خبرگزاری «حوزه» در راستای انتشار نگاه فقه به مسائل نوپدید، ششمین جلسه از درس فقه الاداره حجت الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی را منتشر می کند.
نوع فتوای محله محور می تواند بستری برای تعیین حد شرعی محله هم باشد که به ضمیمه اهتمام شارع به مسجد محوری شهروندی و شهرداری به نظریه "محله مسجد محور " دست یازید .
در فتوای امام راحل از محله ای یاد شده است که تشکیل دهنده کلان شهر است. یعنی کلان شهر یا بلاد کبیره از محله ها تشکیل شده است و مرجع تشخیص محله و شهر یا کلان شهر ، عرف است. نیکوست که عرف و محله به عنوان دو موضوع کلیدی مفهوم شناسی شود تا بتوانیم نهایتاً به تعریف عرفی محله مسجد محور دست پیدا کنیم.
عرف در لغت معنای «امرپسندیده و نیکو» می دهد ضد آن "منکر" است که ناپسند و ناهنجار معنا می دهد. و اصطلاحا آن است که مردم بر آن استقرار یافته اند به شهادت عقولشان و طبع آنان آن را تلقی به قبول کرده است.
عُرْف در دید جامع شناسانه، به مجموعه عادات، رفتارها و باورهایی گفته میشود که صرف نظر از درستی یا نادرستی آنها از سوی افراد یک جامعه پذیرفته میشود. بشر بدوی برای هزاران سال در نبود قوانین مدون، روابط سیاسی و اجتماعی خود را با نگاهی عرفی تنظیم مینمود. نخستین پیشرفت اجتماعی و سنگ بنای تمدن امروزین را میبایست به کاربردن قوانین مدون به جای سلیقههای شخصی، اجتماعی و عرفی در روابط میان آدمیان دانست. عُرْف روش خاصی است که افراد در مسئله معینی پیروی میکنند، بدون آنکه در قانون ذکری از آن رفته باشد. عرف قانون نانوشته است. برای نمونه شیوه درود گفتن یا دست دادن که در جوامع گوناگون تفاوتهایی دارد بر پایه عرف تعیین میشود.
به سخن دیگر، عرف عادتها و رسومی است که عقلای جامعه آن را به طور کلی پذیرفتهاند و آن را روا میدارند. یا به تعریف دیگر عرف به مجموعهای از توافقها و یا معیارها و هنجارها گفته میشود که از سوی عموم پذیرفته شدهباشد.
بر پایه یک تعریف، مواردی شامل عرف میشود که این شرایط را دارا باشد:
* فرد خاصی برای ایجاد آن تلاش ننموده، بلکه جامعه آن را بدست آورده است.
* جستجو برای شناسایی آن ضرورت ندارد، بلکه خود آشکار و هویدا میباشد.
* هر یک از مردم به آسانی آن را میشناسند و نیازی به توضیح ندارد.
آنچه که بر پایه عرف پذیرفته شده باشد را عرفی یا قراردادی مینامند و آنچه برای مدتی و بهطور موقت به صورت یک عرف درآید را باب یا مد روز نیز مینامند.
در فقه اسلامی هرچند عرف در ردیف منابع چهارگانه حقوق اسلامی ذکر نشده اما مطالعه آثار فقها نشان میدهد که عرف را هم مثل کتاب و سنت از ادله و منابع استنباط احکام به شمار میروند. دلیل ذکر نشدن عرف به طور جداگانه شاید به این دلیل باشد که آن را بخشی از سنت میدانند زیرا که تقریر پیامبر (معصوم از نظر شیعیان) هم سنت محسوب شده و عرف های نیک از طریق تقریر تأیید شدهاند. شاید هم با توجه به آیه «خذ العفو و أمر بالعرف» آن را بخشی از کتاب محسوب کرده باشند[1][2]
علمای حقوق معمولاً عرف را در کنار قانون، رویه قضایی و دکترین حقوقی یکی از منابع حقوق محسوب میکنند. با این حال در نظامهای پیشرفته حقوق داخلی معمولاً از استناد به عرف خودداری شده و آن را عنصری مزاحم و نسبتاً بیاهمیت شمرده میشود، اما در عرصه بینالمللی، حداقل تاکنون، عرف یک منبع پویا بوده و نقش برجستهای در تدوین و شکلگیری حقوق بینالملل ایفا کردهاست[3]
عرف عام و خاص از دیدگاه فقه.[4]
الف) عرف عام
عرف عام در نزد فقیهان ،عرفی است که همه یا بیشتر مردمان سرزمین های اسلامی صرف نظر از پای بندی به شریعت الهی از قدیم و جدید چه در زمان وحی ورسالت و چه پس از آن با وجود همه ی اختلافات در سطوح زندگی، فرهنگ، محیط، زبان و نژاد در آن شرکت داشته و آن را پذیرفته اند. همانند رجوع جاهل به عالم و عدم نقض یقین به شک. این عرف عام که در آن بسیاری از پدیده ها و نهادهای اجتماعی عمومی نظم و سامان به خود می گیرد، گاه در پاره ای از نوشته ها با عنوان «بنای عقلا» یا «طریقه و سیره ی عقلا» نام برده می شود.
ب) عرف خاص
عرف خاص عرفی است که تنها گروه خاصی در آن شرکت دارند. این قسم ازعرف اختصاص به ناحیه ای محدود و یا گروهی از مسلمانان - همچون دانشیان وصاحبان فنون و پیشه - دارد(و به مراتب فراوان تر از عرف عام می باشد؛ زیرا با تحول و تغییر مداوم و همیشگی جامعه و پیدایش گروه های جدید اجتماعی هر روز برتعداد این گونه عرف ها افزوده می شود.
