پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۴
  حاکمی که باعث ویرانی دین و ذلت مسلمانان می شود

حوزه/ حاکمی که دارای خصلت دیکتاتوری است و با این روحیه، زمام حکومت مسلمانان را در دست دارد، نه تنها در نهایت به زورمداری، دروغ، حق کشی و ارعاب متوسل می گردد؛ بلکه باعث ویرانی دین [و آیین مقدس اسلام] و بازگشت عزّت مسلمانان به ذلت، و سعادت آنان به شقاوت و بدبختی خواهد شد

به گزارش خبرگزاری حوزه  «آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام) » کتابی است به قلم مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره) که حوزه نیوز در شماره های مختلف، مباحث خواندنی این کتاب را تقدیم نگاه شما علاقمندان خواهد کرد.

خشونت با مردم در حکم جنگ کردن با خداست

در دیدگاه علی (علیه السلام) خشونت با مردم و ستم بر بندگان خدا، جنگ با خدا تلقی می گردد و ما در آینده خواهیم گفت که عاقبت ستم کاران و ظالمان، شکست حتمی و سقوط دائمی آنان است؛ چرا که هیچ قدرت مندی را یارای مقابله با خالق جهان هستی [که خود نیرودهنده همه قدرت مندان است] و هیچ حاکمی بی نیاز از عفو و رحمت الهی نیست:

وَ لا تَنْصِبَنَّ نَفْسَکَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لا یَدَ لَکَ بِنِقْمَتِهِ وَ لا غِنَی بِکَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لا تَنْدَمَنَّ عَلَی عَفْو وَ لا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَة وَ لا تُسْرِعَنَّ إِلَی بَادِرَة وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً.

با خشونت نسبت به مردم، خود را در موضع جنگ با خدا قرار مده که تو را نیروی مقاومت در برابر نقمت [و قهر] او نیست و از بخشایش و مهربانی او (خالق یکتا) بی نیاز نیستی. هرگز از گذشت و بخشایش [نسبت به رعیت] پشیمان مباش و از کیفر دادن، احساس شادی به خود راه مده و به هیچ وجه در هنگام غضب که [باعث اقدامات تند و بی مورد می گردد و] ممکن است چاره و گریزگاهی بیابی، شتاب مکن.

دیکتاتوری

خصلت استکباری و دیکتاتوری که از خودباوری، خویشتن گرایی، تشخص طلبی، تفاخر و تفرعن نشأت می گیرد، انسان را به خودکامگی و استبداد در رأی و تحمیل عقیده می رساند.

حاکمی که دارای این خصلت است و با این روحیه، زمام حکومت مسلمانان را در دست دارد، نه تنها در نهایت به زورمداری، دروغ، حق کشی و ارعاب متوسل می گردد؛ بلکه باعث ویرانی دین [و آیین مقدس اسلام] و بازگشت عزّت مسلمانان به ذلت، و سعادت آنان به شقاوت و بدبختی خواهد شد:

وَ لا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْهَکَةٌ لِلدِّینِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیَرِ.

مگو من اکنون بر آنان مسلطم، از من فرمان دادن است و از آنها اطاعت کردن؛ زیرا این کار، عین راه یافتن فساد در دل، و ضعف در دین، و نزدیک شدن به سلب نعمت [الهی] است.

استکبارزدایی

گفتیم که دیکتاتوری از خویشتن گرایی، تشخّص طلبی، خودمحوری، تفاخر و تفرعن نشأت می گیرد، و اکنون اضافه می کنیم که سرچشمه همه اینها جهل و نادانی انسان است؛ زیرا اگر انسان، ساخت جسمی و روحی خود را بشناسد و نسبت به عجز و ناتوانی خود در مقابل ذات مقدّس ربوبی آگاهی یابد و بداند آنچه داشته و دارد همه از او و به سوی اوست و «بِحَوْلِ الله اَقُومُ وَاَقْعُدُ»، از تفرعن و طغیان خود دست بر می دارد و از سرکشی های خویش احساس شرم می کند.

علی (علیه السلام) برای این که مالک را به خویشتن اندیشی وادارد و موقعیت و مقامش را در برابر عظمت و جبروت کبریایی خداوند سبحان گوشزد نماید، می فرماید:

وَ إِذَا أَحْدَثَ لَکَ مَا أَنْتَ فِیهِ مِنْ سُلْطَانِکَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِیلَةً فَانْظُرْ إِلَی عِظَمِ مُلْکِ اللَّهِ فَوْقَکَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْکَ عَلَی مَا لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ مِنْ نَفْسِکَ فَإِنَّ ذَلِکَ یُطَامِنُ إِلَیْکَ مِنْ طِمَاحِکَ وَ یَکُفُّ عَنْکَ مِنْ غَرْبِکَ وَ یَفِیءُ إِلَیْکَ بِمَا عَزَبَ عَنْکَ مِنْ عَقْلِکَ.

و هرگاه موقعیت و اقتدارت، در دلت سرکشی و خیالبافی پدید آورد، به عظمت قدرت خدا بنگر که برتر از تو است، و قدرت مافوق او را با خود و با آنچه که بر آن مسلط نیستی، مقایسه کن، که این سنجش بدون شک تو را پایین می آورد و تندی ات را مهار می کند و عقلت را به تو باز می گرداند.

تفرعن و منیّت

مستی های قدرت پرستی، چنان انسان را به کوری و بی خبری می کشاند که با وجود این که انسان خود مخلوق و آفریده شده خداوند است، قدرت خود را هم سنگ و همسان قدرت لایزال الهی می پندارد.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای سرکوبی این گونه منیّت ها که انسان را به تباهی و سقوط می کشاند، می فرماید:

إِیَّاکَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّار وَ یُهِینُ کُلَّ مُخْتَال.

بپرهیز از این که خود را در بزرگی و اقتدار با خدا شریک و به او شبیه سازی؛ [زیرا] خداوند هر متکبر و گردن کشی را پست و زبون می سازد.

رعایت انصاف و عدالت و مبارزه با ظلم

در این که منظور از انصاف با خدا چیست و چگونه است و انصاف با مردم چه مفهومی دارد، ابتدا دنباله فرمان حضرت را می خوانیم، سپس به بیان مفهوم انصاف با خدا و مردم می پردازیم:

أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًی مِنْ رَعِیَّتِکَ فَإِنَّکَ اِلاّ تَفْعَلْ تَظْلِمْ.

با خداوند به انصاف رفتار کن و نسبت به مردم نیز چه از جانب خداوند و چه از جانب افراد خاص خاندان و خویشاوندان نزدیکت و چه از جانب رعایایی که بدان ها علاقه و گرایش مخصوص داری، انصاف را رعایت کن. اگر چنین نکنی، ستم خواهی کرد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha