به گزارش خبرگزاری حوزه، «تاریخ مشروطه، پر از درسها و عبرتهای آموزنده»، «نتیجهٔ اطّلاعات نادرست و سادهاندیشی در مسائل اجتماعی»، «پناه آوردن به چاه، برای نجات از چاله!»، «پشیمانی همگان از پذیرش مشروطه»، «لزوم تقویت بینش و فهم سیاسی، علاوه بر فهم فقهی، اصولی و فلسفی»، «خاطرهای از مرحوم آیت اللّه بهجت»، «برنامهریزیهای صدساله و نقشههای پیچیدهٔ دشمن مکّار و فریبکار»، «نعمت رهبران هوشیار و آگاه»، «عظمت و محبوبیّت شیخ فضلاللّه، و فریبها و فضاسازیهای دشمن»، «ضرورت مطالعهٔ دقیق و جامع تاریخ مشروطه» و «پیشبینی مرحوم سیّد در قضایای مشروطه» از سرفصل های نکات آیت الله مدرسی یزدی می باشد.
بیانات حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته دربارة تاریخ مشروطه و ضرورت مطالعة دقیق و جامع در این زمینه در آستانۀ چهاردهم و پانزدهم خرداد
در ابتدای درس خارج اصول -یکشنبه ١٤٠٣/٣/١٣
تاریخ مشروطه، پر از درسها و عبرتهای آموزنده
بحث ما در جلسۀ گذشته دربارۀ فرمایش جناب آخوند و محقق نائینیا بود. این دو بزرکوار در مسانل اصول و بسیاری از مسائل دیگر، از اۉلین مدققان هستند، گرچه در بعضی مسانل سیاسی هم۔چنانکہ بارها گفتهایم ۔ نامردها فریبشان دادند و آن فکرهایی که کوهها را ذوب میکرد، در مسائل مشروطه فریب خوردند و اکنون چون در آستانة چهاردهم و پانزدهم خرداد هستیم، باید بعضی مسانل را گفت و چارهای نیست.
نتیجۀ اطلاعات نادرست و ساده اندیشی در مسائل اجتماعی این دو بزرگوار آن همه فکر و عمق اندیشه داشتند و بسیار فوق العاده و واقعاً دریای دقّت و خلاقیت بودند (خلاقیت محقق نائینی و دقت مرحوم آخوند)، امّا به خاطر اینکه نگذاشتند اطلاعات درست به آنها برسد و در عین حال همراه قدری ساده اندیشی در مسائل اجتماعی، فریب خوردند و خودشان هم بعداً پشیمان شدند.
نه تنها آنها، بلکه کسانی که در تهران سردمدار بودند، مثل سیدین مرحومین نیز فریب خوردند و هرچه مرحوم حاج شیخ فضل الله، مرحوم سیّد، مرحوم ملاقربانعلی و امثال آنها گفتند که اینها فریب است و زیر این کاسه ها نیمکاسه هایی است، آنقدر از ظلم و ستم منزجر و ناراحت بودند که نپذیرفتند و گفتند مشروطه فرج است، ولی نمی دانستند که در ظاهر فرج است و
در واقع ظلم است!
پناه آوردن به چاه، برای نجات از چاله!
نتیجه هم معلوم بود و واقعاً در تعجبیم که کسانی به سفارت انگلیس پناه بیاورند تا آنها را از استبداد نجات بدهد خیلی عجیب است و انسان حیران می ماند که چگونه می خواستند با پناه آوردن به چاه از چاله نجات پیدا کنند!؟ مگر چنین چیزی ممکن است!؟ کسانی که واسطۀ عهدنامۀ گلستان بودند و قتل وزیر باکفایتی مثل امیر کبیر و افراد دیگر را در کارنامۀ خود داشتند وآن همه جنایت کرده بودند، چگونه می توانستند خیرخواه مسلمانان باشند!؟ ولی به هر حال شرایط آن قدر سخت بود و شدّت ظلم چنان زیاد بود که آنها را به این راه کشاند. راست هم می گفتند و واقعاً ظلم بسیار زیاد بود، امّا فرار من المطر الی المیزاب
برای مطالعه کامل سخنان این استاد حوزه اینجا را کلیک نمایید.