یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
راستگویی

حوزه/ اگـر نـوزادی در یـک مـحـیط سالم رشد کند و مربّیان و اطرافیان او دروغ نگویند و به او نیز نـیـامـوزند، او هیچ گاه لب به دروغ نخواهد گشود و به مقتضای فطرت پاک و سالمش، سخن به درستی خواهد گفت؛ گرچه به زیانش باشد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «اصول اخلاق اجتماعی» اثری از پژوهشکده تحقیقات اسلامی است که در آن به بررسی موارد متعدد از اخلاق های اجتماعی پرداخته و «حوزه نیوز» به انتشار این مباحث در شماره های گوناگون می پردازد.

راستگویی

واژه (راستی) در زبان فارسی، مرادف واژه (صدق) در زبان عربی است که در تعریف آن گـفـتـه انـد: (صـدق، مطابقت گفتار است با ضمیر گوینده و آنچه از او خبر می دهد. (هماهنگی نـهـاد، گـزاره و ضـمـیـر گـویـنـده) و اگـر یـکـی از دو شـرط مـنـتـفـی گـردد، صـدق، کـامـل نـیـسـت. یعنی: به یک اعتبار می توان گفت صدق، ناقص است و به یکی اعتبار می توان گـفـت دروغ اسـت.

بـه طـور مـثـال اگـر کـافـری بـدون اعـتـقـاد قـلبـی بـگـویـد: (مـحمّد(ص) رسـول خـداسـت) بـه اعـتـبـار ایـنکه نهاد با گزاره هماهنگ است، سخن درستی است و به اعتبار ایـنـکـه سـخـن گـویـنـده بـا ضمیرش مخالف است، سخن دروغی است. چنانکه خداوند ـ در سوره منافقون ـ گواهی منافقان به رسالت پیامبر(ص) را تکذیب کرده، با اینکه خود، به پیامبری او گواهی داده است.)۲۸۹

واژه (صدّیق) نیز ـ که صیغه مبالغه صدق است ـ به دو گونه تفسیر شده است:

الف ـ کسی که فراوان، راست بگوید یا هرگز دروغ نگوید.

ب ـ کسی که در سخن و اعتقاد، راستگو باشد و آن را با کردار خود محقّق سازد.۲۹۰

اقسام صدق

عـلمـای اخـلاق، صدق را بر شش نوع تقسیم کرده اند:

۱ـ راستی در سخن. ۲ـ راستی در نیّت و اراده. ۳ـ راسـتـی در عـزم. ۴ـ راسـتـی در وفـای بـه عـزم. ۵ـ راسـتـی در عـمل. ۶ـ راستی در محقق ساختن همه معارف دینی.۲۹۱ که می توان گفت: همه این اقسام بـه تـفـسـیـر دوم واژه صـدّیـق بـر مـی گـردد و مـا شـرح بـیـشـتـر آن را بـه کـتـاب هـای مـفـصـل اخـلاقـی وا مـی گـذاریـم و تـنـها معنای اول یعنی (راستگویی) را در این درس پی می گیریم.

جایگاه راستگویی

راستگویی در شریعت مقدس اسلام از جایگاه بلندی برخوردار است به گونه ای کـه آن را از اصـول خـدشـه نـاپـذیر اخلاق اجتماعی قرار داده و مسلمانان را موظّف کرده است که هـمـیشه و همه جا در برابر هر مخاطبی، سخن به راستی گویند و هیچ گاه زبان خویش را به گـناه دروغ، آلوده نسازند؛ زیرا زشتی دروغ به اندازه ای است که آن را در ردیف گناهان کبیره قرار داده است.۲۹۲

در زیـبـایـی و ارزشـمـنـدی راسـتـگـویـی هـمـیـن بـس کـه خـداونـد متعال، عالی ترین درجه آن را داراست:

(... وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً)۲۹۳ چه کسی از خدا راستگوتر است ؟

و پیامبران خویش را نیز راستگو شمرده و فرموده است:

(وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ)۲۹۴ همه فرستادگان، راست گفتند.

حضرت امام صادق (ع) فرمود:

(اِنَّ اللّهَ عـَزَّوَجـَلَّ لَمْ یـَبـْعـَثْ نـَبـِیَّاً اِلاّ بـِصـِدْقِ الْحـَدیـثِ وَ اَدأ الاَْمـانـَةِ اِلَی الْبـَرِّ وَالْفاجِرِ)۲۹۵

خداوند بزرگ هیچ پیامبری را نفرستاد مگر با راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار.