محله از دید گاه عرف خاص و عام :
با کمک عرف به سوالات زیر در خصوص محله باید پاسخ دهیم :[5]
خصوصیات و مشخصه های یک محله کدام است ؟ عوامل اصلی تشکیل دهنده هویت و عناصر و ارکان تشکیل دهنده محله چیست ؟ و عوامل کلیدی در شناخت فضاهای شهر کدامند ؟ و ... .
مشخصه های محله :
* محله دارای سابقه تاریخی است .
* محله دارای فضاهای عمومی و باز برای بروز و ظهور خلاقیت های فرهنگی اجتماعی است .
* محله دارای نمادها و زیر ساخت های خاص خود است .
* امکان اعمال نظر و نظارت عمومی در محله وجود دارد .
* محله دارای اجتماع قانون مدار و یا ارزش مدار است .
* در ساکنان محله احساس مالکیت وجود دارد .
* محله دارای ساخت اجتماعی و سیاسی است ( مانند شورای محله )
* تعلق اجتماعی در محله وجود دارد .
* در محله انسجام و پیوستگی وجود دارد .
* توانایی شناخت و حل مسائل محله در حیطه قدرت افراد محله است.
* در محله آرامش ، امنیت و آزادی وجود دارد .
* با نظام های اقتصادی – فرهنگی – اجتماعی و سیاسی شهر پیوند دارد.
* هنجارهای خاص در محله حاکم است .
و ..
مهمترین عوامل تشکیل دهنده هویت محله های شهری :
* تعاملات انسانی :
وقتی که از شهر می گوییم ، منظور تعاملات انسانی است . تعاملات انسان با انسان ، انسان با محیط و انسان با شهر . و به همین دلیل هویت شهر ، هویت انسان را تشکیل می دهد.
* حافظه تاریخی :
حافظه تاریخی شهر یعنی اینکه تعریف کند در هر مکان چه اتفاقی رخ داده است ؟ شهر با خاطره هایش تعریف می شود . هر چه این خاطره ها بیشتر باشد هویت انسان یا شهر کامل تر می گردد . خاطره باعث می شود فرد یا شهر در حال زندگی کند و غم گذشته و تشویش آینده را نداشته باشد .
* رفتارها و هنجارها :
هویت انسان به جز شکل فیزیکی، با هنجارها و رفتارهایش شکل می گیرد. افراد نه تنها از روی شناسنامه بلکه از روی رفتار و هنجارهایشان شناسایی می شوند. شهر نیز دارای رفتار و هنجار است، «شهر بهنجار» شهری است که افراد آن احساس ایمنی کنند و ساکنان آن از طریق مکان ها و فضا ها به آن جذب شوند . محله های شهری باید فضایی داشته باشد که بتواند هویت خود را به شهروند و شهروند هویت خود را به شهر و محله عرضه کند. محله های شهر نیاز به مکانهایی دارد که اتفاقات اجتماعی و حادثه های روزانه در آن رخ دهد . (جایی برای تجمع ، عزاداری کردن و یا هر نمایش اجتماعی دیگر)
* فرهنگ :
فرهنگ در هویت شهر دارای دو معناست :
1- فرهنگ سنتی ( به ارث رسیده )
2- فرهنگ روز آمد ( افراد بنا به خواسته های روز آنرا می سازند )
با این اشاره می توان گفت فرهنگ معمولاً با افراد می آید و می رود . و در این آمد و شد و تعامل بین گذشته و حال مرتب تبدیل به روز می شود و پالایش و دگرگونی می یابد .
* هنر و سلیقه :
در شهری که مقوله زیبایی شناسی ارزشمند است ، ساکنین و شهروندان نسبت به ساخت و ساز بناها در شهر حساس اند و اجازه نمی دهند هر بنایی در شهر ساخته شود . سلیقه عمومی در این فضا به گونه ای است که معماران ، شهر سازان و کلیه مدیران شهری موظف به پاسخگویی و تعامل با مخاطبین خود هستند .
عناصر و ارکان تشکیل دهنده محله :
* خانواده سالم و شهروند سالم
* نمادهای متمایز کننده
* تشکل ها ، اجتماعات محلی و پیشروان محلی
* امکانات و منابع محله ای (زیر ساخت های محله)
* نهاد تصمیم ساز و ناظر بر قوانین محلی
در نوبت بعد بر اساس این تعابیر و تعاریف عرفی به محله مسجد محور آشنایی بیشتری پیدا می کنیم .
پی نوشت :
[1و2]
جعفری لنگرودی، محمدجعفر. مقدمه عمومی علم حقوق. چاپ پنجم. تهران: گنج دانش، ۱۳۷۶. ۵۰. ISBN 964-5986-34-6
[3]جعفری لنگرودی، محمدجعفر. مقدمه عمومی علم حقوق. چاپ پنجم. تهران: گنج دانش، ۱۳۷۶. ۴۱. ISBN 964-5986-34-6.
ربکا والاس. «حقوق بینالملل»، قاسم زمانی و مهناز بهراملو، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی، اول ۱۳۸۲، صفحه ۱۰
[4]) العرف والعادة فی رای الفقهاء، ص 19؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص 42؛ درآمدی بر حقوق اسلامی، ج 1، ص 366.21) فوائد الاصول، ج 3، ص 193؛ علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، ص 222؛ مبادی فقه و اصول، ص 221؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص 420؛ درآمدی بر حقوق اسلامی، ج 1، ص 366.22) الاصول العامه للفقه المقارن، ص 420.23) المدخل الفقهی العام، ص 562
[5] منتشرشده در آموزش شهروندی زمان آخرین ویرایش: سه شنبه, 18 بهمن 1390 16:44