خبرگزاری «حوزه» در راستای انتشار نگاه فقه به اداره جامعه، نهمین جلسه از درس فقه الإدارۀ حجت الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی را با موضوع : ملاکات اولویت ساخت مسجد منتشر می کند.
محله با محور مسجد شکل می گیرد. سرانه مسجد اگر هزار نفر باشد، یک جمع هزار نفره چه در آپارتمان و چه در ویلایی، یک محله را تشکیل می دهند. البته می توان سرانه محله را بالاتر برد. محله بزرگتر که شامل ده هزار نفر باشد، می توان یک مدینه یا محله بزرگ نامید که شامل ده محله کوچک است و بعد از محله، ناحیه نامیده شود یا نام دیگری که میتوان از عرف خاص درخواست کرد. ولی آیا هزار نفر را می توان یک محله کامل نامید؟ یا ده هزار نفر برای یک محله عرفی تر است؟ البته هزار نفر با معیار چهل منزل از اطراف سازگار است. که در آپارتمان می تواند به 250 تا 300 واحد تنظیم گردد. و البته ده هزار نفر تشکیل دهنده یک شهر و مدینه است.( زیرا مدینه پیامبر صلی الله علیه و آله هم ده هزار جمعیت داشته است.)و هم اکنون شهرهایی در ایران است که زیر ده هزار نفر جمعیت دارد و حتی شهر سه هزار نفره و کمتر داریم مثل شهر نراق یا نیاسر ولی شهردار دارند و عرف خاص برای آن ها ،شهریت قائل شده است. لذا در این شهرها نیز محله تعریف شده است که می تواند مسجدمحور باشد و چون معمولا در شهرهای قدیمی مسجد بیشتری ساخته شده است. لذا محله های کوچک تری نیز تشکیل یافته است ولی می توان در شهر های جدید بگونه ای عمل کرد که اندازه های مورد نظر شرع مورد ملاحظه قرار گیرد هر چند شرع در چنین جاهایی به نظر عرف تکیه و اعتناء می کند که قبلا به آن اشاره شد .( مراد عرف خاص است) و البته چون مسجدها مردم نهاد هستند، مردم یک منطقه همین که احساس نیاز به ساخت یک مسجد می کنند، مبنای این نیاز لابد دسترسی آسان و نیز ظرفیت و وسعت مسجد مطابق با استقبال مردم متدین است که کم کم این نیاز را به یک مطالبه تبدیل می کند و بعد بانی و امنائی خودجوش پیدا می شوند و مسجد را می سازند و یا اینکه همین مردم از دولت درخواست ساخت مسجد می کنند.(بسته به اقتضاء و شرائط منطقه است) ولی مهم احساس نیاز است و لابد این نیاز واقعی است که عده ای را بر می انگیزاند که به نمایندگی از سایرین به اقامه مسجد همت کنند.
بر این اساس یعنی با ملاک احساس نیاز به مسجد به محض ساخته شدن و برپایی خود به خود محوریتی برای محله پیدا می شود. و این مسجد باید بگونه ای با هدایت امام جمعه ساخته شود که کارکرد نهاد تصمیم ساز و نیز پیشران محلی را داشته باشد و صرفا نمازخانه نباشد. لذا باید آن را ضمن اینکه مردم انتخاب و معرفی می کنند، به تأیید و تنفیذ امام جمعه هم برسد و سازمان تبلیغات که بازوی امام جمعه است، فرآیند تنفیذ و تایید را به عهده بگیرد و نیز اوقاف که بازوی دیگر امام جمعه است در تایید هیئت امناء مسجد نقش ایفاء نماید تا سازمان مسجد به عنوان یک سازمان محوری و محلی سامان یابد و نسبت آن مسجد با سایر مساجد و نیز رده آن معلوم گردد. لذا سازندگان و بانیان مسجد باید طبق نقشه جامع شهری عمل کنند و رعایت کلیه معیارهای شهرداری، شهرسازی و معماری و ساختاری را برای مسجد مورد نظرشان مراعات کنند تا هم میل و اشتیاق طبیعی مسجدسازی مردمی سیراب و تامین شود و هم موازین نقشه جامع شهر مورد رعایت قرار گیرد.
نقشه جامع شهری اقتضاء می کند که بُعد معماری و رعایت فاصله لازم بین دو مسجد یا چند مسجد حتما لحاظ شود و رده و کد مسجد نیز از همان ابتدا ثبت گردد تا جایگاه آن در شبکه و سلسله مساجد شهر جانمایی شود تا در مجموع چهره شهر و نقشه هوایی آن نیز زیبایی و تناسب و اعتدال خود را حفظ نماید. زیرا که قاعده کلی" الله الله فی نظم امرکم" این را اقتضاء می کند و نیز" حد شرعی جوار مسجد" نیز لحاظ گردد و نیاز به مسجد حتما احساس شود و صرف یک غریزه قبیله ای نباشد.
ملاکات اولویت ساخت مسجد
با این محاسبات است که مسجد هم بر اساس یک منطق حق ساخته می شود و الا ساخت بدون نیاز و صرف رقابت مصداق" لغو" یا "تعاون بر اثم و عدوان" و شاید مصداق"مسجد ضرار" باشد که مطرود است و مشمول نهی" لاتقم فیه ابدا" است. ولی اگر بر اساس نیاز منطقی و حقیقی و با ملاکات شرعی"دسترسی آسان " و " حد شرعی جوار " و ... ساخته شود، مسجدی می شود که مصداق "اسس علی التقوی من اول یوم" می شود که " احق ان تقوم فیه" و " فیه رجال یحبون ان یتطهروا " و" رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله" و مصداق "بیوت اذن الله ان ترفع" خواهد شد. مرز و حد شرع خیلی حساس و دقیق است با یک محاسبه و احساس غیرعرفی و غیر عقلانی و بر اساس "اثم و عدوان" مسجد به ضرار تبدیل می شود و با یک نیت و احساس درست مسجد ایمان به مبدء و معاد و در خدمت آن قرار خواهد گرفت که" انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الاخر".
بنابر این ملاکات وحیانی و عقلانی و عرفی، هر مسجدی ساخته نمی شود تا مورد مذمت عقلا قرار گیرد و آنان تأمین نیازهای اولی تری را نسبت به ساخت مسجد در نظر داشته باشند. همین"ذم یا مدح عقلا" خود یک ملاک مهم است که تعیین کننده ضرورت و اولویت ساخت یا عدم ساخت مسجد است.
اگر مسجدی با رعایت همه موازین ذکر شده، ساخته شود قطعا محوریت و مرکزیت محله را احراز می کند و این ملاک را که "مسجد محله درست می کند و نه محله مسجد درست می کند" را تأمین می کند.