سه‌شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ |۲۸ صفر ۱۴۴۶ | Sep 3, 2024
امام رضا علیه السلام

حوزه/ امام رضا (ع) دست به حرکتی می‌زند که در تاریخ زندگی ائمه علیهم السلام بی نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست.

به گزارش خبرگزاری حوزه، گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص «سیاست‎‌ها و تدابیر امام رضا (ع) در پذیرش ولایتعهدی» تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

تشریح ۶ مورد از سیاستها و تدابیر امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام در جریان ولیعهدی

۱. هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایتی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت سوء، حضرت را از وطن خود دور می کند. امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همه گوشها رساند. در وداع با حرم پیامبر اکرم (ص)، در وداع با خانواده اش، هنگام خروج از مدینه و در طواف کعبه که برای وداع انجام میداد، با گفتار و رفتار با زبان دعا و زبان اشک بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست.

همه کسانی که باید طبق انتظار مأمون نسبت به او خوشبین و نسبت به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می شدند، در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مأمون که امام عزیزشان را این طور ظالمانه از آنان جدا می کرد و به قتلگاه میبرد، لبریز شد.

۲. هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند.

این مطلب همه جا پیچید که امام رضا علیه السلام ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است، دست اندرکاران امور که به ظرافت تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همه جا منتشر کردند، حتی فضل بن سهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده ام امیرالمؤمنین آن را به علی بن موسی الرضا تقدیم میکند و علی بن موسی دست رد به سینه او میزند.

۳. خود امام از هر فرصتی اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن می‌رساند، همواره می گفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم.

طبیعی بود که این سخن همچون عجیب ترین پدیدۀ سیاسی دهان به دهان و شهر به شهر پراکنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسی مثل مأمون فقط به دلیل آنکه از ولیعهدی برادرش امین عزل شده است به جنگی چند ساله دست میزند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل میرساند و سر برادرش را از روی خشم شهر به شهر میگرداند، کسی مثل علی بن موسی الرضا پیدا میشود که به ولیعهدی با بی اعتنایی نگاه میکند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمی پذیرد.

مقایسه ای که از این رهگذر میان امام علی بن موسی الرضا و مأمون عباسی در ذهنها نقش میبست درست عکس آن چیزی را نتیجه میداد که مأمون به خاطر آن این سرمایه گذاری را کرده بود.

امام دست به حرکتی می‌زند که در تاریخ زندگی ائمه علیهم السلام پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست.

تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصدوپنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمی گرفت، آن را به گوش همه رساند.

- مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مأمون که در آن قوی ترین استدلالهای امامت را بیان فرموده است.

- نامۀ «جوامع الشریعة» که در آن همۀ رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضل بن سهل نوشته است.

- حدیث معروف امامت که در مرو برای عبدالعزیز بن مسلم بیان کرده است.

- قصاید فراوانی که در مدح آن حضرت به مناسبت ولایتعهدی سروده شده و برخی از آن مانند قصیده دعبل و أبونواس همیشه در شمار قصاید برجسته عربی به شمار رفته است، نمایشگر این موفقیت عظیم امام است.

۴. در آن سال در مدینه و شاید در بسیاری از آفاق اسلامی هنگامی که خبر ولایتعهدی علی بن موسی الرضا رسید، در خطبه فضایل اهل بیت بر زبان رانده شد.

اهل بیت پیغمبر که هفتاد سال علنا بر منبرها دشنام داده شدند و سالهای متمادی دیگر کسی جرأت بر زبان آوردن فضایل آنها را نداشت، اکنون همه جا به عظمت و نیکی یاد شدند.

دوستان آنان از این حادثه روحیه و قوت قلب گرفتند، بی خبرها و بی تفاوتها با آن آشنا شدند و به آن گرایش یافتند و دشمنان سوگند خورده احساس ضعف و شکست کردند.

محدثین و متفکرین شیعه معارفی را که تا آن روز جز در خلوت نمیشد به زبان آورد در جلسات درسی بزرگ و مجامع عمومی برزبان راندند.

۵. در حالی که مأمون امام را جدا از مردم میپسندید و این جدایی را در نهایت وسیله ای برای قطع رابطه معنوی و عاطفی میان امام و مردم میخواست.

امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار میداد، با اینکه مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را به طرزی انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت علیهم السلام مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند، امام در همان مسیر تعیین شده از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد.

- در اهواز آیات امامت را نشان داد.

- در بصره خود را در معرض محبت دلهایی که با او نامهربان بودند قرار داد.

- در نیشابور حدیث «سلسلة الذهب» را برای همیشه به یادگار گذاشت.

- علاوه بر آن نشانه های معجزه آسای دیگری نیز آشکار ساخت و در جابه جای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد.

- در مرو که سر منزل اصلی و اقامتگاه خلافت بود، هرگاه فرصتی دست داد حصارهای دستگاه حکومت را برای حضور در انبوه جمعیت مردم شکافت.


۶. نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند، بلکه قراین حاکی از آن است که وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی که بیشترین دورانهای عمر خود را در کوههای صعب العبور و آبادیهای دور دست و با سختی و دشواری میگذراندند با حمایت امام علی بن موسی الرضا حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند.

شاعر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل که هرگز به هیچ خلیفه و وزیر و امیری روی خوش نشان نداده و در دستگاه آنان رحل اقامت نیفکنده بود و هیچ کس از سرجنبانان خلافت از تیزی زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاههای دولتی به سر می‌برد و سالیان دراز دار خود را بر دوش خود حمل میکرد و میان شهرها و آبادیها سرگردان و فراری میگذرانید.

دعبل توانست به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و معروفترین و شیواترین قصیده خود را که ادعانامه نهضت علوی بر ضد دستگاههای خلافت اموی و عباسی است برای آن حضرت بسراید و شعر او در زمانی کوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد؛ به طوری که در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئیس راهزنان میان راه بشنود.

منبع: کتاب انسان ۲۵۰ ساله

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha