به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، محمدحسین پناهی در یادداشتی با عنوان «پیشرفت اجتماعی و ابعاد آن در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» نوشت: به نظر می رسد مفهوم پیشرفت اجتماعی برای سنجش و مقایسه وضعیت کشورهای درحال توسعه مناسب تر از مفهوم توسعه اجتماعی باشد.
مفهوم «پیشرفت اجتماعی» (social progress) از نظر زمانی تقدم بر مفهوم «توسعه اجتماعی» (social development) دارد، ولی اکنون هر دو مفهوم مورد استفاده کارشناسان حوزه توسعه قرار میگیرد و گاهی هم مترادف با هم بکار میروند. هر دو مفهوم در طول زمان تحول یافته و انواع و تعاریف متعددی یافتهاند که اندیشمندان حوزه توسعه از آنها به فراخور نیاز تحقیقاتی و ترجیحات رویکردی خود استفاده می کنند.
البته بین این دو مفهوم، به معانی که اکنون بکار می روند، میتوان تفاوتهایی قایل شد: مفهوم توسعه اجتماعی از دل پارادایم نوسازی، با همه مشکلاتی که دارد، درآمده است و علیرغم تغییراتی که در قالبهایی مانند «توسعه پایدا» یا «توسعه مبتنی بر فرهنگ» یافته است، هنوز نتوانسته کاملا خود را از پارادایم نوسازی منفک سازد. در حالی که مفهوم «پیشرفت اجتماعی» از دل پارادایم نوسازی در نیامده و برآن تقدم دارد. یک تفاوت دیگر این است که مفهوم «توسعه اجتماعی» بار زمانی ندارد در حالی که مفهوم پیشرفت اجتماعی حاوی معنای زمان است و می تواند نشان دهند وضعیت جامعه در زمانهای مختلف بوده و امکان مقایسه را بدهد.
تفاوت سوم در این است که مفهوم «پیشرفت اجتماعی» به نوعی که اکنون تعریف می شود ((Social Progress Index ۲۰۱۴ پیامد محور است و نتیجه سیاست ها و برنامه ها را مورد مطالعه قرار می دهد و مستقل از شاخصهای اقتصادی است، در حالی که در آغاز راه این مفهوم صرفا با شاخص اقتصادی سنجیده می شد. بنابراین، به نظر می رسد مفهوم پیشرفت اجتماعی برای سنجش و مقایسه وضعیت کشورهای درحال توسعه مناسب تر از مفهوم توسعه اجتماعی باشد. باتوجه به پیامد محور بودن مفهوم پیشرفت اجتماعی، خود بخود بستر فرهنگی جامعه و شرایط فرهنگی جامعه در آن دخیل بوده و اثر خود را نمایان می سازد، هر چند که خود شاخص نیز حاوی اجزاء فرهنگی است.
یکی از تعاریف رایج پیشرفت اجتماعی به شرح زیر است: «پیشرفت اجتماعی ظرفیت یک جامعه است برای تامین نیازهای اساسی شهروندانش، برقرار کردن زمینه هایی است که شهروندان بتوانند کیفیت زندگی فردی و جمعی خود را ارتقا بخشیده و حفظ کنند، و ایجاد شرایطی است که همه افراد بتوانند استعدادهای بالقوه خود را محقق سازند». پورتر و همکارانش که این تعریف را ارائه می دهند، آن را به سه بعد تفکیک کرده اند: تامین نیازهای اساسی انسانی، ایجاد شرایط کیفیت زندگی خوب، و فرصت رشد و شکوفایی، که هر یک از این ابعاد با ۴ شاخص فرعی سنجیده می شوند.
تعریفی که ما از پیشرفت اجتماعی، در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ارائه کرده ایم چنین است: «بهگشت مداوم ظرفیت های اجتماعی و انسانی موجود ایران و رابطه بین آنها در جهت ارتقای کیفیت زندگی مادی و معنوی همه مردم متکثر ایران». این تعریف فرایندی حاوی ۴ بعد ظرفیت های اجتماعی، ظرفیت های انسانی، کیفیت زندگی مادی و کیفیت زندگی معنوی است. مضافاً این که از ارتباط بین این ۴ بعد ۶ بعد دیگر حاصل می شود که مجموعا تعریف پیشرفت اجتماعی را می سازند که حاوی ۱۰ بعد زیر می باشد: چهار بعد اصلی آن بهگشت ظرفیتهای اجتماعی، بهگشت ظرفیتهای انسانی، بهگشت کیفیت زندگی مادی و بهگشت کیفیت زندگی معنوی است؛ و شش بعد دیگر مربوط به رابطه بین آنها است که شامل بهگشت مداوم رابطه بین ظرفیتهای اجتماعی و انسانی، بهگشت رابطه بین ظرفیتهای اجتماعی و کیفیت زندگی مادی، بهگشت رابطه بین ظرفیتهای اجتماعی و کیفیت زندگی معنوی، بهگشت رابطه بین ظرفیتهای انسانی و کیفیت زندگی مادی، بهگشت رابطه بین ظرفیتهای انسانی و کیفیت زندگی معنوی انسانها و در نهایت بهگشت رابطه بین کیفیت زندگی مادی و معنوی است. هر یک از این ۱۰ بعد با شاخص هایی قابل سنجش خواهد بود.
به نظر می رسد این تعریف جامع تر و کاملتر از تعریف پورتر باشد، چرا که هم به تامین نیازهای مادی و هم نیازهای معنوی بطور صریح توجه داد؛ همین طور به شرایط اجتماعی و انسانی لازم برای تامین نیازهای مادی و معنوی همه انسانها بطور واضح اشاره می کند، و هم به فرهنگ جامعه ایرانی و خرده فرهنگ های آن توجه کرده و در نهایت به رابطه بین ابعاد چهارگانه نیز می پردازد. ده بعد شاخص پیشرفت اجتماعی را می توان با شاخص های فرعی قابل سنجش نموده و شاخص مرکبی از پیشرفت اجتماعی در الگوی اسلامی ایرانی ارائه کرد.
البته باید اذعان کرد تعریف شاخص پیشرفت اجتماعی پورتر و همکارانش عملیاتی شده و مورد استفاده برای بررسی سطح پیشرفت اجتماعی کشورهای مختلف قرار گرفته است. تعریف فرایندی ارائه شده نیز قابلیت سنجش و بررسی وضع موجود را دارد ولی نیاز به عملیاتی شدن تعاریف ابعاد ده گانه دارد تا بتواند در ایران یا در کشوری اسلامی دیگر مورد استفاده و تدقیق قرار گیرد. این تعریف به همراه ابعاد آن (در ارتباط با هم) لازم است نقد، اصلاح و تکمیل شود و بتواند چهارچوب مناسبی را برای مطالعات بومی پیشرفت اجتماعی و در نهایت چارچوبی نظری را برای مطالعه پیشرفت اجتماعی در ایران فراهم کند که مستلزم مطالعات و تحقیقات بسیار در آینده و بسط لازم است.
انتهای پیام/