حجت الاسلام محمد ملک زاده در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، اظهار داشت: به دنبال خاتمه جنگ آذربایجان و ارمنستان و رفع اشغال از مناطق پیرامونی قره باغ که با ایران هم مرز است، روزنامه ینیشفق ارگان غیررسمی حزب حاکم ترکیه، نوشت: «ایران دیگر هیچ مرزی با قره باغ ندارد و نباید اجازه داد با ارمنستان نیز مرزی داشته باشد؛ باید نخجوان به آذربایجان متصل گردد و راه آسیای میانه باز شود. باید به دکترین تغییرناپذیر ایران و روسیه مبنی بر، جلوگیری از یکپارچگی دنیای ترک، پایان داد".
وی افزود: تلاش دولت باکو برای الحاق کانال «زنگزور» (نقطه اتصال میان ارمنستان و ایران) به آذربایجان، گرچه به ظاهر میتواند با اهداف کشورگشایی و اتصال به منطقه نخجوان از سوی این دولت انجام شده باشد، اما در واقع فراتر از باکو، بازیگران دیگری در منطقه هستند که چه بسا منافع مهمتری از این الحاق سرزمینی دارند، لذا آشکار است که آنان نیز به طمع دستیابی به این منافع، دولت باکو را تشویق به اشغال این منطقه و قطع دسترسی مستقیم ایران به بازار ارمنستان و از آن طریق به بازار اروپا نموده باشند.
وی گفت: مساله مهم تر، ورای طمع این بازیگران منطقهای، توجه به پیشینهای است که عامل اصلی به وجود آمدن شرایط امروز بوده و بر اثر آن می توان گفت طمع باکو و آنکارا برای اتصال به نخجوان از طریق کانال قره سو را به وجود آورده است که در واقع سخن بر سر خیانت تاریخی رضاخان در واگذاری بخش هایی از خاک ایران به ترکیه است که در راستای خوش خدمتی به اربابانش انجام گرفت و بستر به وجود آمدن شرایط امروزی را فراهم ساخت.
عضو انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم ادامه داد: پس از بر سر کار آمدن رضاخان در ایران و آتاتورک در ترکیه از سوی قدرت های استعماری، رضاخان سیاست نزدیک شدن به آتاتورک و الگوگرفتن از برنامه های فرهنگی وی را که در راستای اهداف استعمار بود در پیش گرفت.
وی افزود: در این میان انگلستان و قدرت های غربی با ایجاد پیمانی به نام پیمان بغداد به دنبال ایجاد سد محکمی در برابر نفوذ کمونیسم شوروی برآمد و رضاخان نیز در راستای خوش خدمتی به اربابان غربی اش به عضویت این پیمان درآمد؛ پیمانی که نه تنها هیچ سودی برای ایران نداشت بلکه به قیمت از دست دادن بخش هایی از خاک ایران نیز تمام شد، چرا که دالان قره سو که طمع ژئوپلیتیک آنکارا در قفقاز را برانگیخته است در زمان رضاخان متعلق به ایران بود اما به دلیل بیکفایتی و خیانت پهلوی این منطقه ظاهراً کوچک، اما راهبردی به ترکیه واگذار شد.
حجت الاسلام ملک زاده همچنین گفت: داستان از این قرار است که به دنبال پیمان بغداد و نیز تلاش رضاخان جهت جلب رضایت آتاتورک، رضاخان تسلیم خواسته آتاتورک جهت تصاحب منطقه استراتژیک قره سو که متعلق به ایران بود شد؛ در مقابل آتاتورک نیز که متوجه بیسوادی و بیاطلاعی رضاشاه و کارگزارانش شده بود با اعطای زمینی بی ارزش و فاقد اهمیت استراتژیک، این نقطه راهبردی را از ایران جدا کرد.
وی افزود: بر این اساس حدود ۸۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران جدا شد. قله آرارات به ارتفاع ۴۰۰۰ متر و دامنههای آن، از دست رفت. نواری استراتژیک به ترکیه واگذار شد تا ترکیه به نخجوان راه پیدا کند و برای نفوذ در قفقاز با مانع زمینی روبهرو نباشد. اکنون فرض کنیم که رضاشاه در آن زمان مرتکب چنین خیانتی نشده بود، آیا امروز نگرانی بابت این زیاده خواهی ها و شکل گیری توهماتی که به دنبال تغییر ژئوپلوتیک منطقه است، داشتیم!؟