان علم، قدرت، حكمت و ساير اوصاف الهى خواهيم يافت، امّا اين كه هريك از اشيا هيچ جهتى جز آيه و نشانه بودن ندارد و همه ذات و صفات مخلوقات نشانه اوست توضيح مىخواهد: اگر چيزى يافت شود كه از جهتى وجه اللّه نباشد، از همان جهت مستقل مىشود، در حالى كه استقلال جز براى خدا محال است. آيت بودن اشيا براى خداى سبحان تكوينى و دائمى و ذاتى است نه اعتبارى و مقطعى آيت بودن اشيا براى ذات اقدس الهى به اين معناست كه هر موجودى در هر وضعى كه باشد نشانه حق است پس براين اساس آيت بودن اشيا براى خداى سبحان تكوينى است، نه اعتبارى و دائمى و ذاتى است، نه مقطعى و موسمى. مثلاً درخت در هر زمان، در هر زمين، با همه تطوّرات و با هر شأنى از شئون كه براى آن مىتوان فرض كرد، از گوهر ذات تا اوصاف لازم و مفارقش، همه علامت قدرت خداست، زيرا اگر در جهتى از جهات خود، نشانه ذات اقدس خداوندى نباشد، در همان جهت نسبت به خداوند مستقل است، در نتيجه يا خود بايد واجب الوجود باشد، يا مخلوق واجب الوجود ديگرى است و اين هر دو محال است، بنابراين هر چيزى از هر حيثى نشانه است و نيز فقط نشانه ذات اقدس الهى است.
به عنوان نمونه و به قصد تبرّك فقط به يك آيه از قرآن كريم در اين موضوع اشاره مىشود.
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لَأُوْلِي الْأَلْبَابِ»
آفرينش آسمانها و زمين يعنى جوهر و اوصاف آنها و همچنين آمد و شد شب و روز در پى يكديگر، همچون اصل آفرينش آن دو نشانه الهىاند، روز آيتى روشن و آشكار، و شب نشانى تاريك و پنهان براى خداست و هر يك با نظمى شگفتانگيز جاى خود را به ديگرى مىسپارد، آفرينش نظام كيهانى براى همگان آيه است، ليكن بهرهبرداران از آن اولوالالباباند. صاحبان خرد و ژرفنگران كه هم عاقلاند و هم به مغز اشيا راه يافته و لبّ و باطن جهان را مىشناسند، سراسر عالم را آيات الهى مىبينند و خالق هستى را در آيينه آيات الهى مىنگرند.
بارى! براى انسانهاى سعادتمند كه توانستهاند در پرتو ديندارى و رياضتهاى علمى و عملى چشم دلشان را باز كنند، تمام سلسله وجودات، كتاب الهى و آيات مكرم ربوبى خواهد بود، و در مناجات سحرگاهى از پيشگاه خداى منّان، كريمترين آيات را مسئلت دارند، وقتى با ديده توحيدى به نظام هستى نظر مىكنند، سراسر آيات الهى را كريم مشاهده خواهند نمود. عارف شيرازى نيك سروده است:
آن پيكِ نامور كه رسيد از ديار دوست
آورد حرزِ جان ز خطِ مشكبار دوست
خوش مىدهد نشانِ جلال و جمال يار
خوش مىكند حكايتِ عزّ و وقارِ دوست
*«اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَنِّكَ بِاَقْدَمِهِ وَكُلُّ مَنِّكَ قَديمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ»
خداوندا! از تو درخواست مىكنم قديمىترين احسانهايت را، در صورتى كه تمام احسانهايت قديم است، خدايا! پس درخواست مىكنم به حق تمام احسانهايت.
هر شىء سنگين و با ارزش را «مَنْ» مىگويند. و خداوند منّان است چون نعمت سنگين و وزين عطا مىكند، قرآن كريم تنها از نعمتهاى بزرگ و هداياى معنوى الهى، مانند ايمان، قرآن، امامت، رسالت، ولايت و نبوت به «منّت» ياد مىكند و هنگام تعبير از اعطاى آنها فعلِ «منّ» را به كار مىبرد نه از نعمتهاى مادى مانند آب و هوا، حتى حيات مادى، «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
با وجود اين كه قرآن كريم از نعمتهاى الهىِ فراوان ياد مىكند و آنها را بىشمار مىداند: «وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا» ، ولى نعمت پر اهمّيّتتر و والاتر را «منّت» مىخواند نظير بعث انبياء و نصب امامان «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» ، زيرا امامت فروغ مستمر نبوت است و از منّتهاى الهى بر بندگان مىباشد.
پس بنابراين همانطورى كه بعثت خاتم الانبياء صلىاللهعليهوآله مِنّت و نعمت وزين و گرانسنگ خداست، امامت معصومان به ويژه خاتم اوصياء عليهالسلام نيز منّت و نعمت گرانقدر الاهى خواهد بود.
از ديدگاه قرآن كريم منّت پسنديده دو ركن دارد: 1. نعمتِ داده شده، بزرگ و سنگين باشد، 2. منعم، نعمت را بىهيچ چشمداشتى عطا كند، «هذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ» ، «فامنن» يعنى: بى توقّع نعمت ببخش.
اسم شريف «منّان» همراه با اسم شريف «حنّان» استعمال مىشود.
اهل معرفت «مَنّ اقدم» را فيض اقدس مىدانند كه خداى سبحان اعيان ثابته را در مقام علم الهى قبل از وجود عينى، تحقق داد، و آنگاه به واسطه فيض مقدس كه همان وجود انبساطى و نَفَس رحمانى است، وجودات عينى را به حسب استعدادها و قابليتهاى خاص خودشان تحقق بخشيد.
*فرق اسم شريف «منّان و حنّان»
اسم شريف «منّان» نوعا همراه با اسم شريف «حنّان» استعمال مىشود، هر دو از اسماى حسناى الهى است: فرق بين اين دو اسم آن است كه به ذات اقدس اله از آن جهت كه به بندهاى كه از او اعراض نموده باشد نيز نعمت مىبخشد، «حنّان» مىگويند، و از آن جهت كه پيش از سؤال كردن بنده به او نعمت مىبخشد «منّان» مىگويند.
حكمت متعاليه و عرفان اسلامى كه فيض حقتعالى را قديم مىداند، اين فصل از دعاى نورانى سحر دليل واضح و صريحى بر آن ادعا است، پس خداوند سبحان منّت بر موجودات نهاد كه به آنان افاضه وجود فرمود.
*حلقه ذكر عارفان و دعاى سحر مناجاتيان
بارى! انسانهاى عارف و مشتاقان عاشق كه حلقه ذكر عارفان و دعاى سحر مناجاتيان را درك نموده و در خلسه حضورشان آرزويى جز لقاى حق ندارند و آنان كه از عطاياى حضرت احديت در ميهمانى خلوص و تقرّب شهراللّه جز عطيه بندگى و خلافت الهى نخواستهاند، در سحرگاهى اين ضيافت، نعمت سنگين و وزين را كه همان ولايت و محبّت و عشق و بندگى است، از خداى منّان مسئلت مىكنند.