یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ |۱۱ ربیع‌الاول ۱۴۴۶ | Sep 15, 2024
کد خبر: 1183131
۲۵ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۲
محمد صالح حائری مازندارانی

حوزه/ علامه شیخ محمد صالح حائری مازندارانی معروف به علامه سمنانی یکی از پیشگامان مبارزه با استعمار خارجی و استبداد دوره پهلوی اول از علما و و مجتهدان طراز اول قرن چهاردهم هجری شمسی است که درخشان‌ترین دوره زندگی اش حدود سه دهه زندگی و فعالیت‌های علمی و دینی او پس از تبعید در سمنان است.

به گزارش خبرگزاری حوزه از سمنان، این چهره کمتر شناخته شده از مشاهیر شاخص استان سمنان که طبق مستندات موجود به سبب نبوغ زیادش در سن زیر ۲۰ سالگی پس از تکمیل تحصیلات حوزوی به درجه اجتهاد رسیده است، همان فردی است که پس از هجرت از عراق به ایران در یکی از سخنرانی هایش در مسجد جامع شهر بابل مازنداران جمله معروف «هر کس با قرآن مخالفت کند کافر است، اگر چه رضاخان باشد.» را بیان کرد و به همین سبب ۹ ماه زندانی و تبعید شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۸۵ در سفر به استان سمنان در جمع علما و روحانیون این استان با تجلیل ویژه از این مجتهد معاصر تاکید کردند: در زمانِ خود ما بزرگانی مثل مرحوم علامه‌ی سمنانی از این منطقه بودند، که با اینکه ایشان در سمنان تبعید شده بود، اما در سمنان ماند و اصرار هم داشت که نام «سمنانی» را پشت سر اسم خودش بیاورد: «حائری سمنانی»؛ این اصرار معنادار است...

علامه سمنانی صاحب حدود ۳۰۰ جلد کتاب و تالیف در زمینه‌های علوم فلسفه، فقه و اصول، کلام و تفسیر و شعر و ادب به دو زبان فارسی و عربی است و بخش زیادی از این آثار در دوره حضور ایشان در سمنان نوشته شده است که البته تعداد کمی ازآن تاکنون به چاپ رسیده است.

برای آشنایی بیشتر با این شخصیت فاخر استان سمنان و کشور، برگرفته مختصری از زندگینامه وی براساس کتب و مستندات تاریخی موجود و اظهار نظر محققان و اندیشمندان آمده است.

محمدصالح حائری به قولی در ۲۸ رجب ۱۲۹۸ق، در کربلا متولد شد. پدرش میرزا فضل‌الله مجتهد حائری مازندرانی (متوفی ۱۳۰۵ش)، از فقهای متولد بابل بود که پس از تحصیلات مقدماتی در بابل به نجف هجرت کرد. جد محمدصالح، شیخ‌معین‌الدین قاسمی، از شاگردان علامه مجلسی و از مجتهدان مسلم عصر خود بود.

محمدصالح حائری مازندرانی در کربلا ادبیات عرب را نزد ملاعلی معروف به سیبویه و ملاعباس معروف به اخفش و فقه و اصول را نزد پدر و برادربزرگش شیخ علی علامه فرا گرفت.

در ۱۳۱۲ق، آخوند خراسانی در سفری به کربلا، در پی آشنایی با حائری به استعدادش پی برد و او را با خود به نجف برد.

حائری در نجف، در فقه و اصول از شاگردان خاص آخوند خراسانی شد تا جایی که وی در تدوین نهایی کتاب کفایةالاصول خود به یادداشت‌های درسی این شاگرد خود توجه داشت.

علامه سمنانی در مجلس درس فقه و اصول میرزا حسین خلیلی تهرانی، تنهاشاگرد صاحب جواهر که در آن زمان در قید حیات بود، شرکت می‌کرد. وی در علوم عقلی شاگرد حاج ملااسماعیل بروجردی حائری، از استادان حکمت و ریاضی بود.

وی دوازده سال در نجف به تحصیل و تدریس و تألیف پرداخت و اجازات متعددی در اجتهاد و روایت دریافت نمود.

حائری در ۱۳۲۴ق، برای درمان بیماری چشم به ایران آمد و به بابل رفت و به تدریس، وعظ و اقامه جماعت پرداخت و از مراجع تقلید زمان خود شد.