و حضرت علی (ع) در سخنان نغزی، راستگویی را چنین می ستاید: راستگویی ؛

ـ روح سخن است: (اَلصِّدْقُ رُوحُ الْکَلامِ)۲۹۶

ـ اصل دین است: (اَلصِّدْقُ رَأسُ الدّینِ)۲۹۷

ـ قوی ترین رکن ایمان است: (اَلصِّدْقُ اَقْوی دَعائِمِ الاْ یمانِ)۲۹۸

روایات فراوان دیگری نیز با تعابیر گوناگون، از اهمیّت و ارزش این سجیه والای اخلاقی سخن گفته اند.

همسویی با فطرت

شـما نیز این ضرب المثل معروف را شنیده اید که: (سخن راست را از بچه بشنوید.) این سخن ریـشـه در یـک مسأله بدیهی و روشن فطری دارد و گویای آن است که هیچ کودکی دروغگو، از مـادر زاده نـمی شود، چنان که هیچ کس، قاتل و سارق به دنیا نمی آید بلکه محیط و معاشران، انواع کژی ها و بزهکاری ها را به او می آموزند و او را از راه مستقیم فطرت منحرف می سازند.

اگـر نـوزادی در یـک مـحـیط سالم رشد کند و مربّیان و اطرافیان او دروغ نگویند و به او نیز نـیـامـوزند، او هیچ گاه لب به دروغ نخواهد گشود و به مقتضای فطرت پاک و سالمش، سخن به درستی خواهد گفت؛ گرچه به زیانش باشد.

در قـرآن مـجـیـد داسـتـان سـخـن گـفـتـن حـضـرت عـیـسـی (ع) در هـمـان سـاعـات اوّل تـولّد و گـواهـی او بـه نـبـوت و بـندگی خویش ‍ و پاکدامنی مادرش ـ مریم ـ۲۹۹ صرف نظر از معجزه بودنش، اثبات می کند که انسان، فطرةً راستگوست و دروغگویی و یاوه سرایی بر خلاف سرشت اوست.

از سـوی دیـگـر، اسـلام نـیـز دین فطرت است و یک مسلمان واقعی، حتماً راستگوست، چرا که در سخن امام علی (ع)، راستی گفتار، ملاک مسلمانی شمرده شده است: (مِلاکُ الاِْسْلامِ صِدْقُ الْلِّسانِ)۳۰۰

مهم ترین دستاوردهای راستی

راسـتـگـویی، صرف نظر از آثار آن، به خودی خود، فضیلتی بس بزرگ و از اخلاق انسان های کریم و با شخصیت است و افراد پاک سرشت بدون چشمداشت، سخن به راستی ادا می کنند با این وصف، راستگویی دستاوردهای بسیار ارزشمندی دارد که مهم ترین آنها عبارت است از:

الف ـ همراهی خدا با راستگو

خـداوند منبع و منشأ همه نیکی ها و زیبایی هاست و نیکوکاران، همواره موردعنایت او قرار دارند و راسـتـگـو نـیـز رشته اتصال خویش را به مبدأ هستی محکم تر کرده، سبب جلب فیضِ الهی می گردد و خدا به او با نظر لطف می نگرد. حضرت باقر(ع) به مسلمانان چنین سفارش کرد:

(...اَلا فَاصْدُقُوا فَاِنَّ اللّهَ مَعَ مَنْ صَدَقَ)۳۰۱ هان ! راست بگویید که خداوند با کسی است که راست می گوید.

و چـون اکـسـیـر گـرانـبـهـا، شـالوده زنـدگـی را بـا صـفـا و مـبـارک مـی کـنـد، چـنـانـکـه رسول اکرم (ص) فرمود:

(وَ اعْلَمْ اَنَّ الصِّدْقَ مُبارَکٌ وَ الْکِذْبَ مَشْؤُومٌ)۳۰۲ بدان که راستگویی، مبارک و دروغگویی، شوم است.

همچنین انسان بر اثر عادت به راستگویی و امداد الهی، دیگر گرد یاوه سرایی و دروغپردازی نـمـی گـردد و در نـتـیـجـه بـه قـلّه رفـیـع صداقت، صعود می کند و در پیشگاه خدا (صدّیق) محسوب می شود، امام باقر(ع) فرمود:

(اِنَّ الرَّجُلَ لَیَصْدُقُ حَتّی یَکْتُبَهُ اللّهُ صِدّیقاً)۳۰۳ شخص، آن قدر راست می گوید تا خداوند او را صدّیق، محسوب می کند.

آنگاه با کسب این پیشینه ارزشمند و پس از سپری کردن زندگی پاک و مبارک، در سرای جاوید نیز نزدیک ترین فرد به مقام شامخ نبوی (ص) خواهد بود، چنانکه فرمود:

(اَقْرَبُکُم غَداً مِنّی فِی الْمَوْقِفِ، اَصْدَقُکُم لِلْحَدیثِ...)۳۰۴ نزدیک ترین فرد شما به من در فردای قیامت، راستگوترینتان خواهد بود.

ب ـ سلامت و رهایی

دروغـگـو هـمـواره مـیـان رسوایی و عذاب وجدان گرفتار است ؛ اگر دروغ او فاش نشود، خود از یـاوه ای کـه بـافته در رنج است و اگر دروغش افشا شود، رسوا می گردد، از این رو همواره از اضـطـراب روحی یا گرفتاری اجتماعی، رنج می برد. ولی انسان راستگو همواره با راستی، پـلی بر حوادث و غوغاها می زند و از میان جرّ و بحث ها و گرفتاری ها به سلامت عبور می کند، خـود را دچـار دغـدغـه دروغـپـردازی نـمـی کـند و با پرهیز از یاوه سرایی، دریچه های سلامت و رهایی را به روی خود می گشاید.

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:

(عاقِبَةُ الصِّدْقِ نَجاةٌ وَ سَلامَةُ)۳۰۵ فرجام راست گویی نجات و سلامت است.

بود صبح کاذب، سخن بی فروغ // نیاید ز صادق زبانان، دروغ

ولی کی سزد حرفی از نکته سنج // که باید بر اثبات آن برد رنج

لب از دعوی به که داری نگاه // که آری دلیلش ز یک ساله راه

بیا مطربا زانک وقت نو است // بزن این نوا را در آهنگ راست

که کج، جز گرفتار خواری مباد // بجز راست را رستگاری مباد۳۰۶

ج ـ موقعیت ممتاز

راسـتـگـویـان، همواره نزد خود، خدا و مردم، سرافراز و روسفیدند و در زندگی اجتماعی، به مـوقعیت ممتازی دست می یابند؛ دوست و دشمن، با دیده احترام به آنان می نگرند، صفای درونی شان را تحسین می کنند، به سخن و پیمانشان ارج می نهند و خواسته هایشان را نیکو می شمرند. امیرمؤ منان (ع) دراین باره نیز می فرماید:

(اِنَّ الصّادِقَ لَمُکْرَمٌ جَلیلٌ وَاِنَّ الْکاذِبَ لَمُهانٌ ذَلیلٌ)۳۰۷ راستگو، محترم و ارجمند است ولی دروغگو، بی ارزش و خوار است.

انـسـان راسـتـگـو، مـتفکر باشد یا نویسنده، کاسب باشد یا کارمند، کارگر باشد یا کشاورز، سیاستمدار باشد یا... نزد همه عزیز و ارجمند است و بر عکس، دروغگو گر چه از مقام و ثروت و دیـگر مظاهر مادّی هم بهره مند باشد، در چشم مردم حتی فرزندان و بستگان خود، بی ارزش و ذلیل است.

د ـ تقویت اخلاق نیک

از آثـار بـسیار پرارج راستگویی، آراسته شدن به صفات پسندیده دیگر و پرهیز اززشتی هـاسـت چـرا کـه راسـتـگو به خاطر پایبندی به صفت زیبای راستی، تلاش می کند بسیاری از کـارهـای نـیک را نیز انجام دهد و از گناهان بپرهیزد از بیم آنکه مبادا در برابر پرسش دیگران قرار گیرد و آبرویش بر باد رود.

چـنـانـکـه از زبـان فـردی نـقـل کـرده انـد: (خـدمـت رسـول خـدا(ص) رسـیـدم و عـرض کردم: ای رسول خدا اخلاقی به من بیاموز که خیر دنیا و آخرت را برایم فراهم سازد. آن حضرت فرمود: دروغ نـگـو. پـس از سـخـن رسول اکرم (ص) هرگاه تصمیم به انجام کار زشتی می گرفتم، به یاد سخن پیامبر می افتادم و فوری از آن منصرف می شدم زیرا با خود می گفتم: اگر این کـار زشت را مرتکب شوم و کسی از من پرسد: آیا تو چنین کاری را انجام داده ای؟ یا باید راست بـگویم و به گناه اعتراف کنم، در این صورت رسوا می شوم و یا باید دروغ بگویم که با سخن پیامبر مخالفت کرده ام.)۳۰۸

از این رو، امام علی سلام اللّه علیه، راستگویی را احیاگر تقوا دانسته است:

(اَلصِّدْقُ حَیوةُ التَّقْوی)۳۰۹ راستگویی، حیات تقواست.

و در سخن ارزشمند دیگری دایره این اثر بخشی را وسیع تر کرده و فرموده است:

(اَلصِّدْقُ صَلاحُ کُلِّ شَیْءٍ وَ الْکِذْبُ فَسادُ کُلِّ شَیْءٍ)۳۱۰ راستگویی، سبب اصلاح همه چیز و دروغ، سبب فساد همه چیز است !

حضرت صادق (ع) نیز در سخنی نورانی می فرماید:

(اَلصِّدْقُ نُورٌ مُتَشَعْشِعٌ فِی عَالَمِهِ کَالشَّمْسِ یَسْتَضیی ءُ بِها کُلُّ شَیْءٍ...) راسـتـگـویی در عالم خود، نوری پر تلؤلؤ است، همانند خورشید که همه چیز از نور آن بهره مند می گردد.

علاوه بر این، در برخی روایات به دیگر صفات نیکی که پیامد راستی هستند اشاره شده است ؛ مـانـنـد: مـروّت ۳۱۱، وفـای بـه عـهـد۳۱۲، شـجـاعـت ۳۱۳، عـزّت ۳۱۴، پاکی اعمال ۳۱۵ و...

دروغ مصلحت آمیز

آنـــچــه پـیـرامـون راسـتی آوردیم، همیشه و همه جا کاربرد دارد و مسلمان باید زندگی فردی واجــتـمـاعـی خـویـش را بـر سخن راست بنا نهد؛ ولی در مواردی نادر و استثنایی که راست گـفتن، زیـان جـبـران نـاپـذیـری نـصـیب افراد یا جامعه می کند، باید از گفتنِ سخنِ راستِ فـتـنـه انـگـیـز، پـــرهـــیـــز کـــرد و دروغِ مــصـلحـت آمـیـز گـفـت، مـانـنـد جـایـی کـه جـان، مـال یـا آبـروی مـسـلمـانـی در خـطـر بـاشـد، اصـلاح میان دو فرد یا دو گروه، بازگو کـردن مـــســـائل جـــنـــگ وتـــاکـــتـــیـک هـای جـنـگـی، افـشای اسرار مردم و مملکت و مانند آن.۳۱۶ کـه اگـرسـخن به راستی گوید به افراد و مملکت زیان می رساند یا در جنگ شکست می خورد و...

پی نوشت ها:

۲۸۹ ـ مفردات، راغب اصفهانی، واژه صدق.

۲۹۰ ـ همان.

۲۹۱ ـ محجة البیضأ، ج ۸، ص ۱۴۱.

۲۹۲ ـ گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج ۱، ص ۲۸۲.

۲۹۳ ـ نسأ(۲)، آیه ۸۶.

۲۹۴ ـ یس (۳۶)، آیه ۵۲.

۲۹۵ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۴.

۲۹۶ ـ شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۱۰۴.

۲۹۷ ـ همان، ص ۱۳۹.

۲۹۸ ـ همان، ج ۲، ص ۶.

۲۹۹ ـ مریم (۱۹)، آیات ۲۷ ـ ۳۳.

۳۰۰ ـ شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۱۱۸.

۳۰۱ ـ بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۳۸۶.

۳۰۲ ـ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۶۹.

۳۰۳ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۵.

۳۰۴ ـ بحارالانوار، ج ۷، ص ۳۰۳.

۳۰۵ ـ شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۳۶۳.

۳۰۶ ـ مثنوی هفت اورنگ، جامی، به تصحیح مدرس گیلانی، ص ۹۴۶.

۳۰۷ ـ شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۴۹۴.

۳۰۸ ـ بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۶۲.

۳۰۹ ـ شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۹۶.

۳۱۰ ـ همان، ص ۲۸۱.

۳۱۱ ـ همان، ج ۳، ص ۲۰۸.

۳۱۲ ـ همان، ج ۴، ص ۵۹۹.

۳۱۳ ـ شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۱۱۸.

۳۱۴ ـ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۶۹.

۳۱۵ ـ همان، ص ۳۰۳.

۳۱۶ ـ گناهان کبیره، ج ۱، ص ۲۹۸ تا ۳۰۲.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha