خبرگزاری «حوزه» متن یادداشت این فعال فرهنگی را منتشر می کند
آنکس است اهل بشارت، که اشارت داند
نکته ها هست بسی ، محرم اسرار کجاست
1_بین دو واژه بشارت و اشارت علاوه بر جناس علاوه بر سجع واج آرایی نیز وجود دارد که بر ارزش موسیقیایی بیت افزوده است .
2_بشارت در اصل خبر خوش است و اشارت سخن گفتن با رمز و کنایه و نشانی دادن به چیزی یا کسی است.
اشارت مانند کنایت، نقطه مقابل تصریح است و در معنیِ سمبل و نماد هم به کار می رود.
3_جهانْ جهانِ نمادهاست و هر نمادی به مفهومی هدایتگر است.اشاره در عالم حس، با محسوس درک می شود، اما فهم دقایق و ظرایف وکُنه اشارات عالم هستی، مستلزم عبور از لایهٔ حس و ورود به عالم معناست.چشم می بیند،گوش می شنود و همچنین سایر حواس، اما اشارات حسی به تنهایی برای درک و فهم همه عالم که بخشی ماده وبخشی معناست کافی نیست،بلکه به فراتر از حس و به تعبیر سهروردی به اشراق هم نیازمند است.
سهروردی در رسالهٔ آواز پر جبرئیل می نویسد:«پرسیدم که آن شهر از کدام اقلیم است؟ گفت از آن اقلیم است که انگشت سبّابه آنجا راه نبرد.» این عبارت سهروردی یعنی سمت و سو و جا و مکان آن با اشارت حسی قابل اشاره و یافتن نیست ودر اصطلاح لامکانی است و چون غیرحسی است ، نیازمند قوّه روحی و معنوی است که در بیان حافظ و در این بیت بشارت نام گرفته است.
4_معنی کلی بیت اشاره به این موضوع دارد که جهان مملوّ از اَسرار است ودر کنار هر سِر ّ اشارتی و نشانه ای نهفته است و برای دریافت مدلول آن باید اهلیّت و ظرفیّت لازم را پیدا کرد تا اشارتها کلیدِ اسرار شوند. از سویی تیز فهمی و ریز بینی هم مد نظر حافظ است.
5_مولوی در همین معنی می گوید:
سنگ بر احمد سلامی می کند
کوه یحیی را پیامی می کند
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نا محرمان ما خامشیم
احمد(ص) و یحیی (ع) چون اهل بشارتند، اشارت کوه و سنگ را در می یابند، امّا ، چون از بشارت بهره ای نباشد از درک سلامِ سنگ و پیامِ کوه عاجز و به ظاهر حسّی آنها بسنده می شود.