حضور علامه سمنانی در بابل هم زمان بود با دوران تسلط بیگانگان از جمله استعمارگر پیر انگلستان بر سرنوشت ملت مسلمان ایران که موجبات رواج بی دینی و ابتذال را فراهم کرده بود.

از طرفی رضاخان پهلوی، از مخالفان سرسخت اسلام و روحانیت با حمایت دولت انگلستان به سلطنت رسیده بود و به نام تجدد طلبی برای حذف تدریجی اسلام و بیرون راندن تدریجی روحانیان از مناصب و پست‌های دولتی، به ویژه مشاغل با اهمیت قضایی، تلاش می‌کرد. زمزمه‌های شوم نبرد با اسلام و احکام نورانی آن از هر سو به گوش می‌رسید.

علامه حائری نیز با مشاهده اوضاع و احوال به حکم وظیفه دینی و صنفی، ساکت ننشست و شجاعانه وارد مبارزه با استعمار و استبداد شد رضا شاه بر پایی مجالس روضه خوانی را ممنوع کرد، اما او هم، چون گذشته در گرامی داشت یاد شهدای کربلا مجلس به پا می‌کرد و با سخنرانی‌های خود مردم را از سرچشمه پاک معارف خاندان پیغمبر بهره‌مند می‌کرد. وی در یکی از سخنرانی‌های آتشین خود در مسجد جامع بابل با صراحت گفت: «هر کس با قرآن مخالفت کند کافر است اگر چه رضاخان باشد!» سخنرانی‌های با صلابت علامه حائری در مسجد بابل سبب دستگیری وی شد. ایشان مدت نه ماه در سیاه چال‌های رژیم شاه، در پایتخت زندانی شد و سپس به سمنان تبعید شد.

وی از مراجع بزرگ بود و علمای بزرگ از گوشه و کنار کشور؛ از قم گرفته تا تهران و مشهد به خدمت ایشان شرفیاب می‌شدند. از کلاس درس ایشان استفاده کرده و اجازه اجتهاد و روایی را از ایشان می‌گرفتند که در کتاب‌های آنها نیز نقل شده است. علامه سمنانی همچنین در سال ۱۳۳۹ شمسی حوزه علمیه صادقیه سمنان را تاسیس کرد که در محضر ایشان شاگردان زیادی از استان سمنان پرور
ش یافتند.

سرانجام این عالم جلیل القدر پس از حدود یک قرن زندگی پر بار و حدود ۶۰ سال مجاهدات و مبارزه و روشنگری در عرصه علمی و دینی پس از یک دوره بیماری تنفسی مزمن ۵ ساله و بدلیل کهولت سن در روز سه شنبه ۲۱ دیماه ۱۳۵۰ در ۹۳ سالگی در سمنان بدرود حیات گفت.

در قدرشناسی بی نظیر مردم سمنان از این عالم ربانی پس از ۳۳ سکونت در سمنان همین بس که پیکر وی تا خاکسپاری ۳ بار تشییع شد؛ پیکر علامه برای بار اول تا مجمع ابوالفضل سمنان تشییع شد و آیت الله لنکرانی ایشان را غسل داد و دوباره تا مسجد جامع سمنان تشییع مجدد انجام شد و یک شب در مسجد ماند، چون قرار بود با قطار به مشهد مقدس منتقل شود.

فردای آن روز در حالی که اهل بیت ایشان می‌خواستند با خودرو پیکر مطهر وی را به راه آهن منتقل کنند، مردم قدرشناس سمنان که سال‌ها از حضور علامه فیض برده و دوستدار ایشان بودند با حضور در مسجد جامع پیکر آن علامه فقید را در میان اشک و آه برای سومین بار تا راه‌آهن تشییع کردند و نقل است که در مشهد مقدس نیز برای چهارمین و آخرین بار مردم وی را تشییع و به خاک سپردند.

آرامگاه این مجتهد شاخص در جوار حرم امام رضا (ع) در رواق دار الولایه است و نقل است بدلیل ارادت وافر او به حضرت رضا (ع) یک سال پس از وفات وی و طبق وصیت اش ۹۴۱ عنوان کتاب از آثار خودش و نسخ خطی و چاپی کمیاب کتابخانه شخصی او به آستان مقدس قدس رضوی اهداء شده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha